ناباوران

اسلام آمیزه‌ای است از جنایت، تجاوز و خرافه؛ آنچه که سوداگران دینی آن را معجزه ای الهی می‌ خوانند، خرافاتی بیش نیست. در این دین زن وسیله ای است جنسی در اختیار مرد، مجوز تصاحب زنان کفار نیز در همین راستاست. تاریخ جانیان زیادی را به خود دیده، اما محمد تنها جنایتکاری است که پیروانش طبق سنت او همچنان جنایت و قتل می کنند. در این دین تنها مسلمانان انسان شمرده می‌شوند و دیگران جانور؛ پس با مشعل روشنگری، سایه سنگین، سیاه و تاریک مذهب را که همان اندیشه‌ی ضحاکین مار به دوش است را از میهنمان بر خواهیم چید.

جستجو کردن موضوعات خاص (لطفا کلمات مربوطه را وارد نمائید)

100 مورد از تناقضات و اشتباهات ساختاری قرآن

 بزرگترین تناقض ادیان در این است که اگر خدایشان پدید آورده تمام جهان است، پس آیا منطقی است که خدا به زمینی بسیار کوچک، تا این اندازه ا...

۱۳۹۵ شهریور ۱۱, پنجشنبه

100 مورد از تناقضات و اشتباهات ساختاری قرآن

 بزرگترین تناقض ادیان در این است که اگر خدایشان پدید آورده تمام جهان است، پس آیا منطقی است که خدا به زمینی بسیار کوچک، تا این اندازه اهمیت بدهد که اندازه‌اش به نسبت کل جهان، از اندازه‌ی سر سورن به نسبت زمین هم کوچکتر است!؟
(البته ایرادات بیشتر از صد مورد است. لطفا تا آخر بخوانید؛ زیرا این  تناقضات، اشتباهات و خرافات قرآن بر اساس اهمیت ترتیب بندی نشده‌اند، ضمنا استفاده از این مطالب با و یا بدون ذکر منبع آزاد است)


1- گاف آشکار قرآن در مریم را خواهر هارون خواندن با تقلید نابجا از تورات.

قرآن می‌گوید که مریم (مادر عیسی) خواهر هارون بود، در حالی که هارون برادر موسی است:

يَا أُخْتَ هَارُونَ مَا كَانَ أَبُوكِ امْرَأَ سَوْءٍ وَمَا كَانَتْ أُمُّكِ بَغِيًّا (مریم/28)  اى خواهر هارون، پدرت مرد بدى نبود و مادرت بدكاره نبود.

محمد با گمان اینکه در تورات گفته شده که مریم خواهر هارون است، این آیه را از الله نقل قول کرده است؛ در صورتی که این موضوع در تورات و در سفر خروج فصل 15 آیه 20 آمده و سخن از میریام پیامبر است که خواهر هارون و موسی بود:
میریام پيغمبر، خواهر اَهَرُون (هارون) دف را در دستش گرفت و همه‌ی زنها با دف‌ها درحال پایكویی دنبال وی بیرون رفتند. (خروج/ فصل 15/ ایه 20)

متنی که محمد را به اشتباه انداخت در اعداد تورات فصل 26 ایه 15 است:
نام زن عَمرام يُوخِوِد دختر لِوي بود كه (زن لِوي) او را براي لِوی در مصر زاييد. (وی) براي عَمرام، اَهَرُون (هارون) و مُشه (موسی) و ميريام خواهرشان را زایید. (اعداد/ فصل 26/ ایه 59)

محمد هم عمرام پدر موسی را با یواخیم که در انجیل پدر مریم است، اشتباه گرفته، هم مری که در ترجمه انجیل با همین نام است را با میریام ( מרים הנביאה). او به این دلیل این دو را یکی تصور کرده که در زبان آرامی از مادر عیسی با نام ماریام (Maryam) یا مَریم ( ܡܪܝܡ) نام برده شده؛ زیرا این زبان از لحاظ محدوده‌ی جغرافیائی به محمد نزدیک بود.  
        طبق افسانه یهودیان و تأیید قرآن، موسی در زمان فرعون می‌زیسته است، یعنی بیش از 5،000 سال پیش؛  مریم هم 2،000 سال پیش. تورات کمتر از 2500 سال پیش به عنوان کتابی افسانه‌ای نگارش شده که چون نویسنده‌اش معلوم نیست، آن را به خدا نسبت داده‌اند 
      موسی شخصیت افسانه‌ای قوم یهود است، چیزی مانند رستم خودمان؛ تفاوتش با رستم در این است که رستم خودش نیرومند استد ولی موسی قدرت عجیبش را از خدا گرفته است.
    مسلمین برای توجیه این اشتباه، راهی جز اینکه بگویند "منظور خواهر مجازی هارون است" ندارند، اگر چنین است، پس چرا پدر مریم که یواخیم است را با عمرام که پدر میریام است یکی دانسته است، آیا عمرام که محمد او را عمران می‌نامد هم پدر مجازی مریم است؟ اگر شرم ندارند خواهند گفت آری؛ البته ممکن است در اینجا کل قاعده بازی را بر هم زنند و بگویند که به قول خودشان، لا و بالله مریم دختر عمران است نه یواخیم"!

2- تنها پاسخ قوم لوط چه بود؟



در اینجا سخن از تنها پاسخ قوم لوط به  درخواست او از آنان است، لوط تنها یک درخواست دارد و آن هم اینکه همجنسگرائی نکنید.
قرآن در اینجا می‌گوید که تنها پاسخ قوم لوط به او این بود:


إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ شَهْوَةً مِنْ دُونِ النِّسَاءِ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ مُسْرِفُونَ (اعراف/81)  شما از روى شهوت به جاى زنان با مردان آمیزش می‌کنید، آرى شما گروهى اسراف گردید.
ما كَانَ جَوَابَ قَوْمِهِ إِلاَّ أَن قَالُواْ أَخْرِجُوهُم مِّن قَرْيَتِكُمْ إِنَّهُمْ أُنَاسٌ يَتَطَهَّرُونَ (اعراف/82)  پاسخ قومش جز اين نبود كه گفتند آنان را از شهرتان بيرون كنيد زيرا آنان كسانی هستند كه به پاكى تظاهر می‌کنند.
فَأَنْجَيْنَاهُ وَأَهْلَهُ إِلَّا امْرَأَتَهُ كَانَتْ مِنَ الْغَابِرِينَ (اعراف/83) پس او و خانواده‏ اش را نجات داديم جز زنش را كه تصمیم گرفتیم از بازماندگان باشد.


أَئِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ شَهْوَةً مِنْ دُونِ النِّسَاءِ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ (نمل/55) آيا شما به جاى زنان از روى شهوت با مردها در آمیزش می‌کنید، بلكه شما قومی نادان هستید.
 فَمَا كَانَ جَوَابَ قَوْمِهِ إِلَّا أَن قَالُوا أَخْرِجُوا آلَ لُوطٍ مِّن قَرْيَتِكُمْ إِنَّهُمْ أُنَاسٌ يَتَطَهَّرُونَ (نمل/56) و پاسخ قومش جز از اين نبود كه گفتند خاندان لوط را از شهرتان بيرون كنيد كه آنها مردمى هستند كه به پاكى تظاهر مى‏‌نمايند.
فَأَنْجَيْنَاهُ وَأَهْلَهُ إِلَّا امْرَأَتَهُ قَدَّرْنَاهَا مِنَ الْغَابِرِينَ (نمل/57)  پس او و خانواده‏ اش را نجات داديم جز زنش را كه تصمیم گرفتیم از بازماندگان باشد.
پس تنها پاسخ قوم لوط این بود که به هم گفتند "لوط و خانواده‌اش را از شهرتان بیرون کنید؛ زیرا کسی به او ایمان نیاورد مگر افراد خانواده‌اش به جز زن پیرش".ولی:
أَئِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ وَتَقْطَعُونَ السَّبِيلَ وَتَأْتُونَ فِي نَادِيكُمُ الْمُنْكَرَ فَمَا كَانَ جَوَابَ قَوْمِهِ إِلَّا أَنْ قَالُوا ائْتِنَا بِعَذَابِ اللَّهِ إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ (عنکبوت/29)  آيا شما با مردها آمیزش می‌کنید و راه را قطع مى‌نمائید و در محافل خود کاری پلیدی مى‌‏كنيد و پاسخ قومش جز اين نبود كه گفتند اگر راست مى گويى عذاب الله را براى ما بياور.
    
 در هر سه مورد پیش از آن گفته شده که وَلُوطًا إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ....
    همانگونه که ملاحظه می‌شود در اینجا به جای اینکه تنها پاسخشان همان پاسخ قبلی باشد، تنها پاسخشان این است که به الله بگو تا ما را عذاب دهد؛ ضمنا درخواست لوط یکی است.
 داستان قوم لوط و تناقضات این داستان


3- جادوگران فرعون به موسی ایمان آوردند یا نه؟



فَلَمَّا جَاءَ السَّحَرَةُ قَالَ لَهُمْ مُوسَى أَلْقُوا مَا أَنْتُمْ مُلْقُونَ (یونس/80) و هنگامی که جادوگران آمدند؛ موسى به آنان گفت آنچه را مى‏‍اندازيد بيندازيد. فَلَمَّا أَلْقَوْا قَالَ مُوسَى مَا جِئْتُمْ بِهِ السِّحْرُ إِنَّ اللَّهَ سَيُبْطِلُهُ إِنَّ اللَّهَ لَا يُصْلِحُ عَمَلَ الْمُفْسِدِينَ (یونس/81) پس هنگامی که افكندند موسى گفت آنچه را شما به ميان آورديد سحر است به زودى الله آن را باطل خواهد كرد؛ آرى الله كار مفسدان را تاييد نمى ‌كند. وَيُحِقُّ اللَّهُ الْحَقَّ بِكَلِمَاتِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُجْرِمُونَ (یونس/82) و الله با كلمات خود حق را ثابت مى‏ گرداند هر چند خلافکاران بیزار باشند.
فما آمَنَ لِمُوسَى إِلاَّ ذُرِّيَّةٌ مِّن قَوْمِهِ عَلَى خَوْفٍ مِّن فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِمْ أَن يَفْتِنَهُمْ وَإِنَّ فِرْعَوْنَ لَعَالٍ فِي الأَرْضِ وَإِنَّهُ لَمِنَ الْمُسْرِفِينَ (یونس/83) سرانجام كسى به موسى ايمان نياورد مگر فرزندانى از قوم وى در حالى كه بيم داشتند از آنكه مبادا فرعون و سران آنها ايشان را آزار رسانند و در حقيقت فرعون در آن سرزمين برترى‏ جوى و از اسراف كاران بود.
 در این سوره قرآن در حالت کلی به داستان موسی و فرعون می‌پردازد، پیش از این هم به داستان نوح (یونس/73).
   
قَالُواْ آمَنَّا بِرِبِّ الْعَالَمِينَ (اعراف/121) (جادوگران) گفتند به پروردگار جهانيان ايمان آورديم.
قال فرعون آمنتم به قبل ان آذن لكم ان هذا لمكر مكرتموه في المدينة لتخرجوا منها اهلها فسوف تعلمون (اعراف/123) فرعون گفت: «آيا پيش از آنكه به شما اجازه دهم، به او ايمان آورديد؟! حتما اين نيرنگ و توطئه‌اى است كه در اين شهر چيده‌ايد، تا اهلش را از آن بيرون كنيد; ولى بزودى خواهيد دانست.

این آیات قابل تامل است؛ از یک سو جادوگرانی که از نظر فرعون قابل قبول بودند، به موسی ایمان آوردند و از سوئی دیگر الله بیان می‌نماید که غیر از گروهی از قوم بنی اسرائیل کسی به موسی ایمان نیاورد، پس دو فرض مطرح می‌گردد:
     1- کسانی از جادوگران که به موسی ایمان آورده بودند از بنی‌اسرائیل بودند، که با توجه به خصلت فرعون و بی‌اعتمادی او به بنی‌اسرائیل فرضی است محال، اما اگر درست باشد حسن نیت فرعون را می‌رساند که تا این حد به بنی‌اسرائیل احترام می‌گذاشت؛ البته طبق قرآن، این جادوگران، از قوم فرعون بودند:
قَالُوا إِنْ هَذَانِ لَسَاحِرَانِ يُرِيدَانِ أَن يُخْرِجَاكُم مِّنْ أَرْضِكُم بِسِحْرِهِمَا وَيَذْهَبَا بِطَرِيقَتِكُمُ الْمُثْلَى (طه/62) گفتند قطعا اين دو تن جادوگرند که می‌خواهند شما را با جادوی خود از سرزمينتان بيرون كنند و آيين والاى شما را براندازند.
فَأَجْمِعُوا كَيْدَكُمْ ثُمَّ ائْتُوا صَفًّا وَقَدْ أَفْلَحَ الْيَوْمَ مَنِ اسْتَعْلَى (طه/63) پس نيرنگ خود را گرد آوريد و به صف پيش آييد در حقيقت امروز هر كه فايق آيد خوشبخت می‌شود.


و این آیه تیر خلاصی است بر این ادعا:
وَقَالَ رَجُلٌ مُّؤْمِنٌ مِّنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَكْتُمُ إِيمَانَهُ أَتَقْتُلُونَ رَجُلًا أَن يَقُولَ رَبِّيَ اللَّهُ وَقَدْ جَاءكُم بِالْبَيِّنَاتِ مِن رَّبِّكُمْ وَإِن يَكُ كَاذِبًا فَعَلَيْهِ كَذِبُهُ وَإِن يَكُ صَادِقًا يُصِبْكُم بَعْضُ الَّذِي يَعِدُكُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ كَذَّابٌ(غافر/28) و مردى مؤمن از خاندان فرعون كه ايمان خود را نهان می‌داشت گفت آيا مردى رامی‌کشید كه می‌گوید پروردگار من الله است و مسلما براى شما از جانب پروردگارتان دلايل آشكارى آورده و اگر دروغگو باشد دروغش به زيان اوست و اگر راست گو باشد برخى از آنچه به شما وعده می‌دهد به شما خواهد رسيد چرا كه الله كسى را كه افراط كار دروغگو باشد هدایت نمی‌کند.
  پس:
2- قرآن دچار فراموشی و تناقض گردیده است.


4- آیا غیر مسلمانان به الله ایمان دارند و او را عبادت می‌کنند یا نه؟

قرآن می‌گوید:
قُلْ يَا أَيُّهَا الْكَافِرُونَ (کافرون/1) بگو ای کسانی که کافرید.
لَا أَعْبُدُ مَا تَعْبُدُونَ (کافرون/2)  من نمی‌پرستم آنچه که شما می‌پرستید.

فَادْعُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ (غافر/14) پس الله را مخلصانه صدا زنید هر چند کافران ناخرسند شوند.
   
      بنابراین کافران الله را در هیچ شرایطی نه تنها صدا نخواهند زد؛ بلکه از این کار بدشان می‌آید، زیرا دعا جزئی است از عبادت، پس صدا زدن الله یعنی عبادت او:
وَقَالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِينَ (غافر/60) و پروردگارتان گفت مرا صدا زنید تا شما را اجابت كنم در حقيقت كسانى كه از عبادت خودداری کنند به زودی با خواری به دوزخ وارد می‌شوند.

اما ببینید که چگونه طبق ادعای قرآن، کافران در وقت سختی، مثلا سوار کشتی شدن، الله را مخلصانه صدا می‌زنند:
فَإِذَا رَكِبُوا فِي الْفُلْكِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ إِذَا هُمْ يُشْرِكُونَ  (عنکبوت/65) و اگر سوار كشتى شوند، الله را مخلصانه صدا می‌زنند و هنگامی که (الله) آنها را به سوى خشكى رساند و نجاتشان داد، آن هنگام است که ایشان (برای الله) شریک قرار می‌دهند.

     قرآن پا را این هم فراتر گذاشته، می‌گوید "تمامی انسانها در هنگام سختی، خالصانه و آنگونه که اسلام می‌گوید الله را صدا خواهند زد":
    هُوَ الَّذِي يُسَيِّرُكُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ حَتَّى إِذَا كُنْتُمْ فِي الْفُلْكِ وَجَرَيْنَ بِهِمْ بِرِيحٍ طَيِّبَةٍ وَفَرِحُوا بِهَا جَاءَتْهَا رِيحٌ عَاصِفٌ وَجَاءَهُمُ الْمَوْجُ مِنْ كُلِّ مَكَانٍ وَظَنُّوا أَنَّهُمْ أُحِيطَ بِهِمْ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ لَئِنْ أَنْجَيْتَنَا مِنْ هَذِهِ لَنَكُونَنَّ مِنَ الشَّاكِرِينَ  (یونس/12) او کسی است که شما را در خشکی و دریا می‌گرداند، تا آنگاه که در کشتی ها باشید و کشتی ها مسافرانش را با بادی ملایم و آرام حرکت دهند، و کشتی نشینان به آن باد ملایم و آرام شادمان شوند، ناگاه بادی تند و سخت بر آن کشتی بوزد و از هر سو موجی سهمگین به سویشان بیاید و یقین کنند که در محاصره  افتاده اند، الله را با حالت خاصانه آنگونه که در راستای دین اوست صدا می‌زنند که اگر ما را از این نجات دهی، بدون شک از سپاسگزاران خواهیم شد.
     وَإِذَا غَشِيَهُمْ مَوْجٌ كَالظُّلَلِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ فَمِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَمَا يَجْحَدُ بِآيَاتِنَا إِلَّا كُلُّ خَتَّارٍ كَفُورٍ (لقمان/32) و اگر موجى بزرگ، سایه‌بان‌وار آنان را در بر گیرد الله را خالصانه آنگونه که در راستای دین اوست صدا زنند و هنگامی که نجاتشان داد و به خشكى رساند برخى از آنان ميانه‏ رو هستند و نشانه‏ هاى ما را تنها هر خائن ناسپاسگزارى، انكار نمى ‏كند.


5- اعتراف الله به اشتباهش.

قرآن می‌گوید که یک نفر شما می‌تواند با ده نفر از کفار در جنگ مقابله کند:

يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ حَرِّضِ الْمُؤْمِنِينَ عَلَى الْقِتَالِ إِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ عِشْرُونَ صَابِرُونَ يَغْلِبُوا مِائَتَيْنِ وَإِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ مِائَةٌ يَغْلِبُوا أَلْفًا مِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا يَفْقَهُونَ (انفال/65) ای پیامبر، مؤمنان را به جنگیدن تشویق کن؛ اگر از شما بیست نفر شکیبا باشند بر دویست نفر چیره می شوند و اگر از شما صد نفر باشند بر هزار نفر از کافران چیره می شوند؛ زیرا آنان گروهی هستند نمی‌فهمند. 
ولی الله متوجه شد که اشتباه کرده است و در آیه بعد اشتباهش را تصحیح نمود و بیان نمود که این نسبت، یک به دو است:
الْآنَ خَفَّفَ اللَّهُ عَنْكُمْ وَعَلِمَ أَنَّ فِيكُمْ ضَعْفًا فَإِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ مِائَةٌ صَابِرَةٌ يَغْلِبُوا مِائَتَيْنِ وَإِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ أَلْفٌ يَغْلِبُوا أَلْفَيْنِ بِإِذْنِ اللَّهِ وَاللَّهُ مَعَ الصَّابِرِينَ (انفال/66)  اکنون الله به شما تخفیف داد و دانست که در شما ضعفی هست؛ بنابراین اگر از شما صد نفر شکیبا باشند بر دویست نفر چیره می شوند و اگر هزار نفر باشند، به فرمان الله بر دو هزار نفر چیره می شوند؛ و الله با شکیبایان است.
.

6- الله ابراز امیدواری می‌کند.

      امیدواری آرزوئی است انسانی که هرگاه در انجام آن اطمینان نداشته باشد، آن را به کار می‌برد؛ مثلا "امیدوارم که فلان تیم فوتبال بر بهمان تیم پیروز شود" و یا ....، این صفت در مورد کسی که همه چیز در دست اوست و با اراده‌اش انجام خواهد شد، بی معنی است؛ مانند این است که شما تشنه باشید و کنارتان رودخانه‌ای با آب گوارا باشد، آیا شما آرزوی خوردن آب را خواهی کرد! امیدورای نقطه مقابل یائس است، یعنی زمانی که شما از آب دورید و به دنبال آن هستید، امیدوارانه به یافتن آن تلاش می‌کنید؛ در حالت کلی امید داشتن، زیر مجموعه‌ی انتظار است و سه دسته می‎باشد: تلاش شما، تلاش دیگران برای شما، و منتظر شانس ماندن، مانند بارش باران و .....
امیدواری که قرآن از قول الله در آیات پائین بیان می‌کند، نتیجه‌ی شرط نیست؛ بلکه در برخی از آیات می‌گوید که اگر شرط انجام گرفت امید است که الله فلان کار را بکند و در برخی از جاها، این امیدواری چیزی جز آرزوئی بیش نیست؛ مانند امید به مرگ آنها، این آیات به گونه‌ای نوشته شده‌اند که گوئی شخص سومی به غیر از الله یا محمد این سخنان را بیان می‌کند و به محمد دلداری می‌دهد و او را به نتیجه‌ی تلاشش امیدوار می‌نماید:
فَقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ لَا تُكَلَّفُ إِلَّا نَفْسَكَ وَحَرِّضِ الْمُؤْمِنِينَ عَسَى اللَّهُ أَنْ يَكُفَّ بَأْسَ الَّذِينَ كَفَرُوا وَاللَّهُ أَشَدُّ بَأْسًا وَأَشَدُّ تَنْكِيلًا (نساء/84) پس در راه الله به جنگ برخیز، تو تنها به وظیفه خودت مکلفی و مؤمنان را (به جنگ) تشویق کن؛ امید است که الله گزند کافران را (از شما) دور نماید ....
عَسَى اللَّهُ أَنْ يَجْعَلَ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَ الَّذِينَ عَادَيْتُمْ مِنْهُمْ مَوَدَّةً وَاللَّهُ قَدِيرٌ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ (ممتحنه/7)  اميد است كه الله ميان شما و ميان كسانى از آنان كه دشمن داشتيد دوستى برقرار كند و الله تواناست و الله آمرزنده مهربان است.
عَسَى رَبُّهُ إِنْ طَلَّقَكُنَّ أَنْ يُبْدِلَهُ أَزْوَاجًا خَيْرًا مِنْكُنَّ مُسْلِمَاتٍ مُؤْمِنَاتٍ قَانِتَاتٍ تَائِبَاتٍ عَابِدَاتٍ سَائِحَاتٍ ثَيِّبَاتٍ وَأَبْكَارًا (تحریم/5) اگر پيامبر شما را طلاق دهد، اميد است پروردگارش همسرانى بهتر از شما مسلمان؛ مؤمن فرمانبر توبه كار عابد روزه‏ دار؛ بيوه و دوشیزه به او عوض دهد.
وَأَنْ عَسَى أَنْ يَكُونَ قَدِ اقْتَرَبَ أَجَلُهُمْ (اعراف/185) وامید است که هنگام مرگشان نزدیک شده باشد.
فَأُولَئِكَ عَسَى اللَّهُ أَنْ يَعْفُوَ عَنْهُمْ ... (نساء/99) پس امید است که الله آنها را ببخشد.
 ...عَسَى اللَّهُ أَنْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ...  (توبه/102) امید است که الله توبه آنان بپذیرد.
إِنَّمَا يَعْمُرُ مَسَاجِدَ اللَّهِ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَأَقَامَ الصَّلَاةَ وَآتَى الزَّكَاةَ وَلَمْ يَخْشَ إِلَّا اللَّهَ فَعَسَى أُولَئِكَ أَنْ يَكُونُوا مِنَ الْمُهْتَدِينَ (توبه/18) مساجد الله را تنها كسانى آباد مى كنند كه به الله و روز واپسین ايمان آورده و نماز برپا داشته و زكات داده و تنها از الله (از کس دیگری) نترسيده‏ اند پس اميد است كه اينان از راه‏ يافتگان باشند....
عَسَى رَبُّكُمْ أَنْ يُكَفِّرَ عَنْكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ...  (تحریم/8) اميد است كه پروردگارتان بديهايتان را از شما بزداید.
فَعَسَى اللَّهُ أَنْ يَأْتِيَ بِالْفَتْحِ أَوْ أَمْرٍ مِنْ عِنْدِهِ  ... (مائده/52) اميد است‏ که الله از جانب خود با پیروزی یا چیز دیگری بیاورد.
 وَمِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَّكَ عَسَى أَن يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقَامًا مَّحْمُودًا ( اسراء /79)  و پاسى از شب را زنده بدار تا براى تو نافله‌ای باشد اميد است كه پروردگارت تو را به مقامى ستوده برساند.
البته شکی نیست که تمام این امیدورای‌ها، آرزوی محمد بیش نیستند.

7- محمد معصوم است یا مانند سایرین گناهکار؟

محمد گاهی آنچنان دچار خودشیفتگی است که خود را به مانند خدا تصور می‌کند:
مَّن يُطِعِ ٱلرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ ٱللَّهَ و مَن تَوَلَّىٰ فَمَآ أَرْسَلْنَٰكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظًۭا (نساء/80)  کسی که از پیامبر فرمانبری کند در حقیقت از الله فرمانبری کرده است و هر کسی که خودداری کند ما تو را بر آنها نگهبان نفرستادیم.

و زمانی دیگر ( پس از بر ملا شدن اشتباهاتش) خود را مانند سایرین گناهکاری می‌داند:
فَٱعْلَمْ أَنَّهُۥ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا ٱللَّهُ وَٱسْتَغْفِرْ لِذَنۢبِكَ وَلِلْمُؤْمِنِينَ وَٱلْمُؤْمِنَٰتِ وَٱللَّهُ يَعْلَمُ مُتَقَلَّبَكُمْ وَمَثْوَىٰكُمْ  (محمد 19) بدان که اوست خدائی که غیر از الله نیست و از گناهت و گناه زنان و مردان مؤمن استغفار کن و الله.

نمونه‌ای از اشتباهاتش:
گاهی عملی را انجام می‌داد و بعدا دچار عذاب وجدان می‌گردید و از قول الله می‌گفت:
عَبَسَ وَتَوَلَّىٰٓ  (عبس/1) ترشرو شد و روی برگردانید.
أَن جَآءَهُ ٱلْأَعْمَىٰ  (عبس/2) هنگانی که آن کور پیشش آمد
وَمَا يُدْرِيكَ لَعَلَّهُۥ يَزَّكَّىٰٓ (عبس/3) و تو چه می‌دانی! شاید او پاکی را برگزیند.
.....
وَمَا عَلَيْكَ أَلَّا يَزَّكَّىٰ (عبس/7) و اگر خود  را (نیز) پاک نکند بر تو چیزی نیست.
     او هنگامی این سوره را از قول الله بیان کرد که کور کثیفی به نام عبدالله ابن ام مکتوم که چندان وجاهتی میان مردم نداشت در حالی که محمد مشغول سخن گفتن با بزرگان قوم مانند عباس ابن عبدالمطلب و عمرو ابن هشام معروف به ابوالحکم (ابوجهل) و سایر بزرگان بود، نزدش آمد و محمد او را با ترشروئی و به دلیل فقیر و ناآراسته بودنش، از خود راند و سپس از کارش پشیمان گردید و مانند همیشه الله را برای جبران به خدمت گرفت. ریشه اختلاق شیعه و سنی در خود قرآن است.

الله محمد را آزاد گذاشته تا هر کاری که دلش خواست انجام دهد.
 لَآ أُقْسِمُ بِهَٰذَا ٱلْبَلَدِ (بلد/1) به این شهر سوگند نمی‌خورم.
      حالا چه الله به این شهر سوگند بخورد و چه نخورد، چیزی از پارادوکس قرآن کم نخواهد کرد، زیرا سوگند خوردن صفتی است انسانی.
پس از فتح مکه:
وَأَنتَ حِلٌّۢ بِهَٰذَا ٱلْبَلَدِ (بلد/2) و برای تو در این شهر (انجام هر کاری) حلال است.
 در اصل بدین معنی است که تو در این شهر فراتر از قانونی و در انجام هر کاری آزادی.
       مفسرین در اینجا مجبورند حل را به حلول ترجمه کنند که صد البته اشتباه است، این معنا بعدا وارد ادبیات عرب شده و در هیچ جای قرآن چنین کاربردی ندارد:
ٱلْيَوْمَ أُحِلَّ لَكُمُ ٱلطَّيِّبَٰتُ ۖ وَطَعَامُ ٱلَّذِينَ أُوتُوا۟ ٱلْكِتَٰبَ حِلٌّۭ لَّكُمْ وَطَعَامُكُمْ حِلٌّۭ لَّهُمْ... (مائد/5) امروز چیزهای پاکیزه برای شما حلال شد و غذای کسانی که اهل کتاب هستند برای شما حلال و غذای شما برای آنها حلال است...
و یا:
يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓا۟ إِذَا جَآءَكُمُ ٱلْمُؤْمِنَٰتُ مُهَٰجِرَٰتٍۢ فَٱمْتَحِنُوهُنَّ ٱللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَٰنِهِنَّ فَإِنْ عَلِمْتُمُوهُنَّ مُؤْمِنَٰتٍۢ فَلَا تَرْجِعُوهُنَّ إِلَى ٱلْكُفَّارِلا هُنَّ حِلٌّۭ لَّهُمْ وَلَا هُمْ يَحِلُّونَ لَهُنَّ.... (ممتحنه/9)
طبری می‌گوید که برای تو ای محمد در این شهر همه چیز حلال است. 
"يقول جل ثناؤه لنبيه محمد صلى الله عليه وسلم : وأنت يا محمد حل بهذا البلد ، يعني بمكه; يقول: أنت به حلال تصنع فيه من قتل من أردت قتله ، وأسر من أردت أسره ، مطلق ذلك لك ; يقال منه : هو حل ، وهو حلال ، وهو حرم ، وهو حرام ، وهو محل ، وهو محرم ، وأحللنا ، وأحرمنا .
زیرا طبق اعتقاد اعراب کشتن در این شهر در موسمی خاص حرام بود.
شوکانی در فتح القدیر:
 وقال الواحدي : الحل والحلال والمحل واحد ، وهو ضد المحرم ، أحل الله لنبيه صلى الله عليه وسلم مكة يوم الفتح حتى قاتل. 
و قرطبی:
  أحل له يوم دخل مكة أن يقتل من شاء
 و سایر مفسرانقدیمی همین نظر را دارند.
کاری نداریم که کدام تفسیر درست باشد، اما ببینید محمد در ادامه جملاتش را چگونه ادامه می‌دهد.
او در ادامه به  پدر و پسر سوگند یاد می‌کند، پدر و پسری که احتمالا منظور ابراهیم و اسماعیل است:
وَوَالِدٍۢ وَمَا وَلَدَ (بلد/3) و به پدر و آنچه که زاده است.
و هدف از همه این سوگند خوردنها و نخوردن‌ها:
لَقَدْ خَلَقْنَا ٱلْإِنسَٰنَ فِى كَبَدٍ (بلد/4) که ما انسان را در رنج آفریده‌ایم.!!!!!!!
    و در ادامه انسان را سرکوفت می‌کند و گمان خودش از برخی از انسانها را به کل بشریت بسط می‌دهد :
أَيَحْسَبُ أَن لَّن يَقْدِرَ عَلَيْهِ أَحَدٌۭ  (بلد/5) آیا گمان دارد که کسی نمی‌تواند بر او دست یابد؟ يَقُولُ أَهْلَكْتُ مَالًۭا لُّبَدًا  (بلد/6) می‌گوید که اندوخته‌ی فراوانی را تباه کردم! أَيَحْسَبُ أَن لَّمْ يَرَهُۥٓ أَحَدٌ (بلد/7) آیا گمان دارد که هیچ کس او را ندیده است؟


8- الله مجبور می‌شود از خودش درخواستی از روی بیچارگی داشته باشد.

وَإِذَا رَأَيْتَهُمْ تُعْجِبُكَ أَجْسَامُهُمْ وَإِن يَقُولُوا تَسْمَعْ لِقَوْلِهِمْ كَأَنَّهُمْ خُشُبٌ مُّسَنَّدَةٌ يَحْسَبُونَ كُلَّ صَيْحَةٍ عَلَيْهِمْ هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى يُؤْفَكُونَ (منافقون/4)  و هنگامیکه به آنها نگاه کردی، اندامشان  تو را به شگفتی آورد، و  هرگاه سخن گويند به سخنانشان گوش دهى، گويى آنها چوبهای تكيه داده بر ديوار هستند، و  گمان می‌کنند که هر فریادی را بر ضدشان است، آنان دشمن‏ هستند، از آنان دوری کن، الله آنها را بکشد، چگونه دروغ می‌گویند!؟
 آبه بالا نماد شخصی است خشمگین از گروهی که در برابرش خود را بیچاره می‌بیند و:


أَوَلَمْ يَنْظُرُوا فِي مَلَكُوتِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا خَلَقَ اللَّهُ مِنْ شَيْءٍ وَأَنْ عَسَى أَنْ يَكُونَ قَدِ اقْتَرَبَ أَجَلُهُمْ فَبِأَيِّ حَدِيثٍ بَعْدَهُ يُؤْمِنُونَ (اعراف/185) آيا به ملكوت آسمانها و زمين و هر چيزى كه الله آفريده است نگاه نکرده‌اند و امید است که هنگام مرگشان نزدیک باشد پس به کدام سخن پس از آن ایمان می‌آوردند!

گاهی هم آرزو به دل ماند:
تَبَّتْ يَدَا أَبِي لَهَبٍ وَتَبَّ (لهب/1) بريده باد دو دست ابولهب و مرگ بر او باد. شرح
زیرا هرگز دست ابولهب بریده نشد.


9- الله مردم را آزمایش می‌کند تا علم حاصل کند (خدای جاهل).

گاهی الله هم برای اینکه از موضوعی آگاه گردد، مجبور می‌شود مردم را آزمایش کند:
   وَمَا أَصَابَكُمْ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ فَبِإِذْنِ اللّهِ وَلِيَعْلَمَ الْمُؤْمِنِينَ (آل عمران/166) آنچه که در روز برخورد دو گروه به شما رسید با اجازه‌ی الله بود و برای اینکه مؤمنان را بداند (بشناسد). 


وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ صَدَقُوا وَلَيَعْلَمَنَّ الْكَاذِبِينَ (عنکبوت/3) و به يقين كسانى را كه پيش از اينان بودند آزموديم تا الله آنان را كه راست گفته‏‌اند بداند (بشناسد) و دروغگويان را (نیز) بشناسد.

غیبش را تنها بر برخی از پیامبرانش آشکار می‌کند تا بداند که آنها دستوراتش را اجرا می‌کنند یا نه:



عَالِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا (جن/26) داناى نهان است و كسى را بر غيب خود آگاه نمى ‏كند. إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا (جن/27) جز پيامبرى را كه از او خشنود باشد كه براى او از پيش رو و از پشت‏ سرش نگاهبانانى بر خواهد گماشت.  
  لِيَعْلَمَ أَنْ قَدْ أَبْلَغُوا رِسَالَاتِ رَبِّهِمْ وَأَحَاطَ بِمَا لَدَيْهِمْ وَأَحْصَى كُلَّ شَيْءٍ عَدَدًا (جن/28) تا بداند كه پيامهاى پروردگار خود را رسانيده‏ اند و بدانچه نزد ايشان است احاطه دارد و هر چيزى را به عدد شماره كرده است.
 و یا:
 يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَيَبْلُوَنَّكُمُ اللَّهُ بِشَيْءٍ مِنَ الصَّيْدِ تَنَالُهُ أَيْدِيكُمْ وَرِمَاحُكُمْ لِيَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ يَخَافُهُ بِالْغَيْبِ فَمَنِ اعْتَدَى بَعْدَ ذَلِكَ فَلَهُ عَذَابٌ أَلِيمٌ (مائده/94) اى كسانى كه ايمان آورده‏‌ايد، الله شما را به چيزى از شكار كه در دسترس شما و نيزه ‌هاى شما باشد خواهد آزمود تا بداند چه كسى در پنهانی از او مى‏‌ترسد پس هر كس بعد از آن تجاوز كند براى او عذابى دردناک خواهد بود.

 شرح کامل این موضوع


10- اگر الله نور آسمانها و زمین است، پس نور را چه کسی خلق نمود؟


  اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكَاةٍ فِيهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِي زُجَاجَةٍ الزُّجَاجَةُ كَأَنَّهَا كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ يُوقَدُ مِن شَجَرَةٍ مُّبَارَكَةٍ زَيْتُونِةٍ لَّا شَرْقِيَّةٍ وَلَا غَرْبِيَّةٍ يَكَادُ زَيْتُهَا يُضِيءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ نُّورٌ عَلَى نُورٍ يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَن يَشَاءُ وَيَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ (نور/35) الله نور آسمانها و زمين است، نور او مانند (نور) چراغدانى است كه در آن چراغى و آن چراغ در شيشه‌اى است گمان می‌کنی سیاره ای(کوکب) است مرواریدگون كه از درخت‏ خجسته زيتونى كه نه شرقى است و نه غربى افروخته می‌‏شود به روغنش نزدیک است هر چند بدان آتشى نرسيده باشد، نوری است بر روی نور،‏ الله هر كه را بخواهد با نورش راهنمائی مى‏كند و اين مثل‌ها را الله براى مردم مى‏زند و الله به هر چيزى داناست.
    در میان اوصافی که الله از وجود خودش بیان نموده است، نور تنها کمیت فیزیکی و قابل آزمایش و تولید است؛ از آنجائی که خدای مسلمین یعنی الله، خود را ازلی می‌داند و از بی‌نهایت گذشته تا بی‎نهایت آینده، اسیر زمان و مکان نبوده و نیست؛ پس نه چیزی به ویژگی‌اش افزود می‌شود و نه کاسته، بنابراین نور نیز همیشه بخشی از هستی اوست؛ اگر الله خالق نور است پس الله خودش، خودش را خلق نموده است یا چیزهای دیگری خالق الله هستند حتی انسان، در هر صورت حتی اگر هم نور مخلوق باشد، پس الله در برهه‌ای از زمان ناقص بوده و تصمیم گرفته خودش را کامل نماید.
یعنی الله هم مخلوق است و هم خالق!

همانگونه که در آیه بالا مشاهده می‌گردد:

     1- اوصافی که الله بیان نموده، دقیقا فانوسی است که با سوخت روغن زیتون کار می‌نماید.

     2- الله متعجب است که چگونه علی‌رغم نزدیک بودن آتش به مخزن سوخت، چرا این مخزن آتش نمی‌گیرد؟

     3- از آنجائیکه الله شیشه‌ی این فانوس را به سیاره‌ای (کوکب) مرواریدگون تشبیه نموده است، پس قطعا در آن زمان فانوس کالائی بوده کاملا لوکس که پیامبر اسلام با دیدن آن به یاد الله افتاده است.

4- در بیان معنای نه شرقی و نه غربی بیش از هفت قول بیان شده است که مهمترین آنها زیتون منطقه‌ی شام است که با حجاز در یک راستاست (شمال حجاز است)

11- انسان در انتخاب دین آزاد است یا زیر تصمیم الله قرار دارد؟

وَقُلِ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكُمْ فَمَنْ شَاءَ فَلْيُؤْمِنْ وَمَنْ شَاءَ فَلْيَكْفُرْ ....(کهف/29)  و بگو حق از پروردگارتان است، پس هر کسی که (اسلام) خواست پس ایمان می‌آورد و هر کس که (کفر) خواست پس کافر می‌شود .....


ولی گفته است که ایمان آوردن به خواست انسان نیست، تنها اراده الله است که موجب ایمان آوردن می‌شود:

وَمَا كَانَ لِنَفْسٍ أَن تُؤْمِنَ إِلاَّ بِإِذْنِ اللّهِ وَيَجْعَلُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لاَ يَعْقِلُونَ (یونس/100) هيچ كس نیست که ایمان بیاورد مگر با اجازه‌ی الله و پليدی را بر آنهائی می‌گذارد که اندیشه نمی‌کنند.
زیرا:
وَمَا تَشَاؤُونَ إِلَّا أَن يَشَاءَ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا (انسان/30) شما چیزی را نخواهی خواست مگر اینکه الله آنرا (برای شما) خواسته باشد قطعا الله داناى حكيم است.
بنابراین خواست الله بر خواست ما ارجحیت دارد؛ یعنی حتی اراده‌ی ما در اسلام آوردن هم تابع اراده الله است، بدین صورت که تا او اراده نکند که ما اراده کنیم، ما هرگز اراده اسلام آوردن هم نخواهیم کرد.

 
12- آیا کلمات الله تبدیل شدنی هستند و جایگزینی دارند یا نه؟

قرآن می‌گوید که کلمات قرآن جایگزین کلمه‌ی دیگری نخواهند شد:
لَهُمُ الْبُشْرَى فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَفِي الْآخِرَةِ لَا تَبْدِيلَ لِكَلِمَاتِ اللَّهِ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ (یونس/64) برای آنان در زندگی دنیا و آخرت مژده  است که در کلمات الله هیچ جایگزن کردنی نیست؛ این است کامیابی بزرگ.
و:
...وَلَا مُبَدِّلَ لِكَلِمَاتِ اللَّهِ وَلَقَدْ جَاءَكَ مِنْ نَبَإِ الْمُرْسَلِينَ (انعام/34)  وَاتْلُ مَا أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنْ كِتَابِ رَبِّكَ لَا مُبَدِّلَ لِكَلِمَاتِهِ وَلَنْ تَجِدَ مِنْ دُونِهِ مُلْتَحَدًا (کهف/27) وَتَمَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ صِدْقًا وَعَدْلًا لَا مُبَدِّلَ لِكَلِمَاتِهِ وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ (انعام/115)
,زیرا این کتاب در لوحی بوده است محفوظ
بَلْ هُوَ قُرْآنٌ مَجِيدٌ (بروج/21) فِي لَوْحٍ مَحْفُوظٍ (بروج/22) إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ (واقعه/77) فِي كِتَابٍ مَكْنُونٍ (واقعه/78)
 اما:
وَإِذَا بَدَّلْنَا آيَةً مَكَانَ آيَةٍ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا يُنَزِّلُ قَالُوا إِنَّمَا أَنْتَ مُفْتَرٍ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ (نحل/101) و هنگامی که ایه‌ای را جایگزین آيه‌ی ديگر می‌کنیم  و الله به آنچه نازل كرده است، آگاه‏تر است گفتند تو دروغ می‌بندی، چنين نيست بلكه بيشترشان نمی‌دانند.

دلیلش از این تغییر دادن قرآن هم این است که کتاب مادر که همان قرآن اصل است، نزد خودش است:
     يَمْحُو اللَّهُ مَا يَشَاءُ وَيُثْبِتُ وَعِنْدَهُ أُمُّ الْكِتَابِ (رعد/39) الله هر چه را بخواهد محو و هر چه را بخواهد اثبات می‌گرداند و (زیرا) کتاب مادر (اصل کتاب) نزد اوست.
     جالب است، در این آیه محمد از قول الله می‌گوید که چون اصل کتاب تنها نزد من است پس در انجام تغییرات در آن آزادم.  شرح نسخ ایات قرآن
   الله از یک سو طبق ادعای مسلمین در زمان و مکان جا ندارد و برایش آینده و گذشته یکی است و از سوی دیگر در مواجه با مسائل روز حکمش را تغییر می‌دهد:   شرح

     قرآن نه تنها در مورد سخن الله و اینکه دچار تغییر خواهد شد یا نه، دارای تناقض است؛ بلکه در شیوه‌ی برخورد الله هم دچار تناقض شده:


سُنَّةَ اللَّهِ فِي الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلُ وَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِيلًا (احزاب/62) روش الله درباره كسانى كه پيشتر بوده‏‌اند است و در روش‏ الله هرگز تغييرى نخواهى يافت. 


سُنَّةَ اللَّهِ الَّتِي قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلُ وَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِيلًا (فتح/23) روش الله از پیش همین بوده است و در روش الله هرگز تغييرى نخواهى يافت.

    بخش نخست هر دو آیه، در مورد کشتن مخالفین است؛ ولی در بخش دوم الله روش کلی‌اش را بیان کرده است؛ پس طبق این بیان، روش الله همیشه ثابت بوده است؛ اما ببینید که چگونه در دو آیه پائین، الله در روش برخورد با مسلمانان و یهودیان دچار دوگانگی شده است، او تشخیص حلال و حرام برای یهودیان پیش از بیان تورات را به عهده یعقوب گذاشته بود تا از هر خوراکی که خوشش آمده بخورد و آن را نیز برای یهودیان حلال کند:

 كُلُّ الطَّعَامِ كَانَ حِلاًّ لِّبَنِي إِسْرَائِيلَ إِلاَّ مَا حَرَّمَ إِسْرَائِيلُ عَلَى نَفْسِهِ مِن قَبْلِ أَن تُنَزَّلَ التَّوْرَاةُ قُلْ فَأْتُواْ بِالتَّوْرَاةِ فَاتْلُوهَا إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ (آل عمران/93) همه خوراكی‌ها بر فرزندان اسرائيل (یهودیان) حلال بود جز آنچه پيش از نزول تورات، اسرائيل (یعقوب) بر خويشتن حرام ساخته بود؛ بگو اگر راست مى‏‌گوييد تورات را بياوريد و آن را بخوانيد. 

ولی بعدا برای آنان محدودیت قائل شد، محدودیتی که ویژه آنان بود:

 وَعَلَى الَّذِينَ هَادُواْ حَرَّمْنَا كُلَّ ذِي ظُفُرٍ وَمِنَ الْبَقَرِ وَالْغَنَمِ حَرَّمْنَا عَلَيْهِمْ شُحُومَهُمَا إِلاَّ مَا حَمَلَتْ ظُهُورُهُمَا أَوِ الْحَوَايَا أَوْ مَا اخْتَلَطَ بِعَظْمٍ ذَلِكَ جَزَيْنَاهُم بِبَغْيِهِمْ وِإِنَّا لَصَادِقُونَ ( انعام/146) و بر يهوديان هر ناخن‌داری را حرام كرديم و از گاو و گوسفند پيه آن دو را بر آنان حرام كرديم به استثناى پيه‏‌هايى كه بر پشت آن دو يا بر روده‏ هاست ‏يا آنچه با استخوان درآميخته است اين را به سزاى ستم‏كردنشان به آنان كيفر داديم و ما البته راستگوييم.

 در این آیه، الله بخشهائی از چربی حیوان را برای یهودیان حرام و برای مسلمانان حلال کرده است.

13- آیا باده پلید و خوردن آن کاری است شیطانی یا از بهترین نوشیدنی بهشت است؟

در یک جا می‌گوید که خمر پلید و خوردن آن کاری است شیطانی:
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَيْسِرُ وَالْأَنْصَابُ وَالْأَزْلَامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ (مائده/90)

ولی در اینجا آن را رزق نیکو می‌داند:

وَمِن ثَمَرَاتِ النَّخِيلِ وَالأَعْنَابِ تَتَّخِذُونَ مِنْهُ سَكَرًا وَرِزْقًا حَسَنًا إِنَّ فِي ذَلِكَ لآيَةً لِّقَوْمٍ يَعْقِلُونَ (نحل/67) و از ميوه‌های درختان خرما، درختان انگور که از آنها شرابی مست کننده و روزی نیکوئی می‌گیرید؛ همانا در آن نشانه‌ای است براى گروه اندیشمند. شرح
و بهترین نوشیدنی‌های بهشتی گذاشته است:
مَثَلُ الْجَنَّةِ الَّتِي وُعِدَ الْمُتَّقُونَ فِيهَا أَنْهَارٌ مِنْ مَاءٍ غَيْرِ آسِنٍ وَأَنْهَارٌ مِنْ لَبَنٍ لَمْ يَتَغَيَّرْ طَعْمُهُ وَأَنْهَارٌ مِنْ خَمْرٍ لَذَّةٍ لِلشَّارِبِينَ وَأَنْهَارٌ مِنْ عَسَلٍ مُصَفًّى وَلَهُمْ فِيهَا مِنْ كُلِّ الثَّمَرَاتِ وَمَغْفِرَةٌ مِنْ رَبِّهِمْ كَمَنْ هُوَ خَالِدٌ فِي النَّارِ وَسُقُوا مَاءً حَمِيمًا فَقَطَّعَ أَمْعَاءَهُمْ  (محمد/15) مثال بهشتى كه به پرهيزگاران وعده داده شده  در آن نهرهايى است از آبى كه برنگشته و جوی ه ايى از شيرى كه مزه‏ اش دگرگون نشود و رودهايى از باده‏ اى كه براى نوشندگان لذتى است و جويبارهايى از انگبين ناب و در آنجا از هر گونه ميوه براى آنان  است و  آمرزش پروردگار آنهاست  مانند كسى است كه جاودانه در آتش است و آبى جوشان به خوردشان داده مى ‏شود روده ‏هايشان را از هم فرو پاشد.     
    الله حواسش نیست که اگر باده مدت زیادی در هوای آزاد و در معرض اکسیژن قرار گیرد، به دلیل اینکه باکتری‎های مخمرش غیر هوازی هستند، الکل موجود در آن به استیک (سرکه) تبدیل می‌شود و هم اگر عرق باشد، الکلش می‌پرد؛ چه برسد که مانند رودی روان باشد.
  اشتباه دیگری که در این آیه وجود دارد و محمد متوجه آن نبوده این است که عسل به دلیل غلظتش، امکان ندارد مانند رودی جاری شود، مگر اینکه بهشت در زاویه ای با شیب بالای 45 درجه قرار گرفته باشد. البته محمد زیر سایه کعبه، باده خورده است.


14- چه کسی اولین مسلمان است؟ محمد، ابراهیم یا یاران عیسی؟


مسلمان کسی است که محمد را فرستاده‌ی الله و قرآن را سخنان الله یداند و این را گفتار و کردار نشان دهد.

قرآن می‌گوید که محمد اولین مسلمان است:
.... قُلْ إِنِّي أُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ أَوَّلَ مَنْ أَسْلَمَ وَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِكِينَ (انعام/7) ... بگو به من دستور داده شده كه نخستين كسى باشم كه اسلام آورده است و هرگز از مشركان مباش.
لَا شَرِيكَ لَهُ وَبِذَلِكَ أُمِرْتُ وَأَنَا أَوَّلُ الْمُسْلِمِينَ (انعام/163) برای او را شريكى نيست و به این خاطر دستور يافته‏ ام و من نخستين مسلمانم.
وَأُمِرْتُ لِأَنْ أَكُونَ أَوَّلَ الْمُسْلِمِينَ (زمر/12) و به من دستور داده شده كه نخستين مسلمانان باشم.

و در جائی دیگر می‌گوید که ابراهیم نه یهودی بود و نه مسیحی، بلکه مسلمان بود:
مَا كَانَ إِبْرَاهِيمُ يَهُودِيًّا وَلَا نَصْرَانِيًّا وَلَكِنْ كَانَ حَنِيفًا مُسْلِمًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ (آل عمران/67) ابراهيم نه يهودى بود و نه مسیحی بلكه حنیفی مسلمان بود و از مشركان نبود. 

و در جای دیگری می‌گوید که حواریون عیسی هم مسلمان بودند: 

فَلَمَّا أَحَسَّ عِيسَى مِنْهُمُ الْكُفْرَ قَالَ مَنْ أَنْصَارِي إِلَى اللَّهِ قَالَ الْحَوَارِيُّونَ نَحْنُ أَنْصَارُ اللَّهِ آمَنَّا بِاللَّهِ وَاشْهَدْ بِأَنَّا مُسْلِمُونَ  (آل عمران/52) هنگامي كه عيسی از آنان احساس كفر كرد، گفت: چه کسی است كه ياور من به سوی الله گردد؟ حواریون گفتند: ما ياوران الله هستیم، به الله ايمان آورديم و تو گواه باش كه ما اسلام آورده‏ ايم.


15- آیا زبان قرآن روشن و آشکار است یا همراه با واژگان گنگ و مبهم؟

     اگر قرآن به زبانی روشن و به اصطلاح آشکار و همه فهم بیان شده، پس چرا برخی از واژگان بی معنی در آن وجود دارند؟
در قرآن آمده است که این کتاب به زبان عربی روشن و واصح و اشکار:
بِلِسَانٍ عَرَبِيٍّ مُبِينٍ (شعراء/195)
وَلَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّهُمْ يَقُولُونَ إِنَّمَا يُعَلِّمُهُ بَشَرٌ لِّسَانُ الَّذِي يُلْحِدُونَ إِلَيْهِ أَعْجَمِيٌّ وَهَذَا لِسَانٌ عَرَبِيٌّ مُّبِينٌ (نحل/103)  و ما به خوبی مى‏دانيم كه آنان می‌گويند "بدون شک  بشرى به او می‌آموزد"  زبان كسى كه  نسبت را به او می‌دهند غير عربى است و اين به زبان عربى روشن است.
اما پرسش:
در زبان عربی "یس" در سوره‌ای به همین نام به چه معناست؟ "الم" در سوره‌های عنکبوت، بقره، لقمان، سجده و روم یعنی چه؟ و همچنین  "کهیعص" در سوره مریم؛ "الر" در سوره‌های یونس، ابراهیم و حجر، هود و یوسف! "حم" در سوره های غافر فصلت جاثیه احقاف، دخان و زخرف و "حم عسق" در سوره شوری و "طس" در سوره نمل و ....
  البته مسلمین مفسر چاره‌ای ندارند جز اینکه بگویند این رمزی است میان الله و محمد، که باز به معنی پذیرش زبان رمزآمیز قرآن است.
و در ایراد شماره 54 .
روح چیست؟:
وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي وَمَا أُوتِيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِيلًا  (اسراء/85)  و در باره روح از تو مى ‏پرسند بگو روح از فرمان پروردگار من است و به شما از دانش جز اندكى داده نشده است.

 قرآن می‌گوید که این کتاب واضح و همه فهمی است، اما در جائی دیگر گفته است که ایات متشابه قران کسی غیر از الله تأویلش را نمی داند!


16- آیا محمد باید مردم را به زور مسلمان کند یا حق اجبار کردن آنها در ورود به اسلام را ندارد؟


در این آیه از قول الله گفته است که تو (ای محمد) حق اجبار مردم جهت با ایمان کردنشان را نداری و  نباید از غیر مسلمانان بیزار باشی، این الله است که دوست ندارد آنها ایمان بیاورند:

وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ لَآمَنَ مَنْ فِي الْأَرْضِ كُلُّهُمْ جَمِيعًا أَفَأَنْتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّى يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ (یونس/99) و اگر پروردگار تو مى‏ خواست قطعا هر كه در زمين است همه آنها يكسر ايمان مى ‏آوردند پس آيا تو مردم را ناگزير مى ‏كنى كه بگروند.
الله هم ابراز امیدواری می‌کند که میان مسلمانان و غیر مسلمانان دوستی برقرار کند:
عَسَى اللَّهُ أَنْ يَجْعَلَ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَ الَّذِينَ عَادَيْتُمْ مِنْهُمْ مَوَدَّةً وَاللَّهُ قَدِيرٌ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ (ممتحنه/7)  اميد است كه الله ميان شما و ميان كسانى از آنان كه دشمن داشتيد دوستى برقرار كند و الله تواناست و الله آمرزنده مهربان است. 
     همانگونه که در بالا مشاهده‌ می‌گردد، قرآن آرزو کرده که میان مسلمین و غیر مسلمین دوستی برقرار شود، این غیر مسلمین کسانی جز بت پرستان و یا به قول قرآن مشرکین و اهل کتاب نیستند، اکنون به آیه پائین توجه کنید که چگونه مسلمانان حق دوستی با آنها را ندارند:

  لَا تَجِدُ قَوْمًا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ يُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ كَانُوا آبَاءهُمْ أَوْ أَبْنَاءهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ أُوْلَئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الْإِيمَانَ وَأَيَّدَهُم بِرُوحٍ مِّنْهُ وَيُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ أُوْلَئِكَ حِزْبُ اللَّهِ أَلَا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ(مجادله/22) هیچ گروهی را پیدا نخواهی کرد كه به الله و روز رستاخیز ايمان داشته باشند، (با) كسانى دوستی نمایند كه با الله و فرستاده‌اش مخالف باشند هر چند پدرانشان يا پسرانشان يا برادرانشان يا خویشاوندان آنها باشند؛ (الله) در دل اينهاست كه ايمان را نوشته و آنها را با روحى از سوی خویش تأييد نموده و آنان را به باغهائی(بهشت) كه از زير آن جويهايى روان است وارد می‌کند، هميشه در آنجا ماندگارند، الله از آنها خشنود و آنها از او خشنود هستند، آنها حزب الله هستند، همانا حزب الله رستگارانند.

ولی در اینجا نه تنها باید از کفار متنفر باشد، بلکه محمد و مسلمین وظیفه دارند در برخورد با آنها، گردنشان را بزنند:

فَإِذا لَقِيتُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقَابِ حَتَّى إِذَا أَثْخَنتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثَاقَ فَإِمَّا مَنًّا بَعْدُ وَإِمَّا فِدَاء حَتَّى تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزَارَهَا ذَلِكَ وَلَوْ يَشَاءُ اللَّهُ لَانتَصَرَ مِنْهُمْ وَلَكِن لِّيَبْلُوَ بَعْضَكُم بِبَعْضٍ وَالَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَلَن يُضِلَّ أَعْمَالَهُمْ (محمد/4) پس چون با كسانى كه كفر ورزيده‌اند برخورد کردید گردنها را بزنيد تا هنگامی که آنان را از پاى درآورديد، پس (اسیران) را محکم در بند كشيد سپس يا منت نهيد و يا فديه (بگیرید) تا در جنگ اسلحه بر زمين گذاشته شود؛ اين است (امر الله) و اگر الله می‌خواست از ايشان انتقام می‌کشيد ولى تا برخى از شما را به وسيله برخى بيازمايد و كسانى كه در راه الله كشته شده‌اند هرگز كارهايشان را ضايع نمی‌کند.
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ قَاتِلُواْ الَّذِينَ يَلُونَكُم مِّنَ الْكُفَّارِ وَلْيَجِدُواْ فِيكُمْ غِلْظَةً وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ (توبه/123)اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد (با) كافرانى كه مجاور شما هستند بجنگید و آنان بايد در شما خشونت بيابند و بدانيد كه الله با متقیان است. شرح

17- محمد بابت شغل پیامبری باید پول بگیرد یا نگیرد؟

محمد در قرآن گفته است که او بابت این کار یعنی پیامبری، مزدی از کسی نمی‌خواهد:

مَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى رَبِّ الْعَالَمِينَ (شعراء/109) من به خاطرش (پیامبری) درخواست هيچ پاداشی را از شما ندارم، پاداش من  تنها و تنها تنها بر عهده پروردگار جهانیان است.
   ولی در آیه پائین محمد از جانب الله این حق را برای خود قائل شده که بابت این کار از مردم درخواست پولی به عنوان صدقه بنماید:
 يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا نَاجَيْتُمُ الرَّسُولَ فَقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيْ نَجْوَاكُمْ صَدَقَةً ذَلِكَ خَيْرٌ لَّكُمْ وَأَطْهَرُ فَإِن لَّمْ تَجِدُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ  (توبه/11) اى كسانى كه ايمان آورده اید، هرگاه با پيامبر گفتگوى محرمانه نمودید پيش از گفتگوى محرمانه‌ی تان، صدقه‌‏اى تقديم کنید که براى شما بهتر و پاكيزه‌تر است و اگر چيزى نيافتيد، بدانيد كه الله آمرزنده مهربان است.
    اگر او خود را پیامبر نمی‌دانست، مردم پول زیادی نداشتند تا بابت گفتگوی خصوصی با محمد، به او چیزی پرداخت نمایند؛ پس این پول به خاطر سخن گفتن با فرستاده‌ی الله است.
شرح مفصل این موضوع و آیات مختلف قرآن در این زمینه.


18- محمد گمراه بوده و الله گمراهان را هدایت می‌کند یا نمی‌کند؟

گمراهی  نتیجه‌ی بالاترین درجات کفر است که حتی توبه‌اش هم پذیرفته نیست:
إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بَعْدَ إِيمَانِهِمْ ثُمَّ ازْدَادُوا كُفْرًا لَنْ تُقْبَلَ تَوْبَتُهُمْ وَأُولَئِكَ هُمُ الضَّالُّونَ (آل عمراه/90) كسانى كه پس از ايمان خود، كافر شدند سپس بر كفر افزودند؛ هرگز توبه آنان پذيرفته نخواهد شد و آنان خود گمراهانند. 
و باز قرآن به صورت مطلق می‌گوید "الله هیچ گمراهی را هدایت نخواهد کرد":
يَوْمَ تُوَلُّونَ مُدْبِرِينَ مَا لَكُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ عَاصِمٍ وَمَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ (غافر/33) روزى كه پشت‏ كنان (عقب عقب) بازمى‏‌گرديد براى شما در برابر الله هيچ حمايتگرى نيست و هر كه راالله گمراه كند برای او راهنمائی کننده‌ای نيست.


شرح مفصل قضا و قدر

طبق قرآن، محمد پیش از رسیدن به پیامبری، گمراه بود:
وَ وَجَدَكَ ضَالًّا فَهَدَى (ضحی/7) و تو را (الله) گمراه يافت پس هدايت كرد.
این گمراهی، گمراهی واقعی یعنی ندانستن راه درست خدائی است:
وَ كَذَلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ رُوحًا مِّنْ أَمْرِنَا مَا كُنتَ تَدْرِي مَا الْكِتَابُ وَلَا الْإِيمَانُ وَلَكِن جَعَلْنَاهُ نُورًا نَّهْدِي بِهِ مَنْ نَّشَاء مِنْ عِبَادِنَا وَإِنَّكَ لَتَهْدِي إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ (شورا/52) همين گونه روحى از امر خودمان به سوى تو وحى كرديم تو نمی‌‏دانستى كتاب چيست و نه ايمان ولى آن را نورى گردانيديم كه هر كه از بندگان خود را بخواهيم به وسيله آن راه می‌نماييم و به راستى كه تو به خوبى به راه راست هدايت می‌كنى.
پرسش:
چرا محمد را گمراه یافت و او را هدایت کرد، آیا الله از برخی از بندگانش، خوشش می‌آید؟

19- فرشته به سوی مریم رفت یا روح الله؟ اگر این دو یکی هستند، پس چند فرشته به سوی مریم فرستاده شد، یکی یا بیشتر از دو تا؟

    ِاذْ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكِ بِكَلِمَةٍ مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ وَجِيهًا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ (آل عمران/45) هنگامى كه فرشتگان گفتند اى مريم، الله تو را به كلمه‏‌اى از جانب خود كه نامش مسيح عيسى‏ پسر مريم است مژده مى‏ دهد در حالى كه در دنيا و آخرت آبرومند و از نزدیکان (الله) است.
پس طبق آیه بالا، فرشتگان به سوی مریم فرستاده شدند.

اینجا خبری از فرشته نیست، بلکه الله روحش را نزد مریم فرستاده است:

وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ مَرْيَمَ إِذِ انْتَبَذَتْ مِنْ أَهْلِهَا مَكَانًا شَرْقِيًّا (مریم/16) و در اين كتاب از مريم ياد كن آنگاه كه از خانواده‌اش در مكانى شرقى به كنارى شتافت.
فَاتَّخَذَتْ مِنْ دُونِهِمْ حِجَابًا فَأَرْسَلْنَا إِلَيْهَا رُوحَنَا فَتَمَثَّلَ لَهَا بَشَرًا سَوِيًّا (مریم/17) و در برابر آنان پرده‏‌اى بر خود گرفت، پس روح خود را به سوى او فرستاديم تا به صورت بشرى خوش‌‏اندام بر او نمايان شد.
قَالَتْ إِنِّي أَعُوذُ بِالرَّحْمَنِ مِنْكَ إِنْ كُنْتَ تَقِيًّا  (مریم/18) (مریم) گفت من از تو به الله رحمان پناه مى برم (البته) اگر تو متقی هستی. 
 قَالَ إِنَّمَا أَنَا رَسُولُ رَبِّكِ لِأَهَبَ لَكِ غُلَامًا زَكِيًّا (مریم/19) گفت من فقط فرستاده پروردگار توام، براى اينكه به تو پسرى پاكيزه ببخشم.
البته می‌دانیم که ملائکه و روح، یکی نیستند:
تَنَزَّلُ الْمَلَائِكَةُ وَالرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ (قدر/4) در آن فرشتگان و روح به فرمان پروردگارشان براى هر كارى فرود آيند.
وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي وَمَا أُوتِيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِيلًا (اسراء/85) و در باره روح از تو مى ‏پرسند؛ بگو روح از فرمان پروردگار من است و به شما از دانش جز اندكى داده نشده است.


20- بر قوم عاد چند روز تندباد وزید؟ یک روز یا روزها؟ 
  
 در یک روز؟:
إِنَّا أَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ رِيحًا صَرْصَرًا فِي يَوْمِ نَحْسٍ مُسْتَمِرٍّ (قمر/19)  ما بر آنان در روزی شوم به طور مداوم،  تندبادى توفنده فرستاديم.
یا در روزها؟:
فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ رِيحًا صَرْصَرًا فِي أَيَّامٍ نَحِسَاتٍ لِنُذِيقَهُمْ عَذَابَ الْخِزْيِ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَلَعَذَابُ الْآخِرَةِ أَخْزَى وَهُمْ لَا يُنْصَرُونَ (فصلت/16) پس بر آنان تندبادى توفنده در روزهايى شوم فرستاديم تا در زندگى دنيا عذاب رسوايى را به آنها بچشانیم و بدون شک شکنجه روز واپسین رسوا كننده‏ تر است و آنان يارى نخواهند شد.
سَخَّرَهَا عَلَيْهِمْ سَبْعَ لَيَالٍ وَثَمَانِيَةَ أَيَّامٍ حُسُومًا فَتَرَى الْقَوْمَ فِيهَا صَرْعَى كَأَنَّهُمْ أَعْجَازُ نَخْلٍ خَاوِيَةٍ (الحاقه/7)  آن  را هفت‏ شب  و هشت روز پياپى بر آنان بگماشت در آن  مردم را فرو افتاده مى‏ ديدى گويى آنها تنه‌هاى نخلهاى ميان تهى‏‌اند.

21- فاصله زمین تا عرش الله چه مقدار است؟ 1،000 سال یا 50،000 سال؟

يُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ ثُمَّ يَعْرُجُ إِلَيْهِ فِي يَوْمٍ كَانَ مِقْدَارُهُ أَلْفَ سَنَةٍ مِّمَّا تَعُدُّونَ (سجده/5) (الله) امور اين جهان را از آسمان به سوي زمين مدیریت مینماید سپس در روزي كه مقدار ش هزار سال است كه شما می‌شمريد به سوي او باز می‌گردد.
تَعْرُجُ الْمَلَائِكَةُ وَالرُّوحُ إِلَيْهِ فِي يَوْمٍ كَانَ مِقْدَارُهُ خَمْسِينَ أَلْفَ سَنَةٍ (معارج/4) فرشتگان و روح در روزى كه مقدارش پنجاه هزار سال است به سوى او بالا مى‏روند.  بررسی فاصله زمین تا عرش الله طبق قرآن
  زیرا هم مردمی که الله آنها را می‌شناسد (عربها) سال را فمری حساب می‌کردند و هم الله.
از نظر قران، سالی که الله آن را به رسمیت می‌شناسد تنها یکی است، سال قمری:

إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِندَ اللّهِ اثْنَا عَشَرَ شَهْرًا فِي كِتَابِ اللّهِ يَوْمَ خَلَقَ السَّمَاوَات وَالأَرْضَ مِنْهَا أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ فَلاَ تَظْلِمُواْ فِيهِنَّ أَنفُسَكُمْ وَقَاتِلُواْ الْمُشْرِكِينَ كَآفَّةً كَمَا يُقَاتِلُونَكُمْ كَآفَّةً وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ ﴿توبه/۳۶﴾ در حقيقت‏  شماره ماه‏ها (در یک سال) نزد الله از روزى كه آسمانها و زمين را آفريده در كتاب الله دوازده ماه است از اين چهار ماه حرام است اين است آيين استوار پس در اين (4 ماه) بر خود ستم مكنيد و همگى مشرکان را بکشید چنانكه آنان همگى شما را می‌کشند و بدانيد كه الله با پرهيزگاران است.


22- دینی غیر از اسلام پذیرفته می‌شود یا نمی‌شود؟

قران می‌گوید:

إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَادُوا وَالنَّصَارَى وَالصَّابِئِينَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَعَمِلَ صَالِحًا فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ (بقره/62)  بدون شک کسانی که ایمان آوردند و یهودی‌ها و نصرانی‌ها و صابئی‌هائی که به الله و روز قیامت ایمان آورند و کار شایسته انجام دهند، برای آنان نزد پروردگارشان پاداشی شایسته و مناسب است و نه ترسی بر آنان باشد و نه اندوهگین شوند.
ولی:
وَمَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلَامِ دِينًا فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ (آل عمران/85) و هر کسی که از دینی غیر از اسلام پیروی کند، هرگز از او پذیرفته نمی‌شود و او در آخرت از زیانکاران است.
ممکن است گفته شود که در بقره/62، منظور مسیحیان، یهودیان و صائبینی است که به اسلام ایمان بیاوردند، اگر چنین باشد پس آنان مسلمانند نه یهودی و مسیحی و ضمنا ایمان آوردندگان (مسلمانان) را از آنان جدا کرده است:  إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَادُوا وَالنَّصَارَى ...


23- آیا محمد می‌توانست زنانش را طلاق دهد و زن دیگری بگیرد یا نه؟




لَا يَحِلُّ لَكَ النِّسَاءُ مِنْ بَعْدُ وَلَا أَنْ تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْوَاجٍ وَلَوْ أَعْجَبَكَ حُسْنُهُنَّ إِلَّا مَا مَلَكَتْ يَمِينُكَ وَكَانَ اللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ رَقِيبًا ﴿احزاب/52﴾ از این پس، نه زنان دیگر برای تو حلال است و نه جایگزین کردن زنانت با زنان دیگر، گرچه زیبایی آنان تو را به شور در آورد مگر کنیزی که مالکش شوی و الله نگهبان و مراقب همه چیز است.
عَسَى رَبُّهُ إِنْ طَلَّقَكُنَّ أَنْ يُبْدِلَهُ أَزْوَاجًا خَيْرًا مِنْكُنَّ مُسْلِمَاتٍ مُؤْمِنَاتٍ قَانِتَاتٍ تَائِبَاتٍ عَابِدَاتٍ سَائِحَاتٍ ثَيِّبَاتٍ وَأَبْكَارًا (تحریم/5) اگر پيامبر شما را طلاق دهد، اميد است پروردگارش همسرانى بهتر از شما مسلمان؛ مؤمن فرمانبر توبه كار عابد روزه‏ دار؛ بيوه و دوشیزه به او عوض دهد.
    البته مفسرین هیچ چاره‌ای ندارند جز اینکه یکی را ناسخ و دیگری را منسوخ شده بدانند؛ اگر چنین باشد، چرا الله یادش رفته تا ناسخ را نگه دارد و منسوخ را حذف کند؟
همین موضوع یعنی برگشت الله از نظر گذشته‌اش، از بزرگترین تناقض‌های قرآن است.
 
24- دلیل تغییر قبله چه بود، شناخت مردم یا رضایت محمد؟



قَدْ نَرَى تَقَلُّبَ وَجْهِكَ فِي السَّمَاءِ فَلَنُوَلِّيَنَّكَ قِبْلَةً تَرْضَاهَا فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ ...  (بقره/144)  ما گردانيدن رويت در آسمان را به خوبی می‌بینیم پس تو را به قبله‏‌اى كه به آن راضی می‌شوی برگردانيم، پس روى خود را به سوى مسجدالحرام كن ....

وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ وَيَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيدًا وَمَا جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتِي كُنْتَ عَلَيْهَا إِلَّا لِنَعْلَمَ مَنْ يَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّنْ يَنْقَلِبُ عَلَى عَقِبَيْهِ ... بقره/143)  و بدين گونه شما را امتى ميانه قرار داديم تا بر مردم گواه باشيد و پيامبر بر شما گواه باشد و قبله‏ اى را كه بر آن بودى ان را قرار ندادیم مگر بشناسیم آن  كسى را كه از پيامبر پيروى مى ‏كند از آن كس كه بهگذشته‌اش برمى‏ گردد ...


25- چرا عربهائی که محمد آنها را متعلق به دوران جاهلیت می‌داند، جهنمی باشند در صورتی که غیر از محمد هیچ پیامبری عرب نبوده است؟


      محمد خطاب به مسلمانان زمان خودش می‌گوید "شما بر لبه گودل  آتش قرار داشتید که اگر من نمی‌آمدم، شما هم  مانند کسانی که در دوران جاهلیت مشرک بودند، وارد جهنم می‌شدید":

وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَكُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ (آل عمران/103)  و همگی به ریسمان الله  چنگ زنید و پراکنده نشوید و به یاد بیاورد نعمت الله را آن گاه که با یکدیگر دشمن بودید، پس میان دلهای شما پیوند دوستی برقرار کرد، در نتیجه به رحمت و لطف او با هم برادر شدید و (در حالی که)  بر لب گودالی از آتش بودید، پس شما را از آن نجات داد؛ الله این گونه، نشانههای خود را برای شما روشن می سازد تا راهنمائی شوید.
زیرا برای الله شریک قائل شدن، جرم بزرگی است که مرتکبش قطعا جهنمی است:
إِنَّ اللَّهَ لَا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَيَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِكَ لِمَنْ يَشَاءُ وَمَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا بَعِيدًا (نساء/116) بدون شک الله نمی‌آمرزد که به او شرک آورده شود، و پائین تر از آن را برای هر که بخواهد می آمرزد.و هر کس به الله  شرک ورزد، بدون شک به گمراهی بسیار دوری دچار شده است.

إِنَّ اللَّهَ لَا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَيَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِكَ لِمَنْ يَشَاءُ وَمَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدِ افْتَرَى إِثْمًا عَظِيمًا (نساء/48) بدون شک الله نمی‌آمرزد که  به او شرک آورده شود، و پائین تر از آن را برای هر که بخواهد می‌بخشد و هر کس به الله  شرک بورزد، بدون شک دروغی با گناه زیاد بسته است.
و هیچکس را بدون اینکه پیامبری بر ایشان بیاید، عذاب نمی‌دهیم:
مَنِ اهْتَدَى فَإِنَّمَا يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ وَمَنْ ضَلَّ فَإِنَّمَا يَضِلُّ عَلَيْهَا وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى وَمَا كُنَّا مُعَذِّبِينَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولًا (اسراء/15) هر کس راهنمائی گردید فقط به سود خودش راهنمائی می‌یابد و هر کس گمراه شد، تنها به زیان خودش گمراه می شود و هیچ بردارنده بار گناهی، بار گناه دیگری را به دوش خود بر نمی‌دارد و ما بدون اینکه پیامبری را  بفرستیم، عذاب کننده نبودیم.
  أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ بَلْ هُوَ الْحَقُّ مِن رَّبِّكَ لِتُنذِرَ قَوْمًا مَّا أَتَاهُم مِّن نَّذِيرٍ مِّن قَبْلِكَ لَعَلَّهُمْ يَهْتَدُونَ (سجده/3) يا می‌گویند آن را به دروغ از خود گفته است، (نه) بلكه آن حقی است از سوی پروردگارت تا مردمى را كه پيش از تو بيم ‏دهنده‌ای (پیامبری) براى آنان نيامده است هشدار دهى، شاید كه هدایت شوند.
ولی قرآن می‌گوید که برای اعراب پیش از محمد هیچ پیامبری نیامده است:
  وَمَا كُنْتَ بِجَانِبِ الطُّورِ إِذْ نَادَيْنَا وَلَكِنْ رَحْمَةً مِنْ رَبِّكَ لِتُنْذِرَ قَوْمًا مَا أَتَاهُمْ مِنْ نَذِيرٍ مِنْ قَبْلِكَ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ (قصص/46) و زمانی که ما موسی را ندا دادیم، تو در (کوه) طور نبودی ولی به سبب رحمتی از پروردگارت (تو را پیامبر کردیم) تا به مردمی که پیش از تو  پیامبری برای آنان نیامده بود، بیم دهی تا یادآور (الله) شوند و هوشیار باشند.
می‌پرسیم چرا کسانی که به قول خودت در حالت شرک مردند وارد جهنم شوند در صورتی که هیچ پیامبری برای آنان نیامده بود؟


26- آیا هم خوبی و هم گرفتاری از جانب الله است یا تنها خوبی از جانب اوست؟


      قرآن می‌گوید"قوم نادان می‌گویند که تنها خوبی از طرف الله و بدی از سوی توست"؛ ای محمد، بگو که هم خوبی و هم بدی از سوی ماست" که این حکمی است کلی:

أَيْنَمَا تَكُونُوا يُدْرِكْكُمُ الْمَوْتُ وَلَوْ كُنْتُمْ فِي بُرُوجٍ مُشَيَّدَةٍ وَإِنْ تُصِبْهُمْ حَسَنَةٌ يَقُولُوا هَذِهِ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَإِنْ تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ يَقُولُوا هَذِهِ مِنْ عِنْدِكَ قل كُلٌّ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ فَمَالِ هَؤُلَاءِ الْقَوْمِ لَا يَكَادُونَ يَفْقَهُونَ حَدِيثًا (نساء/78) هر كجا باشيد شما را مرگ درمى‏ يابد هر چند در برج‌هاى استوار باشيد و اگر خوبى به آنان برسد مى‏ گويند اين از جانب الله است و هنگامی که گرفتاری به ایشان برسد مى‏‌گويند اين از طرف توست؛ بگو همه از جانب الله است اين قوم را چه شده است كه نمى‏‌خواهند سخنى را  دريابند.

    ولی در چرخشی آشکار، محمد را از این حکم خارج کرده می‌گوید در مورد تو تنها خوبی‌ها از سوی ماست یعنی
قرآن همان سخنی که نقل قول مخالفین بود را در مورد محمد صادق می‌داند:
مَا أَصَابَكَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ وَمَا أَصَابَكَ مِنْ سَيِّئَةٍ فَمِنْ نَفْسِكَ وَأَرْسَلْنَاكَ لِلنَّاسِ رَسُولًا وَكَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا (نساء/79) هر چه از خوبيها به تو مى ‏رسد از سوی الله است و آنچه از گرفتاری به تو مى ‏رسد از خود توست و تو را به پيامبرى براى مردم فرستاديم و گواه بودن الله  بس است.



27- الله دستور به خودشکی می‌دهد.


وَإِذْ قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ يَا قَوْمِ إِنَّكُمْ ظَلَمْتُمْ أَنْفُسَكُمْ بِاتِّخَاذِكُمُ الْعِجْلَ فَتُوبُوا إِلَى بَارِئِكُمْ فَاقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ عِنْدَ بَارِئِكُمْ فَتَابَ عَلَيْكُمْ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ  (بقره/54)  و هنگامی که موسى به قوم خود گفت اى قوم من شما با گرفتن گوساله برخود ستم كرديد، پس به درگاه آفريننده خود توبه كنيد و خودتان را بکشید كه اين کارتان نزد آفريدگارتان براى شما بهتر است پس توبه شما را پذيرفت كه او توبه‏ پذير مهربان است.
ولی:
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَأْكُلُوا أَمْوَالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْبَاطِلِ إِلَّا أَنْ تَكُونَ تِجَارَةً عَنْ تَرَاضٍ مِنْكُمْ وَلَا تَقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكُمْ رَحِيمًا (نساء/29) اى كسانى كه ايمان آورده‏‌ايد، اموال همديگر را به ناروا مخوريد مگر آنكه داد و ستدى با رضایت يكديگر از شما باشد و خودتان را نكشيد زيرا الله همواره با شما مهربان است.
 ترجمه ایه بالا از مکارم شیرازی: 
ای كسانی که ایمان آورده‎اید! اموال یكدیگر را به باطل (و از طرق نامشروع) نخورید مگر اینكه تجارتی باشد که با رضایت شما انجام گیرد، و خودكشي نکنید! خداوند نسبت به شما مهربان است.
فاقتلوا انفسکم یعنی خودشکی کنید؛ آنان خودکشی کردند یا نکردند؟ اگر خودکشی کردند پس کی توبه‌ی شان پذیرفته شد، پس از مرگ؟ آیا همین خودشکی به منزله پذیرش توبه بود؟ و اگر خودکشی نکردند که باز همین پرسش مطرح است؛ چرا توبه‌ی شان را پذیرفتی؟ و اگر تنها توبه‌ی خودشکی کنندگان را پذیرفتی پس بدان معناست که تمام یاران موسی که مایل به توبه واقعی بودند، کشته شدند.
    شاید گفته شود که منظور از خودتان را بکشید، کشتن هم قومان است یعنی سایر گنه‌کاران را بکشید؛ پس معنی این آیه چیست که به بنی اسرائیل گفته شده که تنها حق قصاص دارید و قصاص هم کشتن فرد قاتل است:
وَكَتَبْنَا عَلَيْهِمْ فِيهَا أَنَّ النَّفْسَ بِالنَّفْسِ 
البته این تفسیر تنها مغلطه‌ای بیش نیست؛ زیرا در قرآن به طور واضح بیان شده است که یهودیان باید خودکشی کنند.


28- کدامیک زودتر خلق شدند، آب یا زمین و آسمان؟


پیش از پیدایش زمین و آسمان، عرش الله بر آب قرار داشت:

وَهُوَ الَّذِي خَلَق السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ وَكَانَ عَرْشُهُ عَلَى الْمَاء لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا وَلَئِن قُلْتَ إِنَّكُم مَّبْعُوثُونَ مِن بَعْدِ الْمَوْتِ لَيَقُولَنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ إِنْ هَذَا إِلاَّ سِحْرٌ مُّبِينٌ (هود/7 ) او كسي است كه آسمانها و زمين را در شش روز آفريد و عرش او بر آب قرار داشت، تا شما را آزمايش كند تا كداميك عملتان بهتر است و اگر بگوئي شما بعد از مرگ برانگيخته مي‏شويد مسلما كافران مي‏گويند اين سحر آشكاري است! شرح معنی عرش
   بنابراین عرش الله پیش از پیدایش زمین و آسمان که جهان ما را تشکیل می‌دهند بر آب قرار داشت، این بدین معناست که آب پیش از پیدایش جهان ما وجود داشته است.

29- آیا برخی از پیامبران بر برخی دیگر از ایشان برتری دارند یا تفاوتی میانشان نیست؟



تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ مِنْهُمْ مَنْ كَلَّمَ اللَّهُ وَرَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجَاتٍ ....(بقره/253)  از آن پیامبران برخی را بر برخی برتری دادیم؛ برخی از ایشان هستند که الله با او سخن گفت، و برخی از آنان را درجات و مراتبی بالا برد.....

      در آیه بالا گفته شده که مؤمنان باید به آنچه که از طرف الله نازل شده، ایمان بیاوردند، الله هم برخی از پیامبران را بر برخی دیگر برتری داده است؛ ولی:
آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْهِ مِنْ رَبِّهِ وَالْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَمَلَائِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ لَا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ وَقَالُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا غُفْرَانَكَ رَبَّنَا وَإِلَيْكَ الْمَصِيرُ (بقره/283) پیامبر به آنچه از پروردگارش به او نازل شده، ایمان آورده و مؤمنان؛ همگی به الله و فرشتگان و کتاب ها و پیامبرانش، ایمان آورده اند؛ ما میان هیچ یک از پیامبران او فرق نمی گذاریم. و گفتند: شنیدیم و اطاعت کردیم، پروردگارا، آمرزشت را خواهانیم و به سرانجام به سوی توست.


30- مسیحیان دوستان مسلمانانند یا بدترین جنبدگان؟


 اهل کتاب (یهودیان و مسیحیان) در ردیف مشرکان، بدترین مخلوقات هستند و جایشان جهنم است:

إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ وَالْمُشْرِكِينَ فِي نَارِ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا أُولَئِكَ هُمْ شَرُّ الْبَرِيَّةِ (بینه/6) كافران از اهل كتاب و مشركان در دوزخند، جاودانه در آن مي‏مانند، آنها بدترين مخلوقاتند.
و همین بدترین مخلوقات جهنمی، می‌توانند دوستان مسلمانان هم بشوند:
لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِلَّذِينَ آمَنُوا الْيَهُودَ وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا وَلَتَجِدَنَّ أَقْرَبَهُمْ مَوَدَّةً لِلَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ قَالُوا إِنَّا نَصَارَى ذَلِكَ بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسِّيسِينَ وَرُهْبَانًا وَأَنَّهُمْ لَا يَسْتَكْبِرُونَ (مائده/82)  بدون شک  سرسخت ترین مردم را در کینه و دشمنی نسبت به مؤمنان، یهودیان و مشرکان خواهی یافت و البته نزدیک ترینشان را در دوستی با مؤمنان، کسانی می یابی که گفتند "ما نصرانی هستیم"؛ این واقعیت برای آن است که گروهی از آنان کشیشان و راهبان هستند، و خودبرزگ بینی نمی‌کنند.


31- آیا گوشت سگ حلال است؟

    قرآن در اینجا تنها مردار و خون و گوشت خوک و حیوانی که هنگام ذبحش نام غیر الله (مثلا امام حسین) برده شود را حرام کرده و غیر اینها را حرام ندانسته است:

قُل لاَّ أَجِدُ فِي مَا أُوْحِيَ إِلَيَّ مُحَرَّمًا عَلَى طَاعِمٍ يَطْعَمُهُ إِلاَّ أَن يَكُونَ مَيْتَةً أَوْ دَمًا مَّسْفُوحًا أَوْ لَحْمَ خِنزِيرٍ فَإِنَّهُ رِجْسٌ أَوْ فِسْقًا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللّهِ بِهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ بَاغٍ وَلاَ عَادٍ فَإِنَّ رَبَّكَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ (انعام/145) بگو در آنچه بر من وحي شده، هيچ حرامي بر كسي كه غذائي مي‏خورد نمي‏يابم بجز اينكه مردار باشد يا خوني كه بيرون ريخته يا گوشت خوك كه اينها همه پليدند، يا حيواني كه در طريق گناه به هنگام سر بريدن، نام غير الله بر آنها برده شده است، اما كساني كه ناچار شوند بدون اينكه بخاطر لذت باشد و يا زياده از حد بخورند پروردگار تو آمرزنده مهربان است. شرح
پرسش: طبق این قاعده کلی الله، ایا خوردن گوشت خر و گربه و سگ و مانند اینها حلال است؟


32- کشتن بی‌گناهان جایز است یا کسی بار گناه دیگری به دوش نخواهد کشید؟



 به دلیل اینکه مردان قوم لوط همجنسگرا بودند، الله تمام مردم شهر سدوم را نابود کرد:
إِنَّا مُنزِلُونَ عَلَى أَهْلِ هَذِهِ الْقَرْيَةِ رِجْزًا مِّنَ السَّمَاءِ بِمَا كَانُوا يَفْسُقُونَ (عنکبوت/34) ما بر مردم اين شهر (سدوم) به کار زشتی كه مى‏كردند عذابى از آسمان فرو خواهيم فرستاد.
یعنی می‌گوید که چون مردان این شهر کار زشتی می‌کردند، ما همه را عذاب دادیم و همچنین داستان نابودی قوم عاد و ثمود و شعیب و از همه مهمتر کشتن تمامی بشریت به جز نوح و اندکی دیگر در طوفانی.
این در حالی است که در جای دیگری از قرآن گفته است که کسی بار گناه دیگری را بر دوش نخواهد کشید:
وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى وَإِنْ تَدْعُ مُثْقَلَةٌ إِلَى حِمْلِهَا لَا يُحْمَلْ مِنْهُ شَيْءٌ ... (فاطر/18) و هيچ بردارنده‌اى، بار گناه ديگرى را بر نمی‌ندارد و اگر بار (گناهش) سنگین است بخواند كه بارش را بردارند، چيزى از آن بار برداشته نشود، و اگر چه خويشاوند باشد....
در حالی که اگر بی‌گناهی کشته شود، گوئی تمامی مردم جهان کشته شده‌اند:
مِنْ أَجْلِ ذَلِكَ كَتَبْنَا عَلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ أَنَّهُ مَن قَتَلَ نَفْسًا بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِي الأَرْضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعًا وَمَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعًا وَلَقَدْ جَاءتْهُمْ رُسُلُنَا بِالبَيِّنَاتِ ثُمَّ إِنَّ كَثِيرًا مِّنْهُم بَعْدَ ذَلِكَ فِي الأَرْضِ لَمُسْرِفُونَ (مائده/31) به همين جهت (کشته شدن هابیل از سوی قابیل) بر بني اسرائيل مقرر داشتيم كه هر كس انساني را بدون ارتكاب قتل يا فساد در روي زمين بكشد چنان است كه گوئي همه انسانها را كشته و هر كس انساني را از مرگ رهائي بخشد چنان است كه گوئي همه مردم را زنده كرده است، و رسولان ما با دلايل روشن بسوي بني اسرائيل آمدند، اما بسياري از آنها، تعدي و اسراف، در روي زمين كردند. شرح
فرضا تمامی مردم این شهرها گناهکار بودند، گناه کودکانشان و کسانی که به سن دینی تکلیف نرسیده بودند، چه بود؟
و یا در اینجا:
وَإِذَا أَرَدْنَا أَنْ نُهْلِكَ قَرْيَةً أَمَرْنَا مُتْرَفِيهَا فَفَسَقُوا فِيهَا فَحَقَّ عَلَيْهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْنَاهَا تَدْمِيرًا  (اسراء/16) هنگامی که بخواهیم شهری را نابود کنیم، خوش گذران‌هایش را وا می‌داریم تا در آن شهر به فسق و فجور روی آورند، پس عذاب بر آنان لازم می‌شود، بنابراین آنان را به شدت درهم می کوبیم.
و در طوفان نوح (ایراد شما 104)


 33- نخست آنچه در زمین است خلق شد سپس آسمان یا برعکس؟


پیش از خلقت آسمان‌ها، نه تنها زمین، بلکه تمامی آنچه در زمین است را برای ما خلق نمود:
هُوَ الَّذِي خَلَقَ لَكُم مَّا فِي الأَرْضِ جَمِيعًا ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاء فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ (بقره/29) اوست آن كسى كه آنچه در زمين است همه را براى شما آفريد سپس به آسمان پرداخت و آنان را به صورت هفت آسمان بر هم قرار داد و او به هر چيزى داناست.
ولی جملات بالا را فراموش کرده، در جائی دیگر گفته است که ابتدا آسمانها را به صورت هفت طبقه قرار دادیم و سپس زمین را گسترش دادیم ، آیا زمین را در حالی گسترش داد که همه چیز بر آن خلق کرده بود حتی مایحتاج ما و دامها:
       أَأَنتُمْ أَشَدُّ خَلْقًا أَمِ السَّمَاء بَنَاهَا (نازعات/27) آيا آفرينش شما مشكل تر است يا آفرينش آسماني كه بنایش نموده؟!
      رَفَعَ سَمْكَهَا فَسَوَّاهَا (نازعات/28) سقف کلفتش را بالا برده و آن را منظم ساخت.
      وَأَغْطَشَ لَيْلَهَا وَأَخْرَجَ ضُحَاهَا (نازعات/29) و شبش را تيره و روزش را آشكار گردانيد.
     و الارض بَعْدَ ذَلِكَ دَحَاهَا (نازعات/30) و زمين را بعد از آن گسترش داد.
     أَخْرَجَ مِنْهَا مَاءهَا وَمَرْعَاهَا (نازعات/31) آبش و چراگاهش را از آن بيرون آورد.
     وَالْجِبَالَ أَرْسَاهَا (نازعات/32) و كوهها را لنگر آن گردانيد.
مَتَاعًا لَكُمْ وَلِأَنْعَامِكُمْ ﴿۳۳﴾ (تا) کالائی برای شما و دام هایتان باشد.شرح این تناقض


34- الله برای اینکه حرفش را ثابت کند، فرشتگانش را فریب می‌دهد.


پس از اینکه به آدم پاسخ پرسشش را داد؛ نخست از فرشتگان می‌پرسد که نامها را بگوئید:

وَعَلَّمَ آدَمَ الأَسْمَاء كُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلاَئِكَةِ فَقَالَ أَنبِئُونِي بِأَسْمَاء هَؤُلاء إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ (بقره/32) و همه نامها را به آدم آموخت، سپس آنها را بر فرشتگان عرضه نمود و گفت اگر راست مى‏‌گوييد مرا از نامهاى اینها خبر دهيد.
و طبیعی است که فرشتگان اطلاعی ندارند:
   قَالُواْ سُبْحَانَكَ لاَ عِلْمَ لَنَا إِلاَّ مَا عَلَّمْتَنَا إِنَّكَ أَنتَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ (بقره/32 ) گفتند که تو (بسیار) پاکی ، ما دانشى نداريم جز آنچه به ما آموخته‌اى، تو داناى فرزانه‏اى.
‏   همین پرسش را از آدم می‌پرسد، او هم همانگونه که الله یادش داده بود، پاسخ درست داد؛ پس از این پاسخ است که الله فرشتگان را سرزنش می‌کند:
     قَالَ يَا آدَمُ أَنبِئْهُم بِأَسْمَآئِهِمْ فَلَمَّا أَنبَأَهُمْ بِأَسْمَآئِهِمْ قَالَ أَلَمْ أَقُل لَّكُمْ إِنِّي أَعْلَمُ غَيْبَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَأَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا كُنتُمْ تَكْتُمُونَ (بقره/33 ) گفت اى آدم آنان را از نامهايشان خبر ده، و چون از نامهايشان خبرشان داد، فرمود آيا به شما نگفتم كه من ناپيداى آسمانها و زمين را مى‏دانم.
    مانند این است که کسی بخواهد از دو نفر امتحان بگیرد؛ به یکی پاسخ پرسش را بدهد و همان پرسش را از هر دو بپرسد. شرح این تناقض


35- ازدواج همزمان با بیش از یک زن جایز است یا نه؟

    قرآن برای ازدواج دوم به بعد تا چهارم، شرط اجرای عدالت گذاشته است، اما در آیه‌ای دیگر، همین شرط را نقض کرده است؛ مانند این است که مثلا شرط تحصیل در دانشگاه شرکت در کنکور باشد، حالا اگر کسی نتواند در کنکور شرکت کند، طبعا نخواهد توانست وارد دانشگاه شود.

قرآن می‌گوید:
    وَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تُقْسِطُواْ فِي الْيَتَامَى فَانكِحُواْ مَا طَابَ لَكُم مِّنَ النِّسَاء مَثْنَى وَثُلاَثَ وَرُبَاعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تَعْدِلُواْ فَوَاحِدَةً أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ ذَلِكَ أَدْنَى أَلاَّ تَعُولُواْ (نساء/3) و اگر بيمناكيد كه در حق دختران يتيم با انصاف رفتار نكنيد، در اين صورت از زنانى كه مى ‏پسنديد دو و سه و چهار تن را به همسرى درآوريد، و اگر مى‎‏ترسيد كه مبادا عادلانه رفتار نكنيد، فقط به یکی یا کنیر اکتفا کنید، اين نزديكتر است به اينكه ستم نكنيد.
     منظور از عدالت چیزی جز نوبت همخوابگی نیست، مگر اینکه تعریف دیگری از عدالت را در مسائل زناشوئی بیان کنند؛ اکنون ببینید که قرآن همین عدالت را نیز نقض می‌کند و به مسلمانان بیان می‌نماید که اگر هیچکدام از زنانتان را به طور کامل رها نکردید مثلا سالی یک بار هم سراغ یکی رفتید، کافی است و زیاد دنبال عدالت نباشید که نمی‌توانید زیرا خود محمد نمی‌توانست (احزاب/51):
وَلَن تَسْتَطِيعُواْ أَن تَعْدِلُواْ بَيْنَ النِّسَاء وَلَوْ حَرَصْتُمْ فَلاَ تَمِيلُواْ كُلَّ الْمَيْلِ فَتَذَرُوهَا كَالْمُعَلَّقَةِ وَإِن تُصْلِحُواْ وَتَتَّقُواْ فَإِنَّ اللّهَ كَانَ غَفُورًا رَّحِيمًا (نساء/129) و هرگز نمي‌توانيد در ميان زنان، عدالت كنيد، هر چند كوشش نمائيد، ولي به كلي تمايل خود را متوجه يک طرف نسازيد كه ديگري را به صورت بلا تكليف در آوريد، و اگر راه اصلاح و پرهيزگاري پيش گيريد، خداوند آمرزنده و مهربان است.  
     مانند همان مثال، یعنی گفته است "اگر شما مایلید در حق یتیمان تحت تکفلتان عدالت کنید، باید به جای اینکه آنها را زن دوم و سومتان و چهارمتان قرار دهید برای ازدواج مجدد، با زنان دیگر ازدواج کنید؛ شرط این ازدواج هم عدالت داست؛ اما در جای دیگر گفته که شما هرگز عدالت را رعایت نخواهی کرد حتی اگر بخواهید؛ طبیعی است که ازدواج مجدد هم نمی‌توانید بکنید.


36- محمد برای کل بشر آمده یا تنها برای مردم مکه و اعراب همان منطقه؟


لازم به شرح نیست، با دقت بخوانید:

وَكَذَلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لِّتُنذِرَ أُمَّ الْقُرَى وَمَنْ حَوْلَهَا وَتُنذِرَ يَوْمَ الْجَمْعِ لَا رَيْبَ فِيهِ فَرِيقٌ فِي الْجَنَّةِ وَفَرِيقٌ فِي السَّعِير (شوری/7 ) بدين گونه قرآن عربى به سوى تو وحى كرديم تا (مردم) مكه و كسانى را كه پيرامون آنند هشدار دهى و از روز گردآمدن  كه ترديدى در آن نيست بيم دهى گروهى در بهشتند و گروهى در آتش.
كِتَابٌ فُصِّلَتْ آيَاتُهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لِّقَوْمٍ يَعْلَمُونَ (فصلت/3) كتابي كه آياتش هر مطلبي را در جاي خود بازگو كرده است، به زبان عربى براى مردمى كه مى‏دانند.
و اگر قرآن به زبان غیر عرب بود که شما اعتراض می‌کردید:
وَلَوْ جَعَلْنَاهُ قُرْآنًا أَعْجَمِيًّا لَّقَالُوا لَوْلَا فُصِّلَتْ آيَاتُهُ أَعْجَمِيٌّ وَعَرَبِيٌّ قُلْ هُوَ لِلَّذِينَ آمَنُوا هُدًى وَشِفَاء وَالَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ فِي آذَانِهِمْ وَقْرٌ وَهُوَ عَلَيْهِمْ عَمًى أُوْلَئِكَ يُنَادَوْنَ مِن مَّكَانٍ بَعِيدٍ (فصلت/44) هر گاه آن را قرآني به زبان بیگانه قرار مي‏داديم حتما مي‏گفتند "چرا آياتش روشن نيست؟" آيا قرآن بیگانه از پيغمبري عربي درست است؟ بگو "اين براي كساني كه ايمان آورده‏اند هدايت و درمان است"، ولي كساني كه ايمان نمي‏آورند گوشهايشان سنگين است، گوئي نابينا هستند و آن را نمي‏بينند، آنها همچون كساني هستند كه از راه دور صدا زده مي‌‏شوند.
زیرا:
وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا بِلِسَانِ قَوْمِهِ لِيُبَيِّنَ لَهُمْ فَيُضِلُّ اللَّهُ مَنْ يَشَاءُ وَيَهْدِي مَنْ يَشَاءُ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ  (ابراهیم/4)  و ما هیچ پیامبری را جز به زبان قومش نفرستادیم تا برای آنان بیان کند؛ پس الله هر کس را بخواهد گمراه و هر کس را بخواهد، راهنمائی می کند و او بزرگوار فرزانه است.
ولی:
وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا كَافَّةً لِلنَّاسِ بَشِيرًا وَنَذِيرًا وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ (سبا/28)  و ما تو را برای همه مردم جز مژده رسان و بیم دهنده نفرستادیم، ولی بیشتر مردم آگاهی ندارند.


آیا ما بنا بر همین منطق قرآن حق اعتراض نداریم؟!


37- کافران روز قیامت کور و کر محشور می‌شوند، چگونه نامه‌ی اعمالشان را بخوانند و چگونه با آنها سخن گفته می‌شود؟


فرد لال چگونه سخن می‌گوید؟:
وَمَنْ يَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِ وَمَنْ يُضْلِلْ فَلَنْ تَجِدَ لَهُمْ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِهِ وَنَحْشُرُهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَلَى وُجُوهِهِمْ عُمْيًا وَبُكْمًا وَصُمًّا مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ كُلَّمَا خَبَتْ زِدْنَاهُمْ سَعِيرًا (اسراء/97)  و هر کسی که الله او را راهنمائی کند پس راهنمائی شده است و کسی که الله او را گمراه سازد، هرگز در برابر الله برای آنان یاورانی نخواهی یافت و آنان را روز قیامت در حالی که با چهره افتاده اند، کور و لال و کر محشور می کنیم، جایگاهشان دوزخ است، هرگاه آتشش فرو نشیند، شعله ای دیگر بر آنان می افزاییم.
اقْرَأْ كِتَابَكَ كَفَى بِنَفْسِكَ الْيَوْمَ عَلَيْكَ حَسِيبًا (اسراء/14)  نامه‏ ات را بخوان كافى است كه امروز خودت حسابرس خود باشى.
و یادش رفته که او را لال محشور کرده است:
قَالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِي أَعْمَى وَقَدْ كُنْتُ بَصِيرًا (طه/125)  می گوید: پروردگارا! برای چه مرا نابینا محشور کردی، در حالی که (در دنیا)  بینا بودم؟
هَذَا يَوْمُ لَا يَنْطِقُونَ (مرسلات/35) اين روزى است كه سخنی نمی‌گویند.
چگونه کسی که او را کور محشور کرده‌ای، نامه‌اش را بخواند؟!
وَسِيقَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِلَى جَهَنَّمَ زُمَرًا حَتَّى إِذَا جَاءُوهَا فُتِحَتْ أَبْوَابُهَا وَقَالَ لَهُمْ خَزَنَتُهَا أَلَمْ يَأْتِكُمْ رُسُلٌ مِنْكُمْ يَتْلُونَ عَلَيْكُمْ آيَاتِ رَبِّكُمْ وَيُنْذِرُونَكُمْ لِقَاءَ يَوْمِكُمْ هَذَا قَالُوا بَلَى وَلَكِنْ حَقَّتْ كَلِمَةُ الْعَذَابِ عَلَى الْكَافِرِينَ (زمر/71) و كسانى كه كافر شده‏اند گروه گروه به سوى جهنم رانده شوند تا هنگامی که بدان رسند درهاى آن گشوده گردد و نگهبانانش به آنان گويند مگر فرستادگانى از خودتان بر شما نيامدند كه آيات پروردگارتان را بر شما بخوانند و به ديدار چنين روزى شما را هشدار دهند؟ گويند: درست است؛ ولى فرمان عذاب بر كافران واجب آمد.
مَا سَلَكَكُمْ فِي سَقَرَ (مدثر/ 42) چه چيز شما را در آتش درآورد.

 قَالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ (مدثر/ 42) گويند از نمازگزاران نبوديم.
با چه زبانی با فرد کر سخن می‌گوئی؟


38- کافران و جهنمیان تنها تا زمان پابرجائی زمین و آسمانها در دوزخ یا بهشتند!



خَالِدِينَ فِيهَا مَا دَامَتِ السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ إِلَّا مَا شَاءَ رَبُّكَ إِنَّ رَبَّكَ فَعَّالٌ لِمَا يُرِيدُ (هود/107)  در آن (جهنم)  تا آسمان ها و زمین پابرجاست جاودانه اند، مگر آنچه را که بخواهد؛ بی تردید پروردگارت هر چه را اراده می کند، انجام می دهد.
وَأَمَّا الَّذِينَ سُعِدُوا فَفِي الْجَنَّةِ خَالِدِينَ فِيهَا مَا دَامَتِ السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ إِلَّا مَا شَاءَ رَبُّكَ عَطَاءً غَيْرَ مَجْذُوذٍ (هود/108) اما خوشبختان  تا آسمان ها و زمین پابرجاست، در بهشت جاودانهاند مگر آنچه را که پروردگارت بخواهد، بخششی همیشگی و بی پایان.

ولی یادش رفته که گفته است:
يَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَيْرَ الْأَرْضِ وَالسَّمَاوَاتُ وَبَرَزُوا لِلَّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ (ابراهیم/48)  روزی که زمین و آسمانها به غیر از این تبدیل می‌گردندد و در پیشگاه الله یگانه خشمگین آشکار می‌شوند.


39- تنها غذای جهنمیان چیست؟ کاکتوس، گیاه خاردار خشک یا چرک؟


در جائی می‌گوید که خوراکی‌شان کاکتوس است:

لَآكِلُونَ مِن شَجَرٍ مِّن زَقُّومٍ (واقعه/52) قطعا از درختى كه از کاکتوس است‏ خواهيد خورد.
فَمَالِؤُونَ مِنْهَا الْبُطُونَ (واقعه/52) و از آن شكمهايتان را خواهيد آكند.
نوشابه‌ی شان هم آب جوش است:
فَشَارِبُونَ عَلَيْهِ مِنَ الْحَمِيمِ (واقعه/54) و روى آن از آب جوش می‌نوشند.
جالب است که دمای آب جوش به اندازه دمای ذوب مس می‎باشد:
وَإِن يَسْتَغِيثُوا يُغَاثُوا بِمَاء كَالْمُهْلِ يَشْوِي الْوُجُوهَ بِئْسَ الشَّرَابُ وَسَاءتْ مُرْتَفَقًا  (کهف/29) اگر فریادرسى بجویند، به آبى مانند مس گداخته كه چهره‌ها را برشته می‌کند یاری می‌شوند؛ وای! چه نوشیدنی بدی و چه جایگاه زشتی!
 آیا دمای جوش آب با مس یکی است؟!
این آب جوش از چشمه‌ای است در جهنم:
  تُسْقَى مِنْ عَيْنٍ آنِيَةٍ (غاشیه/5) آنان را از چشمه‌ای بسیار داغ می‌نوشانند.
و در جائی دیگر می‌گوید که تنها خوراکی‌شان، چرکابه است:

وَلَا طَعَامٌ إِلَّا مِنْ غِسْلِينٍ (الحاقه/36) و خوراكى جز چركابه ندارد. شرح
    و در جائی دیگر سخن از کاکتوس نیست، بلکه بوته‌ای است خاردار که اعراب به آن شَبرق می‌گوید و هنگامی که خشک شد، بسیار خشن می‌شود، در این حالت آن را ضریع می‌نامند، قرآن می‌گویند که تنها خوراکی‌شان، همین بوته‌ی خشک است:
لَيْسَ لَهُمْ طَعَامٌ إِلَّا مِنْ ضَرِيعٍ (غاشیه/6) برای آنان خوراکی به غیر از بوته‌ای خاردار خشک وجود ندارد.
   بنابراین خود محمد هم در اینکه تنها خوردنی‌شان چیست، دچار تناقض گوئی شده و هرآنچه که در نظر مردم آن زمان بد بود، در شرایط خاصی به عنوان تنها خوردنی‌شان بیان می‌کرد.

40- آیا کرامت انسان در این است که به زنها تجاوز شود یا به کر و لالها توهین؟

وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ ...  (ایراء/70) و به راستى ما فرزندان آدم را گرامى داشتيم ...
إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِندَ اللّهِ الصُّمُّ الْبُكْمُ الَّذِينَ لاَ يَعْقِلُونَ (انفال/22) همانا بدترين جنبندگان نزد الله كران و لالان هستند آنهائی كه نمی‌‏انديشند.
و اگر گفته شود که مثال زده و منظورش کفار است، باز مثال بیهوده‌ای زده و چیزی جز تحقیر این افراد نیست.

مگر بدترین جنبندگان کر و لالها هستند؟ شرح
چرا؟:
وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ النِّسَاء إِلاَّ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ كِتَابَ اللّهِ عَلَيْكُمْ وَأُحِلَّ لَكُم مَّا وَرَاء ذَلِكُمْ أَن تَبْتَغُواْ بِأَمْوَالِكُم مُّحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَافِحِينَ فَمَا اسْتَمْتَعْتُم بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً وَلاَ جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا تَرَاضَيْتُم بِهِ مِن بَعْدِ الْفَرِيضَةِ إِنَّ اللّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا (نساء/24) و زنان شوهردار (بر شما حرام است؛) مگر آنهائی كه مالک (آنها در جنگ) شده‌ايد، اينها احكامي است كه الله بر شما مقرر داشته و زنان ديگر غير از اينها (زنانی که در جنگ به غنیمت گرفته‌اید) در صورتی برای شما حلال است كه با اموال خود آنها را اختيار كنيد در حالي كه پاكدامن باشيد و از زنا خودداري نماييد, پس هنگامی که از آنها بهره بردید واجب است که مزد آنها را بپردازيد و گناهي بر شما نيست نسبت به آنچه با يكديگر توافق كرده‏ايد بعد از تعيين مهر، الله دانا و حكيم است.
چرا چرا چرا؟

41- قرآن سخن محمد است یا الله؟

بیشتر آیات قرآن به گونه‌ای است که گوینده‌اش الله است:

إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ (قدر/1)
و برخی دیگر گوینده‌اش مشخص نیست:
إِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي خَالِقٌ بَشَرًا مِنْ طِينٍ (ص/71)  فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ  (ص/72)  آنگاه كه پروردگارت به فرشتگان گفت من بشرى را از گل خواهم آفري؛  پس هنگامی که او را درست كردم و از روحم در آن دميدم، سجده‏ كنان براى او بيفتيد.
و در برخی دیگر به گونه‌ای آشکار، گوینده‌اش خود محمد است:
إِيَّاكَ نَعْبُدُ وإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ (حمد/5) (ای الله) تنها تو را می‌پرستیم و تنها از تو يارى می‌جوييم.
اهدِنَا الصِّرَاطَ المُستَقِيمَ (حمد/6) ما را به راه راست هدايت فرما.
.صِرَاطَ الَّذِينَ أَنعَمتَ عَلَيهِمْ غَيرِ المَغضُوبِ عَلَيهِمْ وَلاَ الضَّالِّينَ (حمد/7) راه آنان كه گرامی‌شان داشته‌اى نه خشمگین شدگان بر ایشان و نه گمراهان. 


42- بیشتر بهشتیان از متأخرین‌اند یا پیشینیان؟

      در این بخش از قرآن گفته شده افراد بیشتری از السابقون السابقون که منظور دینداران و الله پرستان گذشته هستند و به معنی سبقت گیرندگان یا پیشینیان، به نسبت متأخران که منظور مسلمانان است در نعمتند؛ منظور از پیشینیان، پیروان سایر ادیان به قول خودش، توحیدی است:
وَالسَّابِقُونَ السَّابِقُونَ (واقعه/10) أُولَئِكَ الْمُقَرَّبُونَ (واقعه/11) فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ  (واقعه/12)
 ثُلَّةٌ مِنَ الْأَوَّلِينَ (واقعه/13)  گروهى از پيشينيان.
وَقَلِيلٌ مِنَ الْآخِرِينَ (واقعه/14) و اندکی از متأخرین 
 عَلَى سُرُرٍ مَوْضُونَةٍ (واقعه/15) بر تختهايى جواهرنشان.
 مُتَّكِئِينَ عَلَيْهَا مُتَقَابِلِينَ (واقعه/16) كه روبروى هم بر آنها تكيه داده‏ اند.
 یطوفُ عَلَيْهِمْ وِلْدَانٌ مُخَلَّدُونَ (واقعه/17) بر گردشان پسرانى نوجوان جاودان (در زیبائی) مى‏ گردند.
  اما در آیات پائین پیشنیان بر متأخرین برتری ندارند:
     وَفُرُشٍ مَّرْفُوعَةٍ (واقعه/34 ) و همبسترانی بلند بالا.  إِنَّا أَنشَأْنَاهُنَّ إِنشَاء (واقعه/35 ) ما آنها را می نگاریم چه نگارشی!  فَجَعَلْنَاهُنَّ أَبْكَارًا (واقعه/36 ) پس آنها را باکره قرار می‌دهیمعُرُبًا أَتْرَابًا (واقعه/37) (مانند) دخترانی همسال که همسرش را بسیار دوست میدارد.
 لِأَصْحَابِ الْيَمِينِ (واقعه/38) برای اصحاب یمین.
ثُلَّةٌ مِنَ الْأَوَّلِينَ (واقعه/39) گروهی از پیشینیان.
وَثُلَّةٌ مِنَ الْآخِرِينَ (واقعه/40) و گروهی از متأخرین
 بیشتر اهل جهنم پیشینیان محمد بودند یا مسلمانان؟!
چرا اصحاب یمین را از السابقون جدا کرده است؟
   آیا این برتری تناقضی نیست و تنها در مورد حوریان می‌باشد؟ اگر نه، پس چرا به رغم اینکه بیشتر بهشتیان از پیشنیان هستند، این دو با هم برابرند!
چرا برای اصحاب یمین در این آیه، پسران نوجوانان زیباروی در نظر گرفته و برای مسلمانان، دختران دوشیزه ( باکره)؟
    تنها توجیهی که می‌توان بر این تناقض کرد این است که در بهشت بیشتر پیشینیان، پسران نوجوان را بردختران باکره می‌دهند!
و بالاخره:
    برای هر بار نزدیکی با دختران بهشتی طبق واقعه/36 ، آنان را دوشیزه کردن به چه معنائی است؟ چرا مؤمنان دوست دارند برای هر بار نزدیکی با حوریان، آنان باکره باشند؟


43- دروغ بستن محمد به یهودیان!


وَقَالَتِ الْيَهُودُ عُزَيْرٌ ابْنُ اللَّهِ ...  (توبه/30)  و يهود گفتند عزير پسر الله است ...

در هیچ متنی از تورات چنین چیزی نیست.


44- محمد معبد یهودیان را مسجد نامیده است.



سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَيْلًا مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الأَقْصَى الَّذِي بَارَكْنَا حَوْلَهُ لِنُرِيَهُ مِنْ آيَاتِنَا إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ البَصِيرُ (اسراء/1) منزه است آن كه (الله) بنده‌اش را شب هنگام از مسجد الحرام به سوى مسجدالاقصى كه بر گردش بركت داده‌ايم برد، تا از نشانه‌های خود به او نشان دهیم كه او همان شنواى بيناست.
به معبد مسلمانان، مسجد گفه می‌شود:
... وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُم بِبَعْضٍ لَّهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللَّهِ كَثِيرًا وَلَيَنصُرَنَّ اللَّهُ مَن يَنصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ (حج/40) ... و اگر الله برخی از مردم را با برخی ديگر دفع نمی‌کرد، صومعه ‏ها و كليساها  و كنيسه‏ ها و مساجدى كه نام الله در آنها بسيار برده می‌شود، سخت ويران می‌شد، و قطعاً الله به كسى كه  او را يارى می‌کند، يارى م‌کند، زیرا كه الله سخت نيرومند شكست‏ ناپذير است.
در اینجا منظور از صلوات، معبد یهودیان است
پرسش:
    چکونه محمد که سخن از احترام به معابد را دارد، معبد یهودیان را مسجد می‌نامد تا بر همین استدلال، عمر به آنجا لشکرکشی کند؟


45- هنگامی که میان فرزندان دختر و پسر در ارث تبعیض قائل می‌شود، در سهم دادن به دوجنس‌ها (هرمافرودیت) ساکت است.


قرآن می‌گوید که ما از خون بسته، انسان را نر خلق می‌کنیم یا ماده:

فَجَعَلَ مِنْهُ الزَّوْجَيْنِ الذَّكَرَ وَالْأُنْثَى (قیامه/39)  و از او دو جفت نر و ماده آفرید.
پرسش: ایا دوجنسه‌ها انسان نیستند؟
شما که در حق دختران تبعیض قائل هستید، سهم رث‎شان را چگونه می‌دهید؟:
يُوصِيكُمُ اللَّهُ فِي أَوْلَادِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ (نساء/11)
البته کسی مانند شهید اول معتقد است که سهم الارث دوجنسه‌ها بر اساس خروج ادرار محاسبه می‌شود.


46- اشتباه الله در بیان اینکه تمامی موجودات زنده نر هستند یا ماده.


وَمِنْ كُلِّ شَيْءٍ خَلَقْنَا زَوْجَيْنِ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ (زاریات/49)  و از هر چيزى دو گونه آفريديم تا که شما به یادتان بیاید.
     بگذریم از اینکه این سخن کاملا اشتباه است و نه تنها بسیاری از مواد جفت نیستند، بلکه بسیاری از جانداران هم جفت نیستند، اما موضوع را از دل خود قرآن مورد بررسی قرار می‌دهیم، قرآن در پاسخ به کسانی که می‌گفتند " فرشتگان دختران الله هستند"، جنسیت مادگی انها را به طور مطلق رد می‌کند:
وَجَعَلُوا الْمَلَائِكَةَ الَّذِينَ هُمْ عِبَادُ الرَّحْمَنِ إِنَاثًا أَشَهِدُوا خَلْقَهُمْ سَتُكْتَبُ شَهَادَتُهُمْ وَيُسْأَلُونَ (زخرف/19) آنها فرشتگان را كه بندگان رحمان هستند را ماده قرار دادند ، آيا آنها گواه آفرینششان حاضر بودند؟ اين گواهي آنها نوشته مي‏‌شود و از آن بازخواست خواهند شد!  
أَمْ خَلَقْنَا الْمَلَائِكَةَ إِنَاثًا وَهُمْ شَاهِدُونَ (صافات/150) آيا ما فرشتگان را ماده (دختر) آفريديم و آنها ناظر بودند؟

پس فرشتگان دختر نیستند، بنابراین یا خنثی هستند و یا از جنس نر.
پرسش:
آیا عزرائیل نر و ماده دارد؟ جبرئیل و میکائیل چطور؟ روح چطور؟ همان روحی که شب قدر به همراه فرشتگان پائین می‌آیند"تنزل الملائکه والروح..."


47-  محمد به خاطر شهوترانی، اصول اعتقادی‌اش را نیز نقض کرد.

قرآن پنهان کردن حق را از خصیصه‌ی اهل کتاب می‌داند:

يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لِمَ تَلْبِسُونَ الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَتَكْتُمُونَ الْحَقَّ وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ (ال عمران/71) ای اهل کتاب، حق را با باطل می‌پوشانید و حق را پنهان می‌کنید در حالی که می‌دانید.
    و همیشه به مردم سفارش کرده که تنها از الله بترسند، این ترس، ترسی است غیبی نه عینی، منظورر از ترس عینی ترس حقیقی است، مثلا جانوری درنده است:
مَنْ خَشِيَ الرَّحْمَنَ بِالْغَيْبِ وَجَاءَ بِقَلْبٍ مُنِيبٍ (ق/33) آنكه در نهان از الله بخشنده بترسد و با دلى توبه‏ كار آيد.
إِنَّمَا تُنْذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّكْرَ وَخَشِيَ الرَّحْمَنَ بِالْغَيْبِ فَبَشِّرْهُ بِمَغْفِرَةٍ وَأَجْرٍ كَرِيمٍ (یس/11) بيم دادن تو تنها كسى برای کسی است كه از سخنان حق را پيروى كند و از رحمان در نهان بترسد به آمرزش و پاداشى پر ارزش مژده ده.
جَزَاؤُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ ذَلِكَ لِمَنْ خَشِيَ رَبَّهُ (بینه/8) پاداش آنان نزد پروردگارشان باغهاى هميشگى است كه از زير آن نهرها روان است جاودانه در آن بمانند الله از آنان خشنود است و از او خشنود اين براى كسى است كه از پروردگارش بترسد.
ولی محمد که مایل بود با زنی زیبا که در آن زمان عروسش محسوب می‌شد، ازدواج کند، آرزوی قلبی‌اش را با به خدمت گرفتن الله بیان نمود در حالی که اگر از سوی خود بیان می‌کرد با مخالفت مردم مواجه می‌شد:
وَإِذْ تَقُولُ لِلَّذِي أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَأَنْعَمْتَ عَلَيْهِ أَمْسِكْ عَلَيْكَ زَوْجَكَ وَاتَّقِ اللَّهَ وَتُخْفِي فِي نَفْسِكَ مَا اللَّهُ مُبْدِيهِ وَتَخْشَى النَّاسَ وَاللَّهُ أَحَقُّ أَن تَخْشَاهُ فَلَمَّا قَضَى زَيْدٌ مِّنْهَا وَطَرًا زَوَّجْنَاكَهَا لِكَيْ لَا يَكُونَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ حَرَجٌ فِي أَزْوَاجِ أَدْعِيَائِهِمْ إِذَا قَضَوْا مِنْهُنَّ وَطَرًا وَكَانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولًا(احزاب/37) و آنگاه به كسى (زید)كه الله بر او نعمت ارزانى داشته بود (منظور اسلام آورده بود) و تو به او نعمت داده بودى (او را پسر خوانده‌ی خود نمودی) می‌گفتى همسرت را پيش خود نگاه دار و از الله بترس و آنچه را كه الله آشكاركننده آن بود در دل خود نهان می‌‏كردى و از مردم می‌ترسيدى با آنكه الله سزاوارتر بود كه از او بترسى پس هنگامی که زید او را بعد از کام گیری(سکس) طلاق داد وى را به نكاح تو درآورديم تا در مورد ازدواج مؤمنان با زنان پسرخواندگانشان هنگامی که آنان را طلاق گفتند گناهى نباشد و فرمان الله صورت اجرا پذيرد.   شرح ماجرا

1- محمد به جای ترس از الله، از مردم ترسیده است؛ قرآن واژه‌‌ی خشی به کار بسته است که در این کتاب همه جا به معنی ترس غیبی است از الله است و تنها برای محمد خشی الناس به کار برده است.

2- محمد حقی را که الله آن را آشکار کرده بود، پنهان می‌کرد (کتمان حقیقت)


48- تورات تحریف شده است یا نه؟ 
اگر کتابی است که پیامبران با آن حکم می‌کردند، پس چرا محمد به جای تورات، با قرآن حکم می‌کند و داوری تورات را بر داوری خود ترجیح می‌دهد؟



إِنَّا أَنْزَلْنَا التَّوْرَاةَ فِيهَا هُدًى وَنُورٌ يَحْكُمُ بِهَا النَّبِيُّونَ الَّذِينَ أَسْلَمُوا لِلَّذِينَ هَادُوا وَالرَّبَّانِيُّونَ وَالْأَحْبَارُ بِمَا اسْتُحْفِظُوا مِنْ كِتَابِ اللَّهِ وَكَانُوا عَلَيْهِ شُهَدَاءَ فَلَا تَخْشَوُا النَّاسَ وَاخْشَوْنِ وَلَا تَشْتَرُوا بِآيَاتِي ثَمَنًا قَلِيلًا وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ  (مائده/44)  ما تورات را كه در آن رهنمود و روشنايى بود نازل كرديم پيامبرانى كه تسليم بودند به موجب آن براى يهودیان داورى می‌کردند و قدیسان و دانشمندان به سبب آنچه از كتاب الله به آنان سپرده شده و بر آن گواه بودند پس از مردم نترسيد و از من بترسيد و آيات مرا به بهاى ناچيزى مفروشيد و كسانى كه به موجب آنچه خدا نازل كرده داورى نكرده‏ اند آنان خود كافرانند.
و محمد داوری تورات را بر داوری خود ترجیح می‌دهد:
وَكَيْفَ يُحَكِّمُونَكَ وَعِنْدَهُمُ التَّوْرَاةُ فِيهَا حُكْمُ اللَّهِ ثُمَّ يَتَوَلَّوْنَ مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ وَمَا أُولَئِكَ بِالْمُؤْمِنِينَ (مائده/43)  و چگونه تو را داور قرار مى‏ دهند با آنكه تورات نزد آنان است كه در آن حكم الله  است‏ سپس آنان بعد از اين ا پشت مى كنند و ا آنان مؤمن نيستند.
   شرح تناقض گوئی قرآن در رابطه با تحریف تورات
ولی سخن از تحریف تورات زده است:
أَفَتَطْمَعُونَ أَنْ يُؤْمِنُوا لَكُمْ وَقَدْ كَانَ فَرِيقٌ مِنْهُمْ يَسْمَعُونَ كَلَامَ اللَّهِ ثُمَّ يُحَرِّفُونَهُ مِنْ بَعْدِ مَا عَقَلُوهُ وَهُمْ يَعْلَمُونَ (بقره/75) آيا طمع داريد كه به شما ايمان بياورند با آنكه گروهى از آنان سخنان الله  را مىشنيدند سپس آن را بعد از فهميدنش تحريف می‌کردند و خودشان هم مى‏‌دانستند.
مِنَ الَّذِينَ هَادُوا يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَوَاضِعِهِ (نساء/46)


49- اگر استناد به تورات در رابطه با ابراهیم مردود است، پس چرا قرآن در باره او نظر می‌دهد؟


     طبیعی است که هر کتاب تاریخی و غیر تاریخی تنها می‌توانند در باره شخصیتهای تاریخی و یا افسانه‌های پیش از خودشان نظر دهند؛ قران در استدلالی کاملا بی‌ربط، استناد یهودیان به تورات در رابطه با ابراهیم را به این دلیل که ابراهیم پیش از نزول تورات پیامبری می‌کرد را رد می‌کند:

يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لِمَ تُحَاجُّونَ فِي إِبْرَاهِيمَ وَمَا أُنْزِلَتِ التَّوْرَاةُ وَالْإِنْجِيلُ إِلَّا مِنْ بَعْدِهِ أَفَلَا تَعْقِلُونَ  (ال عمران/65) اي اهل كتاب، چرا درباره ابراهيم، دلیل و برهان (شناختش) می‌آورید در حالي كه تورات و انجيل پس از او نازل شده است، آيا نمی‌اندیشید؟
 همین موضوع را می‌توان به خود محمد هم گفت:
يا أهل القرآن لم تحاجون في إبراهيم وما أنزلت القرآن إلا من بعده أفلا تعقلون؟
مَا كَانَ إِبْرَاهِيمُ يَهُودِيًّا وَلَا نَصْرَانِيًّا وَلَكِنْ كَانَ حَنِيفًا مُسْلِمًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ (آل عمران/67)  ابراهيم نه يهودى بود و نه مسیحی بلكه حنیفی مسلمان بود و از مشركان نبود.


50- محمد گمان داشت که انجیل را خدا نوشته است.

     در مسیحیت چهار انجیل وجود دارد که همگی معتقدند توسط چهار تن از حواریون مسیح درباره زندگی او نوشته‌اند، محمد هم انجیل را تأیید می‌کند و کتابی می‌داند که خدا آن را بر عیسی فرستاده است:
إِذْ قَالَ اللَّهُ يَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ اذْكُرْ نِعْمَتِي عَلَيْكَ وَعَلَى وَالِدَتِكَ إِذْ أَيَّدْتُكَ بِرُوحِ الْقُدُسِ تُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَكَهْلًا وَإِذْ عَلَّمْتُكَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَالتَّوْرَاةَ وَالْإِنْجِيلَ وَإِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ بِإِذْنِي فَتَنْفُخُ فِيهَا فَتَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِي وَتُبْرِئُ .... (مائده/110)  هنگامى را كه الله گفت اى عيسى پسر مريم نعمت مرا بر خود و بر مادرت به ياد آور آنگاه كه تو را به روح‏القدس تاييد كردم كه در گهواره و در ميانسالى با مردم سخن گفتى و آنگاه كه تو را كتاب و حكمت و تورات و انجيل آموختم و آنگاه كه به اذن من از گل به شكل پرنده مى‏ ساختى پس در آن مى‏ دميدى و به اذن من پرنده‏ اى مى ‏شد.....
یعنی الله به عیسی گفته که ما به تو انجیل دادیم در حالی که زمان عیسی انجیلی نبود؟!


51- دروغ قرآن؛ در کجای تورات و انجیل نام محمد آمده است؟


       قرآن در مورد اینکه نام محمد در تورات وجود دارد، فقط به کلی گوئی می‌پردازد مثلا می‌گوید که یهودیان محمد را می‌شناسند همانگونه که فرزندشان را می‌شناسند:

الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَعْرِفُونَهُ كَمَا يَعْرِفُونَ أَبْنَاءَهُمْ وَإِنَّ فَرِيقًا مِنْهُمْ لَيَكْتُمُونَ الْحَقَّ وَهُمْ يَعْلَمُونَ  (بقره/146)  كسانى كه به ايشان كتاب داده‏‌ايم همان گونه كه پسران خود را مى ‏شناسند او را مى ‏شناسند و مسلما گروهى از ايشان حقيقت را پنهان مى‌کنند و خودشان مى‏ دانند.  و در انعام/20
مسلمین گرامی، برای اینکه سخنشان را ثابت کنند، به این بخض از تورات استناد می‌کنند:
براي آن‌ها از ميان برادران (يهودي)شان مانند تو پيغمبر مبعوث خواهم كرد و سخنانم را در دهانش خواهم گذاشت، تا آن‌ چه را به او فرمان مي‌دهم به آن‌ها بگويد. (تثنیه/ فصل 18/ ایه 18)
  چنين مقرر است كه اگر كسي از سخناني كه او به نام من بگويد اطاعت نكند من از او بازخواست خواهم كرد. (تثنیه/ فصل 18/ ایه 19)
اما آن پيغمبري كه قصد بد كند و سخني را كه من براي گفتن به او فرمان ندادم به‌نام من، و يا به‌نام ديگر معبودان بگويد، كشته شود. (تثنیه/ فصل 18/ ایه 20)
واضح است که محمد از بنی‌اسرائیل نیست، پس این سخن در مورد او صدق نخواهد کرد.
اما قران در مورد انجیل آشکارتر سخن می‌گوید:
وَإِذْ قَالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَمُبَشِّرًا بِرَسُولٍ يَأْتِي مِنْ بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ فَلَمَّا جَاءَهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ قَالُوا هَذَا سِحْرٌ مُبِينٌ (صف/6) و هنگامى را كه عيسى پسر مريم گفت اى فرزندان اسرائيل من فرستاده الله به سوى شما هستم تورات را كه پيش از من بوده تصديق مى ‏كنم و مژده دهنده به فرستاده‏اى كه پس از من مى ‏آيد و نام او احمد است، هستم؛  پس وقتى براى آنان دلايل روشن آورد گفتند اين سحرى آشكار است.
      این هم دروغی بیش نیست، نام را کسی ترجمه نخواهد کرد، استناد مسلمین به واژه  (Parakleto) که به معنی روح القدس می‌باشد و ربطی به نام احمد ندارد، حال فرض کنیم که معنی آن نزدیک به نام احمد باشد، ایا این مغلطه نیست، هر کس می‌تواند با استناد به چنین منطقی هر چیزی که خواست از دل انجیل در بیاورد. 


52- میان عیسی و محمد تقریبا 500 سال فاصله است، سرنوشت مردم این دوران چیست؟


قرآن می‌گوید که ما برای هر قومی، پیامبری به زبان خودشان می‌فرستیم:

وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا بِلِسَانِ قَوْمِهِ لِيُبَيِّنَ لَهُمْ فَيُضِلُّ اللَّهُ مَنْ يَشَاءُ وَيَهْدِي مَنْ يَشَاءُ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ  (ابراهیم/4)  و ما هیچ پیامبری را جز به زبان قومش نفرستادیم تا برای آنان بیان کند؛ پس الله هر کس را بخواهد گمراه و هر کس را بخواهد، راهنمائی می کند و او بزرگوار فرزانه است.

و در حالت کلی، عذاب دادن انسانها منوط به فرستادن پیامبر است:

مَنِ اهْتَدَى فَإِنَّمَا يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ وَمَنْ ضَلَّ فَإِنَّمَا يَضِلُّ عَلَيْهَا وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى وَمَا كُنَّا مُعَذِّبِينَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولًا (اسراء/15) هر کس راهنمائی گردید فقط به سود خودش راهنمائی می‌یابد و هر کس گمراه شد، تنها به زیان خودش گمراه می شود و هیچ بردارنده بار گناهی، بار گناه دیگری را به دوش خود بر نمی‌دارد و ما بدون اینکه پیامبری را  بفرستیم، عذاب کننده نبودیم.

پرسش:

سرنوشت این مردم چه خواهد شد؟



53-  قرآن بعد از کتاب موسی نازل شده، پس انجیل کتاب آسمانی نیست؟


محمد با نقل قول از جنهای با ایمان می‌گوید که قرآن پس از تورات نازل شده است:

قَالُوا يَا قَوْمَنَا إِنَّا سَمِعْنَا كِتَابًا أُنْزِلَ مِنْ بَعْدِ مُوسَى مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ وَإِلَى طَرِيقٍ مُسْتَقِيمٍ (احقاف/30) (جنها) گفتند اى قوم، ما ما كتابى را شنيديم كه بعد از موسى نازل شده تصديق‏ كننده پيش از خود است و به سوى حق و به سوى راهى راست راهبرى مى ‏كند.و این در حالی است که محمد معتقد بود انجیل هم کتاب آسمانی و نازل شده از سوی الله است:
نَزَّلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ وَأَنْزَلَ التَّوْرَاةَ وَالْإِنْجِيلَ (ال عمران/3)
می‌دانیم که انجیل حد فاصل تورات و قرآن نوشته شده است.


54- ارتکاب اشتباه برای درست کردن قافیه! قافیه چو تنگ آید، الله به جفنگ آید.

قرآن یک بار  واژه‌ی طور سیناء به کار برده است:

وَشَجَرَةً تَخْرُجُ مِنْ طُورِ سَيْنَاءَ تَنْبُتُ بِالدُّهْنِ وَصِبْغٍ لِلْآكِلِينَ (مؤمنون/20)  و از طور سينا درختى برمى ‏آيد كه روغن و نان خورشى براى خورندگان است.

ولی برای اینکه با تین و امین سجع داشته باشد، به جای طور سیناء، طور سینین به کار برده است که کاملا اشتباه است:
وَطُورِ سِينِينَ (تین/2)  و طور سينا.
وَالتِّينِ وَالزَّيْتُونِ وَطُورِ سِينِينَ  وَهَذَا الْبَلَدِ الْأَمِينِ  
زیرا  چیزی به نام طور سینین وجود ندارد.
البته مفسرین دچار تناقض گوئی شدند، مثلا طبری می‌گوید که این لهجه حبشی و به معنی نیکوست. 
عن عكرمه فی قوله  وطور سينين قال: هو الحسن  وهي لغه الحبشه.
قرطبی می‌گوید که واژه‌ای است سریانی و به معنی مبارک است.
 عن مجاهد" وطور" قال: جبل سينين قال: مبارک  بالسريانیه
 فخر رازی در تفسیر الکبیرش علاوه بر آوردن هر دو روایت بالا، روایت سومی هم آورده که می‎گوید به معنی کوهی است که درختان زیادی دارد.
 ابن عباس فی روایه عكرمه الطور  الجبل  وسينين  الحسن بلغه الحبشة ، وقال مجاهد : سينين  المبارک  وقال الكلبي : هو الجبل المشجر ذو الشجر
و در مورد الیاس هم دقیقا همین اشتباه را مرتکب شدن است:
سَلَامٌ عَلَى إِلْ يَاسِينَ (صافات/130 ) درود بر الياسین.
 که منظور الیاس است، ولی اگر الیاس گفته می‌شد سجع جملاتش به هم می‌ریخت (قافیه چو تنگ آید شاعر به جفنگ اید)
وَإِنَّ إِلْيَاسَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ (صافات/123).... إِلَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ (صافات/128)   وَتَرَكْنَا عَلَيْهِ فِي الْآخِرِينَ (صافات/129)  سَلَامٌ عَلَى إِلْ يَاسِينَ (صافات/130 )  إِنَّا كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ (صافات/131)  إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُؤْمِنِينَ (صافات/132)﴾.
 در آیات پیش و پس از این، همگی ضمیر مفردی به کار برده شده که به الیاس بر می‌گردد. 
 و یا عکس حالت پیش، در آنجا به خاطر سجع، کلمه را خراب کرد و اینجا برای درست کردن سجع، جمله مفهوم را خراب می‌کند؛ هنر نویسنده خوب این است که یکی را فدای دیگری نکند و هر دو را داشته باشد:
هَلْ أَتَاكَ حَدِيثُ الْجُنُودِ (بروج/17)  
 فِرْعَوْنَ وَثَمُودَ (بروج/18) 
 آيا حديث  سپاهيان بر توآمد؟
 (سپاهیان) فرعون و ثمود.
      قرآن در اینجا برای درست کردن سجع جمله، مفهوم را خراب کرده است؛ گفته آیا به شما خبر سپاهیان ثمود آمد؟ در صورتی که اولا ثمود نام قومی است و فرعون نامی است انسانی و ثانیا فرعون جنود داشت:
فَأَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ بِجُنُودِهِ (طه/78)
 ولی جنود ثمود در کجای قران گفته شده است؟
پس پاسخ ما منفی است، یعنی برای ما نیامد؛ شما هم که خبری از جنود ثمود در کتابت نگفتی!


55- جن از آتش است، چگونه آنها در دوزخ با آتش شکنجه می‌شوند؟



وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ كَانَ مِنَ الْجِنِّ... (کهف/50) و هنگامى را كه به فرشتگان گفتيم آدم را سجده كنيد پس همه به غیر از ابليس سجده كردند؛ همانا او از جن بود...
قَالَ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِي مِنْ نَارٍ وَخَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ (ص/76) گفت من از او بهترم مرا از آتش آفريده‏ اى و او را از گل آفريده‏ اى.
وَخَلَقَ الْجَانَّ مِنْ مَارِجٍ مِنْ نَارٍ (رحمن/15)  و جن‌ها را از آمیزه‌ای از زبانه‌های آتش پدید آورد.
او کسانی از جن و انس که برای رفتن به دوزخ آفریده در آن آتش، شکنجه می‌دهد:
وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرًا مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ ...(اعراف/179) و در حقيقت بسيارى از جنيان و آدميان را براى دوزخ آفريده‏ايم ...
ولی یاددش رفته که هیزم جهنم تنها انسانها و سنگها هستند:
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَكُمْ وَأَهْلِيكُمْ نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ (تحریم/6) اى كسانى كه ايمان آورده‏‌ايد، خودتان و خانواده‌ی‌تان را از آتشى كه هیزم آن مردم و سنگهاست،‏ نگه دارید.

فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَلَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِي وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ أُعِدَّتْ لِلْكَافِرِينَ ﴿۲۴﴾ پس اگر نكرديد و هرگز نخواهی کرد از آن آتشى كه سوختش مزدم و سنگها هستند و براى كافران آماده شده بپرهيزيد.
چگونه موجودی که از آتش پدید آورده را با آتش شکنجه می‌دهد؟ مانند این است که گروهی از انسانها را با آب یا گل شکنجه دهد و گروهی دیگر با آتش و هر دو را مساوی بدانند!


56- اگر هر چیز زنده‌ای را از آب خلق کرده‌ای، پس چگونه است که جن را از زبانه‌های آتش آفریده‌ای، آیا جن و فرشتگان موجودادت زنده نیستند؟!



أَوَلَمْ يَرَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ كَانَتَا رَتْقًا فَفَتَقْنَاهُمَا وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاءِ كُلَّ شَيْءٍ حَيٍّ أَفَلَا يُؤْمِنُونَ (انبیاء/30)  آيا كسانى كه كفر ورزيدند ندانستند كه آسمانها و زمين هر دو به هم  جسبیده  بودند و ما آن دو را از هم جدا ساختيم و هر چيز زنده‏ اى را از آب پديد آورديم آيا ايمان نمى ‏آورند.
وَخَلَقَ الْجَانَّ مِنْ مَارِجٍ مِنْ نَارٍ (رحمن/15)  و جن‌ها را از آمیزه‌ای از زبانه‌های آتش پدید آورد.
و یا در حکم کلی که در آغاز این ایه گفته شده:
وَاللَّهُ خَلَقَ كُلَّ دَابَّةٍ مِنْ مَاءٍ فَمِنْهُمْ مَنْ يَمْشِي عَلَى بَطْنِهِ وَمِنْهُمْ مَنْ يَمْشِي عَلَى رِجْلَيْنِ وَمِنْهُمْ مَنْ يَمْشِي عَلَى أَرْبَعٍ يَخْلُقُ اللَّهُ مَا يَشَاءُ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ (نور/45) و الله است كه هر جنبنده‏اى را از آبى آفريد پس پاره‏‌اى از آنها بر روى شكم راه مى ‏روند و پاره‏ اى از آنها بر روى دو پا و بعضى از آنها بر روى چهار راه مى ‏روند الله هر چه بخواهد مى ‏آفريند به راستی ‏الله بر هر چيزى تواناست. 
ممکن است برای توجیه آیه دوم گفته شود که منظور موجودات متعارف زمینی هستند، اگر جنین باشد، پس آیا جن‌ها جزء جنبنده‌ها نیستند؟


57- قرآن خطاب به جنها و انسانها می‌گوید که ما از جنس خودتان پیامبری را برای شما فرستادیم، آیا پیامبر جن وجود دارد؟


يَا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ أَلَمْ يَأْتِكُمْ رُسُلٌ مِنْكُمْ يَقُصُّونَ عَلَيْكُمْ آيَاتِي وَيُنْذِرُونَكُمْ لِقَاءَ يَوْمِكُمْ هَذَا قَالُوا شَهِدْنَا عَلَى أَنْفُسِنَا وَغَرَّتْهُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا وَشَهِدُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ أَنَّهُمْ كَانُوا كَافِرِينَ ﴿۱۳۰﴾ اى گروه جن و انس، آيا از ميان شما فرستادگانى براى شما نيامدند كه آيات مرا بر شما بخوانند و از ديدار اين روزتان به شما هشدار دهند؟ گفتند ما به زيان خود گواهى دهيم  و زندگى دنيا فريبشان داد و بر ضد خود گواهى دادند كه آنان كافر بوده‏‌اند.
 ولی:
اللَّهُ يَصْطَفِي مِنَ الْمَلَائِكَةِ رُسُلًا وَمِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ بَصِيرٌ (حج/75) الله از ميان فرشتگان پیامبرانی برمى‏ گزيند و نيز از ميان مردم، بى‏ گمان الله شنواى بيناست.
 و هیچ جا سخنی از وجود پیامبر جن نست.


58- شیطان چرا و چگونه وارد بهشت شد، آیا مجری سناریوی الله برای جانشین کردن انسان در زمین بود؟


از آغاز ماجرا، قرار بود الله انسان را به عنوان جانشینی در زمین بگذارد:
وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلاَئِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الأَرْضِ خَلِيفَةً قَالُواْ أَتَجْعَلُ فِيهَا مَن يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاء وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لاَ تَعْلَمُونَ (بقره/30) هنگامیکه پروردگارت به فرشتگان گفت که من جانشینی را برای خودم در زمین قرار می‌دهم، گفتند آيا كسى را در آن (زمین) قرار میدهی که در آن فساد و خونریزی می‌کند حال آنكه ما شاكرانه تو را نيايش مى‏كنيم و تو را به پاكى ياد مى‏كنيم،(الله) گفت من چيزى مى‏دانم كه شما نمى‏‌دانيد
 ولی می‌بایست ابتدا در بهشت ساکن شوند؛ او درختی در آنجا برای اجرای سناریوی بعدی قرار داد:
وَقُلْنَا يَا آدَمُ اسْكُنْ أَنتَ وَزَوْجُكَ الْجَنَّةَ وَكُلاَ مِنْهَا رَغَدًا حَيْثُ شِئْتُمَا وَلاَ تَقْرَبَا هَذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونَا مِنَ الْظَّالِمِينَ (بقره/35 ) و گفتيم اى آدم تو و همسرت در بهشت آرامش گیرید و از آن از هر جا كه خواستيد به خوشى و فراوانى بخوريد، ولى به اين درخت نزديك نشويد كه از ستمكاران خواهيد بود.
شیطان را وارد بهشت کرد تا آنها را به خوردن این درخت تشویق کند:
فدَلاَّهُمَا بِغُرُورٍ فَلَمَّا ذَاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُمَا سَوْءَاتُهُمَا وَطَفِقَا يَخْصِفَانِ عَلَيْهِمَا مِن وَرَقِ الْجَنَّةِ وَنَادَاهُمَا رَبُّهُمَا أَلَمْ أَنْهَكُمَا عَن تِلْكُمَا الشَّجَرَةِ وَأَقُل لَّكُمَا إِنَّ الشَّيْطَآنَ لَكُمَا عَدُوٌّ مُّبِينٌ (اعراف/22) ) آنگاه آن دو را فريبكارانه راهنمائی کرد و هنگامی که از آن درخت خوردند، عورتهايشان بر آنان آشكار شد و بر آنها از برگ بهشتى مى‏‌چسباندند و پروردگارشان به آنان ندا در داد كه مگر شما را از اين درخت نهى نكرده بودم و به شما نگفته بودم كه شيطان دشمن آشكار شماست‏.
و مرحله بعدی هم پرت کردنشان در زمین است، تا دوباره برای اینکه وارد بهشت شوند، پند الله را نادیده نگیرند:
  قُلْنَا اهْبِطُواْ مِنْهَا جَمِيعًا فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُم مِّنِّي هُدًى فَمَن تَبِعَ هُدَايَ فَلاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ  ( بقره/38) ) گفتيم همه از آن [بهشت‏] پايين رويد، آنگاه اگر رهنمودى از من براى شما آمد، كسانى كه از رهنمودم پيروى كنند، بيمى برايشان نيست و اندوهگين نگردند.
يَا بَنِي آدَمَ لاَ يَفْتِنَنَّكُمُ الشَّيْطَانُ كَمَا أَخْرَجَ أَبَوَيْكُم مِّنَ الْجَنَّةِ يَنزِعُ عَنْهُمَا لِبَاسَهُمَا لِيُرِيَهُمَا سَوْءَاتِهِمَا إِنَّهُ يَرَاكُمْ هُوَ وَقَبِيلُهُ مِنْ حَيْثُ لاَ تَرَوْنَهُمْ إِنَّا جَعَلْنَا الشَّيَاطِينَ أَوْلِيَاء لِلَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ (اعراف/27)  اى فرزندان آدم، شيطان شما را نفريبد، چنانكه پدر و مادر شما را از بهشت آواره كرد و لباس آنان را از آنان بركند تا عورتشان را بر ايشان آشكار كند، او و همانندانش شما را از جايى كه شما آنان را نمى‏بينيد، مى‏بينند، ما شياطين را سرور نامؤمنان گردانده‌‏ايم


59- چرا به گناه آدم و حوا، همه‌ی انسانها مجازات شدند؟



وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى (فاطر/18) هیچ کس بار گناه دیگری را بر دوش نخواهد کشید.

ولی در مورد آدم و حوا گفته است که همه‌ی شما از بهشت بیرون روید، در اینجا دو تناقض وجود دارد:
1- الله اشتباه کرده و به جای اینکه ضمیر تثنیه در مورد آدم و حوا بکار گیرد، ضمیر جمع بکار برد.
2- منظور الله از اینکه همه‌ی تان از بهشت خارج شوید، آدم و حوا و فرزندان اینده‌ی آنان است، در این صورت چرا نوادگان به گناه نیاکان بسوزند؟:
 قُلْنَا اهْبِطُواْ مِنْهَا جَمِيعًا فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُم مِّنِّي هُدًى فَمَن تَبِعَ هُدَايَ فَلاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ ( بقره/38) ) گفتيم همه از آن [بهشت‏] پايين رويد، آنگاه اگر رهنمودى از من براى شما آمد، كسانى كه از رهنمودم پيروى كنند، بيمى برايشان نيست و اندوهگين نگردند.
چرا باید در زمین برخی از فرزندانش با هم دشمن باشند:
قَالَ اهْبِطُواْ بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَلَكُمْ فِي الأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَمَتَاعٌ إِلَى حِينٍ (اعراف/24) (الله) گفت پايين رويد برخى از شما دشمن برخى ديگر هستید و در روى زمين تا وقت معين بهره مندی دارید که جایگاه استقرار شماست.


60- اشتباه نحوی آشکار، آوردن ضمیرمفرد به جای مثنی! 


يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ لَكُمْ لِيُرْضُوكُمْ وَاللَّهُ وَرَسُولُهُ أَحَقُّ أَنْ يُرْضُوهُ إِنْ كَانُوا مُؤْمِنِينَ  (توبه/62)  به خاطر شما به الله سوگند ياد مى كنند تا شما را خشنود گردانند در صورتى كه اگر مؤمن باشند سزاوارتر است كه الله و پیامبرش او را خشنود سازد.
که درستش این است:
يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ لَكُمْ لِيُرْضُوكُمْ وَاللَّهُ وَرَسُولُهُ أَحَقُّ أَنْ يُرْضُوهُما إِنْ كَانُوا مُؤْمِنِينَ 
مسلمین برای توجیه است اشتباه، می‌گویند که در موارد عبادی، الله با کسی شریک نمی‌شود پس برای تعظیم خودش، به جای ضمیر "هما"،  "ه" به کار برده است.
پرسش:
    ایا صلوات فرستادن، عبادت است یا نه، اگر بله پس چرا "الله و فرشتگانش بر محمد صلوات می‌فرستند" نه "می‌فرستد"؟
ایا درست است که بگوئیم:
إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ يُصَلّی (یصلون) عَلَى النَّبِيِّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيمًا (احزاب/56) همانا الله و فرشتگانش بر پيامبر درود مى‏ فرستد (می‌فرستند)؛ اى كسانى كه ايمان آورده‏‌ايد، بر او درود فرستيد و به فرمانش به خوبى گردن نهيد.


61- چگونه جنها آسمان را لمس کردند؟



وَأَنَّا لَمَسْنَا السَّمَاء فَوَجَدْنَاهَا مُلِئَتْ حَرَسًا شَدِيدًا وَشُهُبًا  (جن/8) و ما آسمان را لمس نمودیم و آن را پر از نگهبانان توانا و تيرهائی از شهاب سنگ يافتيم.


62- جنها کجای آسمان جهت استراق سمع از بارگاه الله، می‌نشستند؟


وَأَنَّا كُنَّا نَقْعُدُ مِنْهَا مَقَاعِدَ لِلسَّمْعِ فَمَن يَسْتَمِعِ الْآنَ يَجِدْ لَهُ شِهَابًا رَّصَدًا (جن/9) و همانا ما برای استراق سمع در جایگاه نشستن می‌نشستیم اما اكنون هر كس بخواهد استراق سمع كند شهاب سنگي را در كمين خود مي‏‌يابد.


63- چه کسی شهاب سنگ را به سوی جن‌های استراق سمع کننده از بارگاه الهی پرتاب می‌کند، فرشتگان یا خود الله؟



لَا يَسَّمَّعُونَ إِلَى الْمَلَإِ الْأَعْلَى وَيُقْذَفُونَ مِن كُلِّ جَانِبٍ  (صافات/9 ) نمیتوانند به  ملأ اعلى (بارگاه الهی) گوش دهند  و (اگر بخواهند گوش دهند) از هر طرف سنگ باران می‌شوند .
     دُحُورًا وَلَهُمْ عَذَابٌ وَاصِبٌ (صافات/10) به راندنى سخت، و عذابى پاينده دارند.
     و اگر کسی هم اطلاعاتی را برباید، شهاب سنگ او را دنبال خواهد کرد:

     إِلَّا مَنْ خَطِفَ الْخَطْفَةَ فَأَتْبَعَهُ شِهَابٌ ثَاقِبٌ ( صافات/11 ) مگر كسى كه ربايشى بربايد (اطلاعاتی بدست آورد و فرار کند) که در این صورت شهاب سنگی درخشان او را دنبال خواهد کرد.
(اگر رویشان می‌شد ادعا می‌کردند که فناوری موشکهای گرامیاب از قرآن اقتباس شده است)


64- ماه و خورشید از تمامی ستارگان دورترند!


وَلَقَدْ زَيَّنَّا السَّمَاء الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ وَجَعَلْنَاهَا رُجُومًا لِّلشَّيَاطِينِ وَأَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَابَ السَّعِيرِ (ملک/5) و به راستى پائین ترین آسمان(آسمان دنيا) را به چراغهائى(ستارگان) آراسته کردیم و آنها را (ستارگان) پرتاب شنوده (شهاب سنگ) بسوی شیطان قرار دادیم و براى آنان عذاب آتش افروخته(جهنم) آماده ساختيم‏.
پس پائین‌ترین آسمانها، آسمان دنیاست که الله آنرا از هرگونه نفوذی حفظ نموده است.
از دید قرآن، الله، خدای مسلمانان، آسمان را به صورت 7 طبق آفرید:
     أَلَمْ تَرَوْا كَيْفَ خَلَقَ اللَّهُ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقًا (نوح/14) آيا نمی‌بینید چگونه الله هفت آسمان را طبقه طبقه آفريده؟
     الله ماه و خورشید را دورتر از ستارگان و در میان طبقات هفتگانه‌ی آسمان قرار داد:        
      وَجَعَلَ الْقَمَرَ فِيهِنَّ نُورًا وَجَعَلَ الشَّمْسَ سِرَاجًا (نوح/15 ) و ماه را در آنها (طبقات آسمانها) مايه روشنائی و خورشيد را چراغ فروزانی قرار داد.
   در اینجا قرآن نخست تأکید می‌کند که ما آسمان را طبقه طبقه آفریدم و پس از آن بیان می‌نماید که خورشید و ماه را در آنها نور و فانوسی فروزان گذاشتیم؛ پس ماه و خورشید در میان این طبقات هستند نه در اولین طبقه که سایر ستارگان قرار دارند.

  وَجَعَلَ الْقَمَرَ فِيهِنَّ نُورًا وَجَعَلَ الشَّمْسَ سِرَاجًا (نوح/15 ) و ماه را در ميان آسمانها مايه روشنائي، و خورشيد را چراغ فروزاني قرار داده است. ( ترجمه مکارم شیرازی)


65- آسمان سقفی است که ممکن است تکه‌ای از آن بیفتد.



   غیر مسلمانان محمد را دروغگو می‌پنداشتند که خود را فرستاده‌ی الله می‌نامید، زیرا آنان به وجود الله ایمان(باور) داشتند و به او می‌گفتند:" ای محمد! اگر راست می‌گوئی، همانگونه که گمان داری، الله تکه‌ای از آسمان را بر سر ما فرو می‌اندازد:
    فَأَسْقِطْ عَلَيْنَا كِسَفًا مِّنَ السَّمَاءِ إِن كُنتَ مِنَ الصَّادِقِينَ (شعراء/187) پس اگر از راستگويانى پاره‌‏اى از آسمان را بر [سر] ما بينداز.
این تکه، پاره سنگ و یا چیزی مانند این نیست بلکه بخشی است از خود آسمان:
    أَوْ تُسْقِطَ السَّمَاء كَمَا زَعَمْتَ عَلَيْنَا كِسَفًا أَوْ تَأْتِيَ بِاللّهِ وَالْمَلآئِكَةِ قَبِيلًا (اسراء/92) يا پاره‏‌هايى از آسمان را چنانكه گمان دارى بر (سر) ما بيندازى يا خدا و فرشتگان را روياروى ما بياورى‏.
  و محمد عاجزانه از قول الله در پاسخ می‌گوید:

     وَإِن يَرَوْا كِسْفًا مِّنَ السَّمَاءِ سَاقِطًا يَقُولُوا سَحَابٌ مَّرْكُومٌ (طور/52) و چون پاره‌‏اى از آسمان را افتاده بينند، گويند ابرى متراكم است‏. 
أَفَلَمْ يَرَوْا إِلَى مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُم مِّنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ إِن نَّشَأْ نَخْسِفْ بِهِمُ الْأَرْضَ أَوْ نُسْقِطْ عَلَيْهِمْ كِسَفًا مِّنَ السَّمَاءِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لِّكُلِّ عَبْدٍ مُّنِيبٍ (سباء/9) آيا آسمان و زمينى را كه پيش روى و پشت ايشان است ننگريسته‌‏اند؟، اگر خواهيم به زمين فرو بريمشان، يا بر آنان پاره‌‏اى از آسمان را فرو اندازيم، در اين امر براى هر بنده توبه كار، مايه عبرتى است‏.
مانند این است که دشما در غاری باشید و هر لحظه احتمال داشته باشد تکه‌ای از آن جدا شده، بر سرتان بیفتد.
 البته هنگامئ برپائی قیامت، آسمان شل و ریزان است:
وَانشَقَّتِ السَّمَاء فَهِيَ يَوْمَئِذٍ وَاهِيَةٌ (الحاقه/16) و آسمان پاره می‌شود، پس در آن روز (آسمان) سست و فرو ریزنده است.


66- الله نخست زمین و سپس بر روی زمین آسمان را ساخت و آن را بالا برد.



قُلْ أَئِنَّكُمْ لَتَكْفُرُونَ بِالَّذِي خَلَقَ الْأَرْضَ فِي يَوْمَيْنِ وَتَجْعَلُونَ لَهُ أَندَادًا ذَلِكَ رَبُّ الْعَالَمِينَ (فصلت/9) بگو: آيا شما به آن كسي كه زمين را در دو روز آفريد كافر هستيد؟ و براي او همانندهائي قائل مي‏شويد؟ او پروردگار جهانيان است.
     پس از این است که به سراغ آسمان‌ها می رود، در فضای آسمان، گرد و غبار ناشی از پیدایش زمین بود، او بر روی زمین قرار گرفت و شروع به خلقت آسمان نمود، پس از اینکه آن را  ساخت، آسمان روی زمین قرار داشت، بنابراین این دو را از هم جدا کرد و آسمان را بالا برد و به صورت 7 طبقه قرار داد:
  أَوَلَمْ يَرَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ كَانَتَا رَتْقًا فَفَتَقْنَاهُمَا وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاء كُلَّ شَيْءٍ حَيٍّ أَفَلَا يُؤْمِنُونَ (انبیاء/30) آيا كسانى كه كفر ورزيدند ندانستند كه آسمانها و زمين هر دو به هم چسبیده بودند و ما آن دو را از هم جدا ساختيم و هر چيز زنده‏اى را از آب پديد آورديم آيا ايمان نمى‌‏آورند.

رَفَعَ سَمْكَهَا فَسَوَّاهَا (نازعات/28) سقف کلفتش را بالابرده و آن را منظم ساخت. شرح


67-  الله آسمان را گرفته تا مبادا بر زمین سقوط ‎نماید.



أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَكُم مَّا فِي الْأَرْضِ وَالْفُلْكَ تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِأَمْرِهِ وَيُمْسِكُ السَّمَاء أَن تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ إِلَّا بِإِذْنِهِ إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَؤُوفٌ رَّحِيمٌ (حج/65) آيا نديده‌اى كه الله آنچه را در زمين است به نفع شما رام گردانيد و كشتيها در دريا به فرمان او روانند و آسمان را گرفته است تا [مبادا] بر زمين فرو افتد مگر به اذن خودش [باشد] در حقيقت‏ الله نسبت به مردم سخت رئوف و مهربان است. شرح اسمان از دید قرآن


68- در آسمان کوهی وجود دارد که تگرگ از آن می‌بارد.



أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يُزْجِي سَحَابًا ثُمَّ يُؤَلِّفُ بَيْنَهُ ثُمَّ يَجْعَلُهُ رُكَامًا فَتَرَى الْوَدْقَ يَخْرُجُ مِنْ خِلَالِهِ وَيُنَزِّلُ مِنَ السَّمَاءِ مِن جِبَالٍ فِيهَا مِن بَرَدٍ فَيُصِيبُ بِهِ مَن يَشَاءُ وَيَصْرِفُهُ عَن مَّن يَشَاءُ يَكَادُ سَنَا بَرْقِهِ يَذْهَبُ بِالْأَبْصَارِ (نور/43) آيا ندیده‌ای (ندانسته‏‌اى) كه الله ابر را به آرامى مى‏راند ،سپس ميان آن پيوند برقرار می‌کند آنگاه آن را فشرده می‌نماید؛ پس دانه‏‌هاى باران را مى‏‌بينى كه از میان آن بيرون مى‌‏آيد و از آسمان از كوههايى كه در آنجاست تگرگى فرو می‌‏ريزد و هر كه را بخواهد بوسیله‌ی آن(تگرگ) آسیب می‌زند و هرکسی را که بخواهد از این آسیب دور می‌دارد، کم مانده است روشنائى برقش چشمها را ببرد(کور سازد).


69- در روز قیامت کوه به چه شکلی در می‌آید، پشم، ابر، ماسه روان، سراب یا بدون تغییر؟



وَتَكُونُ الْجِبَالُ كَالْعِهْنِ (معارج/9) و كوه‏ها مانند پشم زده شده، شوند.
 وَتَكُونُ الْجِبَالُ كَالْعِهْنِ الْمَنفُوشِ (قارعه/5) و کوهها مانند پشم رنگارنگ زده شده،  شوند.
در جائی دیگر مانند ابر روان می‌شوند:
   وَتَرَى الْجِبَالَ تَحْسَبُهَا جَامِدَةً وَهِيَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ صُنْعَ اللَّهِ الَّذِي أَتْقَنَ كُلَّ شَيْءٍ إِنَّهُ خَبِيرٌ بِمَا تَفْعَلُونَ (نمل/88) و  کوهها را بينی گمان می‌کنید که جامدند، حال آنکه (روز قیامت) به سرعت ابر می روند کار الله است که هر چيزی را به کمال پديد آورده است هر آينه او به هر چه می کنيد آگاه است.
و مانند توده ریگ:
یوْمَ تَرْجُفُ الْأَرْضُ وَالْجِبَالُ وَكَانَتِ الْجِبَالُ كَثِيبًا مَّهِيلًا (مزمل/14) روزى كه زمين و  كوه‏ها بلرزند و كوه‏ها مانند توده ريگ، روان شوند.
و در جای دیگری گفته که مانند سرابی می‌شوند، یعنی به صورت آب به نظر می‌آیند:
وَسُيِّرَتِ الْجِبَالُ فَكَانَتْ سَرَابًا (نبا/20) و کوهها را روان کند و مانند سرابی شوند.
و در جائی دیگر هم گفته خود کوه به تندی حرکت می‌کند:
وَتَسِيرُ الْجِبَالُ سَيْرًا (طور/10) و (در روز قیامت) کوهها به تندی روان شوند.
 وَإِذَا الْجِبَالُ سُيِّرَتْ (تکویر/3) و آن گاه که کوهها به حرکت در آورده شوند.  شرح


70-  خورشید در جشمه‌ای لجن آلود غروب می‌کند!


ذوالقرنین از طرف غرب به آخر جهان رسید و مشاهده کرد که خورشید در جشمه‌‌ای لجن آلود پنهان شد:

 حَتَّى إِذَا بَلَغَ مَغْرِبَ الشَّمْسِ وَجَدَهَا تَغْرُبُ فِي عَيْنٍ حَمِئَةٍ وَوَجَدَ عِندَهَا قَوْمًا قُلْنَا يَا ذَا الْقَرْنَيْنِ إِمَّا أَن تُعَذِّبَ وَإِمَّا أَن تَتَّخِذَ فِيهِمْ حُسْنًا (کهف/86) تا اینکه به پنهانگاه خورشيد رسيد و او را(خورشید) یافت که در چشمه‏اى لجن آلود پنهان می‌شود و نزديک آن گروهی را يافت گفتیم: اى ذوالقرنين، شکنجه مى‏كنى يا در ميانشان خوبی پيش مى‏‌گيرى؟
    در اینجا از کلمه‌ی وجدها استفاده شده که به معنی او را یافت است؛ "ها" ضمیر مؤنث است که به خورشید بر می‌گردد؛ 
تغرب هم دقیقا به معنای "پنهان می‌شود" است، منظور محمد این است که ذوالقرنین به آخرین نقطه‌ی جهان رسید و مشاهده نمود که خورشید در چشمه‌ای لجن آلود پنهاد شد
    برخی از مسلمانان بر توجیه این خرافه‌ی آشکار محمد، چنین القا می‌کنند منظور قرآن این است که ذوالقرنین گمان کرد  خورشید در چشمه‌ای لجن‌آلود پنهان شد، یعنی در واقع چنین نبود؛ در پاسخ باید گمان "وجد" در زبان عربی همیشه به معنی یافتن و مشاهده کردن و دیدن است و در هیچ جا به معنی گمان کردن نیامده است، در تمام آیات قرآن هم به چنین معنائی آمده است، مثلا:
 وَلَمَّا وَرَدَ مَاء مَدْيَنَ وَجَدَ عَلَيْهِ أُمَّةً مِّنَ النَّاسِ يَسْقُونَ وَوَجَدَ مِن دُونِهِمُ امْرَأتَيْنِ تَذُودَانِ قَالَ مَا خَطْبُكُمَا قَالَتَا لَا نَسْقِي حَتَّى يُصْدِرَ الرِّعَاء وَأَبُونَا شَيْخٌ كَبِيرٌ(قصص/23) و هنگامي كه به آب مدين رسيد، گروهي از مردم را در آنجا یافت كه دامهای خود را سيراب مي‏كنند، و در كنار آنها دو زن را ديد كه مراقب گوسفندان خويشند به آنها گفت كار شما چيست ؟ گفتند ما آنها را آب نمي‏دهيم تا چوپانها همگي خارج شوند، و پدر ما پير مرد مسني است.   (شرح این داستان)
و البته قبلا همین ذوالقرنین به محل طلوع خورشید که نزدیک سد یاجوج و ماجوج است، رسیده بود. (تناقض شماره 110)


71-  شب و روز را تمامی جهان در بر می‌گیرد.



       أَأَنتُمْ أَشَدُّ خَلْقًا أَمِ السَّمَاء بَنَاهَا (نازعات/27) آيا آفرينش شما مشكل تر است يا آفرينش آسماني كه بنایش نموده؟!
      رَفَعَ سَمْكَهَا فَسَوَّاهَا (نازعات/28) سقف کلفتش را بالا برده و آن را منظم ساخت.

      وَأَغْطَشَ لَيْلَهَا وَأَخْرَجَ ضُحَاهَا (نازعات/29) و شبش را تيره و روزش را آشكار گردانيد.
یعنی الله شب آسمان را تیره و روز آسمان را آشکار کرد در صورتی که شب و روز پدیده‌ای زمینی هستند، بنابراین از دید الله هنگام روز، شب کاملا از گیتی محو می‌شود و برعکس:
وَجَعَلْنَا اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ آيَتَيْنِ فَمَحَوْنَا آيَةَ اللَّيْلِ وَجَعَلْنَا آيَةَ النَّهَارِ مُبْصِرَةً لِتَبْتَغُواْ فَضْلًا مِّن رَّبِّكُمْ وَلِتَعْلَمُواْ عَدَدَ السِّنِينَ وَالْحِسَابَ وَكُلَّ شَيْءٍ فَصَّلْنَاهُ تَفْصِيلًا (اسرا/12) ما شب و روز را دو نشانه قرار داديم سپس نشانه شب را محو كرده و نشان روز را روشني پخش ‍ ساختيم، تا فضل پروردگار را بطلبيد و عدد سالها و حساب را بدانيد و هر چيزي را بطور مشخص بيان كرديم. وَتَكُونُ الْجِبَالُ كَالْعِهْنِ الْمَنفُوشِ (قارعه/5) و کوهها مانند پشم رنگارنگ زده شده، متلاشی شوند.


72- انسان با قلبش فکر می‌کند!



أَفَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَتَكُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ يَعْقِلُونَ بِهَا أَوْ آذَانٌ يَسْمَعُونَ بِهَا فَإِنَّهَا لَا تَعْمَى الْأَبْصَارُ وَلَكِن تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِي فِي الصُّدُورِ ﴿حج/۴۶﴾ آيا در زمين گردش نكرده ‏اند که (آنها) قلب هائی داشته باشند با آن بينديشند يا گوشهايى كه با آن بشنوند در حقيقت چشم ها كور نيست ليكن قلبهاست كه در سينه‌‏ها كور است.
وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرًا مِّنَ الْجِنِّ وَالإِنسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لاَّ يَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لاَّ يُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لاَّ يَسْمَعُونَ بِهَا أُوْلَئِكَ كَالأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُوْلَئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ (اعراف/179) و در حقيقت بسيارى از جنيان و آدميان را براى دوزخ آفريده‌ايم قلبهائی دارند كه با آن (علمی )دريافت نمى‏‌كنند و چشمانى دارند كه با آنها نمى‌‏بينند و گوشهايى دارند كه با آنها نمى‌‏شنوند آنان همانند چهارپايان بلكه گمراه‏ترند آنها همان غافل‏ ماندگانند. 


73- دانش تشخیص جنسیت جنین و باران مانند دانش روز قیامت تنها نزد الله است.



یکی از آیاتی که موارد بر شمرده در آن، جزء امور غیبی است؛ آیه‌ی 34 سوره‌ی لقمان می‌باشد:
      إِنَّ اللَّهَ عِندَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَيُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الْأَرْحَامِ وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ مَّاذَا تَكْسِبُ غَدًا وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ  (لقمان/34) همانا دانش روز قیامت نزد الله است و باران را فرو مى‏فرستد و می‌داند آن چیزی که در رحم‌هاست و كسى نمى‌‏داند فردا چه (چیزی) به دست مى‏آورد و كسى نمى‏‌داند در کدام سرزمين می‌میرد  همانا الله ‏(کسی است) که داناى آگاه است.
      در این آیه قرآن پنج مورد را بیان نموده است، مواردی خاص؛ اما چرا این موارد را در طول هم قرار داده است، آیا خبری مهم را به اطلاع بشر می‌رساند؟
این آیه خبری خاص را می‌دهد، خبری که حاکی از علمی است خاص، علمی که تنها نزد الله است، زیرا اثبات یکی از موارد فوق بر دیگر موارد هم تطبیق دارد.  
  قرآن در ابتدای سخن تأکید دارد که علم روز قیامت نزد الله است و در ادامه سایر علومی که اینگونه هستند را بیان می‌نماید این علوم (غیر از مورد نخست) عبارتند از:
1-    دانش فرو فرستادن باران.
2-   دانش آن چیزی که در رحمهاست(جنسیت پیش از تولد)
3-   دانش اینکه انسان فردا چه چیزی را بدست می‌آورد.

4-   دانش اینکه انسان در کجا مرگش فرا می‌رسد.


74- هدف از پیدایش ستارگان، پیدا کردن راه در تاریکی خشکی و دریاست!



وَهُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ النُّجُومَ لِتَهْتَدُوا بِهَا فِي ظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ قَدْ فَصَّلْنَا الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ (انعام/97)  و اوست كسى كه ستارگان را براى شما قرار داده تا به وسيله آنها در تاريكي‌هاى خشكى و دريا راه يابيد به يقين ما دلايل را براى گروهى كه مى‏ دانند به روشنى بيان كرده‏‌ايم
پرسش: در جهان 100،000،000 کهکشان وجود دارد که در هر کدام هم  100،000،000 ستاره است و ما تنها بخشی بسیار ناچیز از آنها می‌بینیم؛ هدف از خلقت سایر ستارگان چه بود؟
یعنی دبیشتر ستارگان را بی دلیل آفریده است.


75- سایه از نعمتهای بهشتی است!

    قرآن بیان می‌کند که یکی از نعمتهای بهشتی، سایه‌ی درخت کُنار است، البته این درخت اگر خاردار باشد ممکن است شما را اذیت کند:

فِي سِدْرٍ مَّخْضُودٍ (واقعه/28)  در درخت كنار بى‏ خار.
چرا کنار؟
زیرا درختی است که الله آنرا می‌شناسد.
و:
وَظِلٍّ مَّمْدُودٍ (واقعه/30) و سايه كشيده و گسترده شده.
سایه هنگامی معنا پیدا می‌کند که منبع تابشی و دارای انرژی بالا بر جائی بتابد؛ در آن صورت برای رهائی از گرامایش، باید به سایه پناه برد، پرسش: این سایه حاصل کدام منبع گرامی است؟ خورشید که در آن روز نابود شده:
إِذَا الشَّمْسُ كُوِّرَتْ (تکویر/1) و هنگامی که خورشید تاریک شود.
إِذَا النُّجُومُ انْكَدَرَتْ (تکویر/2) و هنگامی که ستارگان تاریک شوند
پرسش:
این سایه حاصل پناه گرفتن بهشتیان از گرامی چیست؟ الله؟


76- کدام آیه درست است؟



     وَإِنَّ لَكُمْ فِي الْأَنْعَامِ لَعِبْرَةً نُّسقِيكُم مِّمَّا فِي بُطُونِهَا وَلَكُمْ فِيهَا مَنَافِعُ كَثِيرَةٌ وَمِنْهَا تَأْكُلُونَ (مؤمنون/21) و بدون شک در دامها براى شما پندی است از آنچه در شكمشان است شما را می‌نوشانیم؛ و در آنها برای شما بهره‌ی زیادی است و از آنها می‌خورید.
    وَإِنَّ لَكُمْ فِي الأَنْعَامِ لَعِبْرَةً نُّسْقِيكُم مِّمَّا فِي بُطُونِهِ مِن بَيْنِ فَرْثٍ وَدَمٍ لَّبَنًا خَالِصًا سَآئِغًا لِلشَّارِبِينَ (نحل/66) و بدون شک در دامها براى شما پندی است،  آنچه در  شكماشان است از  ميان سرگين و خون شما را شیری ناب می‌نوشانیم كه براى نوشندگان گواراست.
در دو آیه‌ی بالا، اشتباه اساسی در لفظ قرآن وجود دارد، در آیه نخست، قرآن گفته است که وَإِنَّ لَكُمْ فِي الْأَنْعَامِ لَعِبْرَةً نُّسقِيكُم مِّمَّا فِي بُطُونِهَا؛ همانگونه که مشاهده می‌گردد، قرآن از ضمیر "ها" در "بطونها" استفاده کرده که به الانعام بر می‌گردد و کاملا درست است، زیرا انعام به دلیل جمع بودن و وجود ماده در این جمع، واژه‌ای است مؤنث؛ حتی اگر قبول کنیم  مراد تنها جنس ماده است که از آنها شیر گرفته می‌شود، باز هم کاربرد ضمیر "ها" کاملا درست است.
اکنون به آیه دوم توجه کنید:
  وَإِنَّ لَكُمْ فِي الأَنْعَامِ لَعِبْرَةً نُّسْقِيكُم مِّمَّا فِي بُطُونِهِ   در این آیه، محمد دچار اشتباه اساسی شده است و به جای کاربرد ضمیر مؤنث "ها" در "بطون‌" از ضمیر مذکر "ـه" استفاده کرده که کاملا اشتباه است، زیرا هم "الانعام" واژه‌ای  است مؤنث و هم در ادامه آیه اشاره صریحی به "لبن" (شیر)  دارد که تنها از جنس مؤنث خارج می‌شود، پس در اینجا هم باید از ضمیر مؤنث "ها" استفاده می‌کرد،
 برای جمع مؤنث خالص ضمیر مذکر به کار نمی‌رود، در اینجا انعامی که شیر ‌دهد تنها مؤنث است و جنس مذکر انعام از این دایره خارج می‌شوند، قرآن بدون توجه به این نکته و تنها به صرف جمع بودن انعام ضمیر مذکر به کار برده است.
     اگر در آیه اول از جمع مذکر و در آیه‌ی دوم از جمع مؤنث استفاده می‌شد قابل توجیه بود؛ زیرا در ادامه آیه اول از سایر منافع آن هم سخن گفته شده که انعام مذکر هم درون آن جای می‌گیرند، ولی در آیه‌ای که ضمیر مذکر در آن به کار رفته تنها از منافع شیر آن سخن گفته شده که خاض مؤنث است.

 
77- عسل از معده زنبور خارج می‌شود!



ثُمَّ كُلِي مِن كُلِّ الثَّمَرَاتِ فَاسْلُكِي سُبُلَ رَبِّكِ ذُلُلًا يَخْرُجُ مِن بُطُونِهَا شَرَابٌ مُّخْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ فِيهِ شِفَاء لِلنَّاسِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لآيَةً لِّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ (نحل/69) سپس از همه ميوه‌ها بخور و راه پروردگارت را فرمانبردارانه بپیما، از شكم‌هاى آنها نوشیدنی‌های رنگارنگ بیرون می‌آید كه در آن شفاى مردم است، در اين نشانه‌ای است براى گروهی که اندیشه می کنند.
طبق این آیه، محمد گمان داشت که عسل در معده تولید و سپس از مقعد زنبور به عنوان مدفعش خارج می‌شود.
علی ابن ابی طالب در وصف انسان، شعر مشهوری دارد که می گوید:
 أشرف لباس ابن آدم فیها لعاب دوده
 وأشرف شرابه رجیع نحله
در آبرومندانه‌ترین جامه‌ی انسان آب دهن کرم است. ( اشاره به ابریشم و کرم آن)
و ابرومندانه ترین نوشیدنی‌اش، مدفوع زنبور می‌باشد. (عسل)
پی طبق فهم علی از این آیه، عسل همان مدفوع زنبور است.


78- اشتباه محمد در کاربرد طفل به جای اطفال در نور/31.



... غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِينَ لَمْ يَظْهَرُوا عَلَى عَوْرَاتِ النِّسَاءِ وَلَا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ مَا يُخْفِينَ مِنْ زِينَتِهِنَّ وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِيعًا أَيُّهَ الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ (نور /31) ... يا خدمتكاران مرد كه بى ‏نيازند  يا كودكی كه بر عورتهاى زنان وقوف حاصل نكرده‏ اند آشكار نكنند و پاهاى خود را نكوبند تا آنچه از زينتشان نهفته مى دارند اشکار گردد؛ اى مؤمنان  به درگاه الله توبه كنيد اميد كه رستگار شويد. 
در صورتی که اطفال درست است.

79- نژاد پرستی در قرآن.



يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ اذْكُرُواْ نِعْمَتِيَ الَّتِي أَنْعَمْتُ عَلَيْكُمْ وَأَنِّي فَضَّلْتُكُمْ عَلَى الْعَالَمِينَ (بقره/47) اى فرزندان اسرائيل(یعقوب)، از نعمتم كه بر شما ارزانى داشتم یاد کنید و  همانا من شما را بر جهانيان برترى دادم.
    الله بخاطر اینکه تأکید نماید یهودیان قوم برتری هستند، این آیه را عینا در جای دیگری تکرار می‌نماید. آیات تکراری قرآن
     يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ اذْكُرُواْ نِعْمَتِيَ الَّتِي أَنْعَمْتُ عَلَيْكُمْ وَأَنِّي فَضَّلْتُكُمْ عَلَى الْعَالَمِينَ (بقره/122) اى فرزندان اسرائيل(یعقوب)، از نعمتم كه بر شما ارزانى داشتم یاد کنید و همانا من شما را بر جهانيان برترى دادم.
    قَالَ أَغَيْرَ اللّهِ أَبْغِيكُمْ إِلَهًا وَهُوَ فَضَّلَكُمْ عَلَى الْعَالَمِينَ (اعراف/140) (موسی) گفت آيا غير از الله خدائی براى شما بخواهم با اينكه او شما را بر جهانيان برترى داده است. 
    اِنَّ اللّهَ اصْطَفَى آدَمَ وَنُوحًا وَآلَ إِبْرَاهِيمَ وَآلَ عِمْرَانَ عَلَى الْعَالَمِينَ (آل عمران/33) به يقين الله، آدم و نوح و خاندان ابراهيم و خاندان عمران را بر مردم جهان برترى داده است.
     ذُرِّيَّةً بَعْضُهَا مِن بَعْضٍ وَاللّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ (آل عمران/34) فرزندانى كه بعضى از آنان از بعضى ديگرند و الله شنواى داناست.
چرا؟
و اگر اعتراض کنیم که چرا آل ابراهیم یعنی یهودیان و اعراب را بر سایر ملل برتری دادید ما را به حسد ورزی متهم می‌کنند:
أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَى مَا آتَاهُمُ اللّهُ مِن فَضْلِهِ فَقَدْ آتَيْنَآ آلَ إِبْرَاهِيمَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَآتَيْنَاهُم مُّلْكًا عَظِيمًا ( نساء/54) یا اينكه مردم در برابر آنچه الله از فضلش به آنها بخشيده، حسد ميورزند (چرا حسد مي‌ورزند) با اينكه به آل ابراهيم (یهودیان و اعراب) كتاب و حكمت داديم و حكومت عظيمي در اختيار آنها قرار داديم.
    از نظر قرآن، ابراهیم پدر تمام انبیاست. او فرزندانی به نامهای اسماعیل و اسحق داشت؛ اسحق فرزند بزرگتر اوست؛ از نظر همین دین، تمام یهودیان از نسل یعقوب (پسر اسحق) هستند که او را اسرائیل می نامند و دین یهود مخصوص فرزندان اوست؛ پس ابراهیم جد بزرگ یهودیان می باشد؛  از سوی دیگر طبق همین گفتار، او فرزند دیگری بنام اسماعیل داشت؛ اسماعیل زاده شده‌ی سرزمین عربستان است.

     پس او(ابراهیم) پدر تمام اعراب نیز هست:
  كُنتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَلَوْ آمَنَ أَهْلُ الْكِتَابِ لَكَانَ خَيْرًا لَّهُم مِّنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَأَكْثَرُهُمُ الْفَاسِقُونَ (آل عمران/110 ) شما بهترين امتى بودید كه براى مردم پديدار شده‌‏ايد (شما)به كار نیکو فرمان مى‏دهيد و از كار ناپسند بازمى‏داريد و به الله ايمان داريد و اگر اهل كتاب ايمان آورده بودند، قطعا برايشان بهتر بود برخى از آنان مؤمنند و بيشترشان نافرمانند.
زیرا شما از نوادگان ابراهیم هستید:
وَجَاهِدُوا فِي اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ هُوَ اجْتَبَاكُمْ وَمَا جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ مِّلَّةَ أَبِيكُمْ إِبْرَاهِيمَ هُوَ سَمَّاكُمُ الْمُسْلِمينَ مِن قَبْلُ وَفِي هَذَا لِيَكُونَ الرَّسُولُ شَهِيدًا عَلَيْكُمْ وَتَكُونُوا شُهَدَاء عَلَى النَّاسِ فَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَاعْتَصِمُوا بِاللَّهِ هُوَ مَوْلَاكُمْ فَنِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِيرُ (حج/78) در راه الله جهاد كنيد و حق جهادش را ادا نمائيد او شما را برگزيد و در دين كار سنگين و شاقي بر شما نگذارد اين همان آئين پدر شما ابراهيم است او شما را در كتب پيشين و در اين كتاب آسماني مسلمان ناميد تا پيامبر شاهد و گواه بر شما باشد و شما گواهان بر مردم بنابراين نماز را بر پا داريد و زكاة را بدهيد و به الله تمسك جوئيد كه او مولای شماست چه مولاي خوب و چه يار و ياور.
جرا یهودیان باید پیشوایان مردم جهان باشند؟:
وَنُرِيدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ (قصص/5) و خواستيم بر كسانى كه در آن سرزمين فرو دست شده بودند منت بگذاریم و آنان را پیشوایان گردانيم، و ايشان را وارث كنيم.
    وَنُمَكِّنَ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَنُرِي فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَجُنُودَهُمَا مِنْهُم مَّا كَانُوا يَحْذَرُونَ (قصص/6) و در زمين قدرتشان دهيم و به فرعون و هامان و لشكريانشان آنچه را كه از جانب آنان بیمناک بودند، نشان می‌دهیم.
شرح


80- چرا موسی که بی‌گناهی را کشت، به جای قصاص؛ به مقام پیامبری رسید؟

 مِنْ أَجْلِ ذَلِكَ كَتَبْنَا عَلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ أَنَّهُ مَن قَتَلَ نَفْسًا بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِي الأَرْضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعًا وَمَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعًا وَلَقَدْ جَاءتْهُمْ رُسُلُنَا بِالبَيِّنَاتِ ثُمَّ إِنَّ كَثِيرًا مِّنْهُم بَعْدَ ذَلِكَ فِي الأَرْضِ لَمُسْرِفُونَ (مائده/31) به همين جهت (کشته شدن هابیل از سوی قابیل) بر بني اسرائيل مقرر داشتيم كه هر كس انساني را بدون ارتكاب قتل يا فساد در روي زمين بكشد چنان است كه گوئي همه انسانها را كشته و هر كس انساني را از مرگ رهائي بخشد چنان است كه گوئي همه مردم را زنده كرده است، و رسولان ما با دلايل روشن بسوي بني اسرائيل آمدند، اما بسياري از آنها، تعدي و اسراف، در روي زمين كردند.
و موسی بیگناهی را می‌کشد و سپس می‌گوید که شیطان من را فریب داد:
وَدَخَلَ الْمَدِينَةَ عَلَى حِينِ غَفْلَةٍ مِّنْ أَهْلِهَا فَوَجَدَ فِيهَا رَجُلَيْنِ يَقْتَتِلَانِ هَذَا مِن شِيعَتِهِ وَهَذَا مِنْ عَدُوِّهِ فَاسْتَغَاثَهُ الَّذِي مِن شِيعَتِهِ عَلَى الَّذِي مِنْ عَدُوِّهِ فَوَكَزَهُ مُوسَى فَقَضَى عَلَيْهِ قَالَ هَذَا مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ عَدُوٌّ مُّضِلٌّ مُّبِينٌ (قصص/15) او در موقعي كه اهل شهر در غفلت بودند وارد شهر شد، ناگهان دو مرد را ديد كه به جنگ و نزاع مشغولند، يكي از پيروان او (بنی اسرائیلی) بود، و ديگري از دشمنانش (قبطی)، آن يك كه از پيروان او بود از وي در برابر دشمنش تقاضاي كمك كرد، موسي مشت محكمي بر سينه او زد و كار او را ساخت (او را کشت) موسي گفت: اين از عمل شيطان بود كه او دشمن و گمراه كننده آشكاري است.
وَكَتَبْنَا عَلَيْهِمْ فِيهَا أَنَّ النَّفْسَ بِالنَّفْسِ وَالْعَيْنَ بِالْعَيْنِ وَالأَنفَ بِالأَنفِ وَالأُذُنَ بِالأُذُنِ وَالسِّنَّ بِالسِّنِّ وَالْجُرُوحَ قِصَاصٌ فَمَن تَصَدَّقَ بِهِ فَهُوَ كَفَّارَةٌ لَّهُ وَمَن لَّمْ يَحْكُم بِمَا أنزَلَ اللّهُ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ (مائده 45) و در [تورات] بر آنان مقرر كرديم كه جان در مقابل جان و چشم در برابر چشم و بينى در برابر بينى و گوش در برابر گوش و دندان در برابر دندان مى‌‏باشد و زخمها [نيز به همان ترتيب] قصاصى دارند و هر كه از آن [قصاص]درگذرد پس آن كفاره [گناهان] او خواهد بود و كسانى كه به موجب آنچه خدا نازل كرده داورى نكرده‌اند آنان خود ستمگرانند
موسی به دلیل همان نژاد پرستی که داشت، هنگام دعوای دو نفر، جانب هم نژادش را گرفت و طرف مقابل را کشت.
قَالَ رَبِّ إِنِّي قَتَلْتُ مِنْهُمْ نَفْسًا فَأَخَافُ أَن يَقْتُلُونِ ﴿قصص/33﴾ (موسی) گفت پروردگارا من كسى از ايشان را كشته‏ام مى‏ترسم مرا بكشند.
الله هم می‌گوید که من تو را برای خودم پروردم:
وَاصْطَنَعْتُكَ لِنَفْسِي ﴿طه/۴۱﴾ و تو را براى خود پروردم.
قَالَ فَعَلْتُهَا إِذًا وَأَنَا مِنَ الضَّالِّينَ (شعراء/20) : گفت آن را هنگامى مرتكب شدم كه از گمراهان بودم.

   ایه بالا در تناقض آشکار با گفته‌ای است از قول الله که می‌گوید، من گمراهان را هدایت نخواهم کرد (وَمَن يُضْلِلِ اللّهُ فَلَن تَجِدَ لَهُ سَبِيلًا(نساء/88 ) شرح
ضمنا موسی چه راحت خود را از زیر بار آنمکشی رها می‌سازد!


81- هدف موسی از آوردن آتش چه بود، گرم کردن خانواده‌اش یا پیدا کردن راه؟


 فَلَمَّا قَضَى مُوسَى الْأَجَلَ وَسَارَ بِأَهْلِهِ آنَسَ مِن جَانِبِ الطُّورِ نَارًا قَالَ لِأَهْلِهِ امْكُثُوا إِنِّي آنَسْتُ نَارًا لَّعَلِّي آتِيكُم مِّنْهَا بِخَبَرٍ أَوْ جَذْوَةٍ مِنَ النَّارِ لَعَلَّكُمْ تَصْطَلُونَ (قصص/28) هنگامي كه موسي مدت خود را به پايان رسانيد و همراه خانواده‌اش حركت كرد از جانب طور آتشی ديد! به خانواده‌اش گفت: درنگ كنيد من آتشی ديدم، می‌روم شايد خبری برای شما بياورم، يا شعله‌‌ای از آتش، تا با آن گرم شويد.
      إِذْ قَالَ مُوسَى لِأَهْلِهِ إِنِّي آنَسْتُ نَارًا سَآتِيكُم مِّنْهَا بِخَبَرٍ أَوْ آتِيكُم بِشِهَابٍ قَبَسٍ لَّعَلَّكُمْ تَصْطَلُونَ (نمل/7) هنگامى را كه موسى به خانواده خود گفت من آتشى دیدم به زودى براى شما خبرى از آن خواهم آورد يا پاره شعله آتشى براى شما می‌آورم  تا با آن گرم شوید.
      در دو آیه بالا موسی می‌گوید من می‌روم که آتشی بیاورم تا شما خود را گرم نمائید. اما:
      إِذْ رَأَى نَارًا فَقَالَ لِأَهْلِهِ امْكُثُوا إِنِّي آنَسْتُ نَارًا لَّعَلِّي آتِيكُم مِّنْهَا بِقَبَسٍ أَوْ أَجِدُ عَلَى النَّارِ هُدًى (طه/10) هنگامي كه آتشي مشاهده كرد و به خانواده خود گفت اندكي مكث كنيد كه من آتشي ديدم شايد پاره ای از آن را براي شما بياورم، يا به وسيله اين آتش راه را پيدا كنم.
در این آیه موسی می‌گوید که من آتش را برای استفاده ار روشنائی آن می‌آورم.


82- کسی که توانائی‌ فدیه دادن را دارد، فدیه دهد یا روزه بگیرد؟


أَيَّامًا مَّعْدُودَاتٍ فَمَن كَانَ مِنكُم مَّرِيضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِّنْ أَيَّامٍ أُخَرَ وَعَلَى الَّذِينَ يُطِيقُونَهُ فِدْيَةٌ طَعَامُ مِسْكِينٍ فَمَن تَطَوَّعَ خَيْرًا فَهُوَ خَيْرٌ لَّهُ وَأَن تَصُومُواْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ (بقره/184) چند روز انگشت‌شماری را (روزه باشید) و كسانی  از شما که بيمار يا مسافر باشند، روزهای ديگری را (روزه بگیرند)، و خوراک به مسکین دادن برای کسانی است که توانائیش را دارند،  و  (ولی) كسی كه از روی میل پذیرای کار نیک باشد برای او بهتر است؛ پس اگر روزه بگیرید برایش  بهتر است اگر بدانيد.
یطیقونه و طاقه از یک ریشه و به معنای توان است و چون گفته است که اگر توان دارد پس فدیه دهد بنابراین توان مالی است نه جسمی.
 این آیه زمانی بیان شده است که مسلمانان در فقر بسر می‌بردند و محمد افرادی که توانائی مالی داشتند را تشویق به دادن فدیه کرده است؛ در ادامه گفته است که اگر همین افراد توانگر، روزه بگیرند بهتر است؛ اگر منظور افراد بیمار و ناتوان جسمی و یا سالخورده باشد که فدیه دادن بهتر از روزه گرفتن است. شرح


83- خالق مطلق از مخلوق درخواست یاری می‌نماید.


     برخی از جملات الله به سبب تکرار در شنیدن، به نظر ما عادی شده و از بدیهیات به نظر به می‌رسد، ولی در واقع تناقضی است آشکار:
.يا ايها الذين آمنوا ان تنصروا الله ينصركم ويثبت اقدامكم (محمد/7) ای کسانی که ایمان آورده‌اید، اگر الله را یاری کنید او شما را یاری می‌کند و گامهایتان را استورا می‌گرداند.
یاری کردن الله چیزی جز کشتن مخالفین نیست:
 فَإِذا لَقِيتُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقَابِ حَتَّى إِذَا أَثْخَنتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثَاقَ فَإِمَّا مَنًّا بَعْدُ وَإِمَّا فِدَاء حَتَّى تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزَارَهَا ذَلِكَ وَلَوْ يَشَاءُ اللَّهُ لَانتَصَرَ مِنْهُمْ وَلَكِن لِّيَبْلُوَ بَعْضَكُم بِبَعْضٍ وَالَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَلَن يُضِلَّ أَعْمَالَهُمْ(محمد/4) پس چون با كسانى كه كفر ورزيده‌اند برخورد کردید گردنها را بزنيد تا هنگامی که آنان را از پاى درآورديد، پس (اسیران) را محکم در بند كشيد سپس يا منت نهيد و يا فديه (بگیرید) تا در جنگ اسلحه بر زمين گذاشته شود؛ اين است (امر الله) و اگر الله می‌خواست از ايشان انتقام می‌کشيد ولى تا برخى از شما را به وسيله برخى بيازمايد و كسانى كه در راه الله كشته شده‌اند هرگز كارهايشان را ضايع نمی‌کند. شرح ایات قتال
مفسرین هیچ چاره‌ای ندارند جز اینکه بگویند "منظور از یاری کردن الله، یاری کردن دین الله است"؛ اگر چنین باشد، پس طبق همین آیه، الله معادل دین فرض شده؛ ضمنا درخواست خالق از مخلوقی که تمام قدرتش از خالق گرفته است، به معنی داست.
البته این چیزی نیست جز یکی از پارادوکس‌های ادیان که خدایشان عاجزانه از بندگانش درخواست یاری می‌نماید؛ پر واضح است که در اینجا خدا کسی جز محمد نیست و پیروی ادیان به معنی پیروی از مؤسسین آن جهت به بندگی کشیدن پیروان است.

 

84- الله از درون درخت و در میان آتش، به موسی چه گفت؟

یک بار الله در اولین برخوردش با موسی از لای درخت و در میان آتش می‌گوید:

فَلَمَّا أَتَاهَا نُودِي مِن شَاطِئِ الْوَادِي الْأَيْمَنِ فِي الْبُقْعَةِ الْمُبَارَكَةِ مِنَ الشَّجَرَةِ أَن يَا مُوسَى إِنِّي أَنَا اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ (قصص/30) پس هنگامی که به آن رسيد از جانب راست دره در آن جايگاه مبارك از آن درخت ندا آمد كه اى موسى! همانا من الله پروردگار جهانيان هستم.
      فَلَمَّا جَاءهَا نُودِيَ أَن بُورِكَ مَن فِي النَّارِ وَمَنْ حَوْلَهَا وَسُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ (نمل/8) هنگامي که نزد آتش آمد، ندايي برخاست که مبارک باد آن کس که در آتش است و کسي که در اطراف آن است و منزه است الله که پروردگار جهانيان است!
      و باز نقل قول الله:
     فَلَمَّا أَتَاهَا نُودِي يَا مُوسَى (طه/11) پس هنگامی که بدان رسيد ندا داده شد كه اى موسى.
  إِنِّي أَنَا رَبُّكَ فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى (طه/12) اين منم پروردگار تو، دمپائی ات را بيرون آور كه تو در دره ی مقدس طوى هستى.
      وَأَنَا اخْتَرْتُكَ فَاسْتَمِعْ لِمَا يُوحَى (طه/13) و من تو را برگزيده‏ام پس بدان چه وحى می‌شود گوش فرا ده.
      إِنَّنِي أَنَا اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِي وَأَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِكْرِي (طه/14) همانا من الله هستم، غیر از من خدائی نيست؛ پس مرا پرستش كن و به ياد من نماز برپا دار
      يَا مُوسَى إِنَّهُ أَنَا اللَّهُ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ (نمل/9) اى موسى همانا او، منم الله عزيز حكيم.
و باز دو نقل قول متفاوت از الله:
      اسْلُكْ يَدَكَ فِي جَيْبِكَ تَخْرُجْ بَيْضَاء مِنْ غَيْرِ سُوءٍ وَاضْمُمْ إِلَيْكَ جَنَاحَكَ مِنَ الرَّهْبِ فَذَانِكَ بُرْهَانَانِ مِن رَّبِّكَ إِلَى فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمًا فَاسِقِينَ (قصص/32) دست‏ خود را به گريبانت ببر تا سفيد بی‌آزار بيرون بيايد و از اين هراس بازويت را به خويشتن بچسبان اين دو، دو برهان از جانب پروردگار تو است به سوى فرعون و سران او زيرا آنان همواره قومى نافرمانند.
      وَأَدْخِلْ يَدَكَ فِي جَيْبِكَ تَخْرُجْ بَيْضَاء مِنْ غَيْرِ سُوءٍ فِي تِسْعِ آيَاتٍ إِلَى فِرْعَوْنَ وَقَوْمِهِ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمًا فَاسِقِينَ (نمل/12) و دستت را در گريبانت داخل کن؛ هنگامي که خارج مي شود، سفيد و درخشنده است بی آنکه عيبی در آن باشد؛ اين در زمره معجزات نُه گانه‌هائی است که تو با آنها به سوی فرعون و قومش فرستاده مي شوی؛ آنان قومی فاسق و طغيانگرند!
نقل قول بالا، نقل سخن الله است نه مفهوم آن.


85- چه کسی گفت که موسی جادوگری است دانا؟ فرعون به اطرافیانش یا اطرافیان فرعون به او؟


قرآن در اینجا یک بار "للملاء حوله" و با دیگر "الملاء من قومه" گفته است، کدام جمله درست است؟



       قَالَ لِلْمَلَإِ حَوْلَهُ إِنَّ هَذَا لَسَاحِرٌ عَلِيمٌ (شعراء/34) (فرعون‏) به گروه اطرافش گفت اين [مرد] جادوگرى داناست‏.
      يُرِيدُ أَن يُخْرِجَكُم مِّنْ أَرْضِكُم بِسِحْرِهِ فَمَاذَا تَأْمُرُونَ (شعراء/35) می‌خواهد شما را با جادويش از سرزمينتان بیرون نماید، پس شما چه دستوری می‌دهید.
      اما قرآن دچار تناقض گوئی شده است، در سوره‌ی اعراف همان جمله‌ی فرعون را از زبان اطرافیان او بیان می‌نماید:
     قَالَ الْمَلأُ مِن قَوْمِ فِرْعَوْنَ إِنَّ هَذَا لَسَاحِرٌ عَلِيمٌ (اعراف/109) گروهی از قوم اطراف فرعون گفت (گفتند) اين [مرد] جادوگرى داناست‏.
      يُرِيدُ أَن يُخْرِجَكُم مِّنْ أَرْضِكُمْ فَمَاذَا تَأْمُرُونَ (اعراف/110) می‌خواهد شما را از سرزمينتان بيرون كند پس چه دستور می‌دهيد؟


86- قوم ثمود با چه عذابی از بین رفتند؟ صاعقه یا فریاد؟


اگر قرآن به زبان عربی روشن بیان شده، پس در این زبان، صیحه به معنای داد بلند و یا جیغ است: صَيْحَةُ الطِّفْلِ


قران در بیان روز قیامت می‌گوید که تمام مردم جهان تنها با همین یک جیغ یا فریاد است که زود نزد ما برای حسابرسی حاضر می‌شوند، احتمالا این فریاد، صدای بلند ناشی از دمیدن در شیپور قیامت (نفخ فی الصور) است:



إِنْ كَانَتْ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ جَمِيعٌ لَدَيْنَا مُحْضَرُونَ (یس/53)  تنها يک فرياد است که ناگهان همه در پيشگاه ما حاضر آيند.
يَوْمَ يَسْمَعُونَ الصَّيْحَةَ بِالْحَقِّ ذَلِكَ يَوْمُ الْخُرُوجِ (ق/42)  روزى كه فرياد را به حق مى ‏شنوند آن روز بيرون آمدن است.
پس صیحه حتی در خود قرآن هم به معنای فریاد  است.


كَذَّبَتْ ثَمُودُ بِالنُّذُرِ (قمر/23) ثمود هشدار دهندگان را دروغگو انگاشتند. ... إِنَّا أَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ صَيْحَةً وَاحِدَةً فَكَانُوا كَهَشِيمِ الْمُحْتَظِرِ(قمر/31) ما بر آنها يک فرياد فرستاديم و چون گياه خشكيده ريز ريز شدند.

ولی:
فَإِنْ أَعْرَضُوا فَقُلْ أَنْذَرْتُكُمْ صَاعِقَةً مِثْلَ صَاعِقَةِ عَادٍ وَثَمُودَ (فصلت/13)  پس اگر روى برتافتند بگو شما را از صاعقه‌ای مانند عاد و ثمود دور نگه می‌دارم (تهدید می‌کنم).


87- قوم عاد با چه چیزی هلاک شدند وزش مداوم تندباد در چند روز یا صاعقه؟


فَإِنْ أَعْرَضُوا فَقُلْ أَنْذَرْتُكُمْ صَاعِقَةً مِثْلَ صَاعِقَةِ عَادٍ وَثَمُودَ (فصلت/13)  پس اگر روى برتافتند بگو شما را از صاعقه‌ای مانند عاد و ثمود دور نگه می‌دارم (تهدید می‌کنم).

وَأَمَّا عَادٌ فَأُهْلِكُوا بِرِيحٍ صَرْصَرٍ عَاتِيَةٍ (الحاقه/6)  و اما عاد به تندبادى توفنده سركش، نابود شدند.
سَخَّرَهَا عَلَيْهِمْ سَبْعَ لَيَالٍ وَثَمَانِيَةَ أَيَّامٍ حُسُومًا فَتَرَى الْقَوْمَ فِيهَا صَرْعَى كَأَنَّهُمْ أَعْجَازُ نَخْلٍ خَاوِيَةٍ (الحاقه/7)  آن  را هفت‏ شب  و هشت روز پياپى بر آنان بگماشت در آن  مردم را فرو افتاده مى‏ ديدى گويى آنها تنه‌هاى نخلهاى ميان تهى‏‌اند. 
منظور قرآن از صاعقه، همین صاعقه‌ای است که می‌شناسیم:
وَإِذْ قُلْتُمْ يَا مُوسَى لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ حَتَّى نَرَى اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْكُمُ الصَّاعِقَةُ وَأَنْتُمْ تَنْظُرُونَ (بقره/55) و (ای بنی اسرائیل) هنگامی که گفتيد اى موسى، تا الله را آشكارا نبينيم هرگز به تو ايمان نخواهيم آورد پس در حالى كه (به آسمان) نگاه می‌کردید، صاعقه شما را گرفت.


88- موسی از الله درخواست می‌کند که چون من زبان شیوائی ندارم، پس هارون را برای سخن گفتن با فرعون، همراهم بفرست؛ ولی هارون یک کلمه هم با فرعون حرف نمی‌زند، گوئی محمد او را فراموش کرده است.


     هنگامی که الله خود را از لابلای درختان و در میان آتش بر موسی آشکار شد و از او خواست که ضمن پذیرش پیامبری، نزد فرعون برود تا بندگانش را آزاد کند؛ موسی گفت که من زبانی شیوا ندارم، پس هارون را همراهم بفرستد تا او که زبان شیوائی دارد، با فرعون سخن بگوید، او نخست این شغل را نمی‌پذیرد و الله را روانه هارون می‌کند:

  وَيَضِيقُ صَدْرِي وَلَا يَنطَلِقُ لِسَانِي فَأَرْسِلْ إِلَى هَارُونَ ﴿شعرا/۱۳﴾ و سينه‌ام تنگ می‌گردد و زبانم باز نمى‏‌شود پس به سوى هارون بفرست.
ولی بلاخره پذیرفت به شرطی که هارون همراهش باشد تا به جایش سخن بگوید:
  وَأَخِي هَارُونُ هُوَ أَفْصَحُ مِنِّي لِسَانًا فَأَرْسِلْهُ مَعِيَ رِدْءًا يُصَدِّقُنِي إِنِّي أَخَافُ أَن يُكَذِّبُونِ ﴿قصص/۳۴﴾ و برادرم هارون از من زبان‏ گویاتری دارد، پس او را با من به دستيارى گسيل دار تا مرا تصديق كند زيرا مى‏ترسم مرا تكذيب كنند
در تمام جاهای قرآن گفته شده که "قال موسی لفرعون" و .... و اژه ای به نام "قال هارون لفرعون" و مانند این وجود ندارد؛ 
هارون تنها دو بار سخن می‌گوید، یک بار با موسی:
قَالَ يَا ابْنَ أُمَّ لَا تَأْخُذْ بِلِحْيَتِي وَلَا بِرَأْسِي إِنِّي خَشِيتُ أَنْ تَقُولَ فَرَّقْتَ بَيْنَ بَنِي إِسْرَائِيلَ وَلَمْ تَرْقُبْ قَوْلِي (طه/94) گفت اى پسر مادرم نه ريش مرا بگير و نه سرم را، من ترسيدم که می‌گويى ميان بنى‏ اسرائيل تفرقه انداختى و سخنم را مراعات نكردى.
و یک بار دیگر هم خطاب به یهودیان در هنگام رفتن موسی به طور:
وَلَقَدْ قَالَ لَهُمْ هَارُونُ مِنْ قَبْلُ يَا قَوْمِ إِنَّمَا فُتِنْتُمْ بِهِ (طه/90) و در حقيقت هارون قبلا به آنان گفته بود اى قوم من شما به وسيله اين [گوساله] مورد آزمايش قرار گرفته ايد.


89- اشتباه محمد در نقل قول از الله، "نخست استخوان جنین راتشکیل می‌دهیم، سپس دور آن با گوشت می‌پوشانیم.



ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَامًا فَكَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْمًا ثُمَّ أَنشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ (مومنون/14) آنگاه نطفه را به صورت خون بسته و سپس خون بسته را به صورت مضغه درآورديم، و سپس مضغه به صورت استخوان در آوردیم، پس بر استخوانها  گوشتی پوشانديم، آنگاه آن را به صورت آفرينشى ديگر پديد آورديم، خجسته باد بر الله که بهترین آفریننده است. این جمله‌ی آخر از عبدالله ابن ابی سرح است که مرتد شد.
ضمغه در زبان عربی با لحم تفاوت دارد و چیزی است شیبه گوشت له شده، قرآن می‌گوید که ما از استخوان را می‌آفرینیم و آن را با گوشت می‌پوشانیم که صد البته اشتباه است و استخوان پس از تشکیل بافت‌های گوشتی شکل می‌گیرند.


90- اشتباه قرآن در خلقت انسان از آبی جهنده.



فَلْيَنظُرِ الْإِنسَانُ مِمَّ خُلِقَ (طارق/5) انسان بايد نگاه كند كه از چه چيز آفريده شده؟!
خُلِقَ مِن مَّاء دَافِقٍ (طارق/6) از آب جهنده‌اى خلق شده.
و منشاء این  آب جهنده:
يَخْرُجُ مِن بَيْنِ الصُّلْبِ وَالتَّرَائِبِ (طارق/7) كه از ميان کمر و سينه‌ها بيرون آيد.
و معنی دیگر آن این است که انسان تنها از آب جهنده خلق شده که متعلق به مرد است؛ ممکن است گفته شود که منظور از ترائب، بخشهائی از بدن زن است؛ برای رد این ادعا کافی است که بدانیم آب جهنده در مورد زن معنائی ندارد، همچنین بیان شده که این آب جهنده در رحم ریخته می‌شود:
مِن نُّطْفَةٍ إِذَا تُمْنَى (نجم/46) از نطفه‌اى هنگامی فرو ريخته شود (پدید آمده).
أَلَمْ يَكُ نُطْفَةً مِّن مَّنِيٍّ يُمْنَى (قیامه/37) مگر او از نطفه‌ای نبود كه ريخته می‌شود؟
منظور نطفه‌ای است که در رحم ریخته می‌شود:
الم یک نطفه من منی یمنی (قیامه/37) آيا او نطفه‌اى از منى كه در رحم ريخته می‌شود، نبود؟ (ترجمه از مکارم)
تخمک در رحم زن ریخته نمی‌شود، بلکه به صورت تریجی وارد آن می‌گردد، (ریخت یعنی اینکه به ناگهان کسی چیزی را در جائی وارد کند)


91- زمین ثابت است.


أَمَّن جَعَلَ الْأَرْضَ قَرَارًا ...(نمل/61) يا كسي كه زمين را مستقر کرد (ثابت گذاشت)...
     اللَّهُ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ قَرَارًا وَالسَّمَاء بِنَاء...(غافر/64) الله كسي است كه زمين را براي شما مستقر کرد (ثابت گذاشت) و آسمان را ساخت....
      اما اگر گفته شود که معنای" قرار" ثابت بودن نیست، پس پاسخشان به این گفته‌ی قرآن چیست که برای بیان ثابت بودن جهنم و آخرت از واژه‌ی "قرار" استفاده شده که به معنای خانه‌ی(جایگاه) ثابت است:
     برای بیان ثابت بودن ابدی آخرت از لفظ دارالقرار استفاده شده است:
    يَا قَوْمِ إِنَّمَا هَذِهِ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا مَتَاعٌ وَإِنَّ الْآخِرَةَ هِيَ دَارُ الْقَرَارِ (غافر/39 ) اي قوم من! اين زندگي دنيا متاع زودگذري است، و آخرت سراي استقرار است.
در ابراهیم/26 ، کلمه‌ی خبیثه را مانند درخت خبیثه (فاسد) می‌نامد که آنرا از زمین بیرون آورده‌اند و در جای ثابتی است، در این آیه از لفظ قرار ندارد(ما لها من قرار) استفاده شده (وَمَثلُ كَلِمَةٍ خَبِيثَةٍ كَشَجَرَةٍ خَبِيثَةٍ اجْتُثَّتْ مِن فَوْقِ الأَرْضِ مَا لَهَا مِن قَرَارٍ و (همچنين) كلمه خبيثه را به درخت ناپاكي تشبيه كرده كه از زمين بركنده شده، و ثباتي ندارد.
     "ما لها من قرار" یعنی جای ثابت و مکان استقراری ندارد و از حالت سکون در زمین خارج شده.
از دید زبانشناسان عرب هم قرار به معنی ثبات و استقرار است همانگونه که در عربی گفته می‌شود:
جعلَ مِنَ الكَهفِ قَراراً، ای مُستَقَراً
 رَجلٌ لاَ قَرارَ لهُ ، ای، مَن لا يَستقِرُّ على رأي
و البته به معنی تصمیم قطعی و ثابت در حکم هم می‌آید.


92- زمین مسطح مانند فرش پهن است.


قران برای اینکه بگوید زمین مسطح است، واژگان عربی که این معنی را می‌دهد به کار برده است:

وَاللَّهُ جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ بِسَاطًا (نوح/19) و الله زمين را براى شما (مانند) فرش قرار داد.
و یا در این آیه:
وَالْأَرْضِ وَمَا طَحَاهَا (شمس/6)  سوگند به زمين و آن كس كه آن را گسترانید.
وَالْأَرْضَ فَرَشْنَاهَا فَنِعْمَ الْمَاهِدُونَ (ذاریات/48) و زمین را پهن کردیم و ما چه پهن کننده‌ی بستریم!
    ماهد از ریشه مهد و در اینجا به معنی پهن کننده بستر است، نقل از قاموس محیط نوشته فیروز آبادی (متوفی 817 قمری) که معتبرترین کتاب در زمینه شناخت زبان عربی است، شدت تأثیر این کتاب بر زبان عربی تا جائی است که در این زبان قاموس به معنی لغتنامه و بر گرفته از نام همین کتاب است:
و وهَّد الفِراش: مهَّده
و در زبان عربی:
و قد مهدْتُ الفراش مهدا
نقل از خود قرآن در باره معنی مهد:
   لَهُم مِّن جَهَنَّمَ مِهَادٌ وَمِن فَوْقِهِمْ غَوَاشٍ وَكَذَلِكَ نَجْزِي الظَّالِمِينَ (اعراف/41) براى آنان بستری از جهنم است و از بالايشان پوششهاست و اين گونه بيدادگران را مجازات می‌کنیم.
أَلَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ مِهَادًا (نبأ/6) ایا زمین را بستری قرار ندادیم؟
   نقل از قاموس محیط درباره معنی همین آیه که مهاد در اینجا بر خلاف ترجمه رایج در ایران به هیچ عنوان به معنی گهواره نیست و به معنی بستر پهن می‌باشد:

ألم نَجْعَلِ الأرْضَ مِهاداً ؛ أي: بساطا مُمكَّناً لِلسُّلوک.


93- خورشید و ماه در فلک به دور زمین می‌چرخند.



  اللّهُ الَّذِي رَفَعَ السَّمَاوَاتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لأَجَلٍ مُّسَمًّى يُدَبِّرُ الأَمْرَ يُفَصِّلُ الآيَاتِ لَعَلَّكُم بِلِقَاء رَبِّكُمْ تُوقِنُونَ (رعد/2) الله كسى است كه آسمان‌ها را بدون ستون‌هايى كه آنها را ببينيد بالا برد، آنگاه بر عرش قرار گرفت و خورشيد و ماه را رام گردانيد هر كدام براى مدتى معين در حرکتند، (الله) در امور تدبير می‌کند و نشانه‌ها را به روشنى بيان می‌نماید، باشد كه شما به دیدار پروردگارتان يقين نمائید.
و یا:
... وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لِأَجَلٍ مُّسَمًّى ... (فاطر/13) ... می‌کند و خورشید و ماه را تسخير كرده است هر کدامشان تا هنگامى معين در حرکتند...
     . وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لِأَجَلٍ مُسَمًّى ...(زمر/5) ...و خورشيد و ماه را تسخیر خود کرده هر كدام تا مدت معینی در حرکتند..
در تفسیر قمی از قول امام رضا گفته شده که نور خورشید و ماه از عرش است و گرمایشان از جهنم و به دستور الله در حرکتند... (تفسیر القمی / علی ابن ابراهیم قمی / جلد 2 / صفحه 343)
 اما این حرکت دقیق ماه و خورشید چگونه و در چه مسیری است؟ قرآن به این پرسش هم پاسخ می‌دهد:
  وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ (انبیاء/33) و او آن کسی است كه شب و روز و خورشيد و ماه را پديد آورده است هر كدام در فلکی شناورند. شرح


94- دریای شیرین و گوارا کجاست؟!



وَهُوَ الَّذِي مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ هَذَا عَذْبٌ فُرَاتٌ وَهَذَا مِلْحٌ أُجَاجٌ وَجَعَلَ بَيْنَهُمَا بَرْزَخًا وَحِجْرًا مَّحْجُورًا (فرقان/53) و اوست كسى كه دو دريا را به سوی هم روان كرد، اين شيرينی است گوارا و این (يكى) شور  تلخ است و ميان آن دو حایل  و جداگری است جدا شده.


95- تأیید اعتقاد پیشنینان در تشکیل مراوید هنگام بارش باران بر دریا.



وَهُوَ الَّذِي مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ هَذَا عَذْبٌ فُرَاتٌ وَهَذَا مِلْحٌ أُجَاجٌ وَجَعَلَ بَيْنَهُمَا بَرْزَخًا وَحِجْرًا مَّحْجُورًا (فرقان/53) و اوست كسى كه دو دريا را به سوی هم روان كرد، اين شيرينی است گوارا و این (يكى) شور  تلخ است و ميان آن دو حایل  و جداگری است جدا شده.
أَمَّن جَعَلَ الْأَرْضَ قَرَارًا وَجَعَلَ خِلَالَهَا أَنْهَارًا وَجَعَلَ لَهَا رَوَاسِيَ وَجَعَلَ بَيْنَ الْبَحْرَيْنِ حَاجِزًا أَإِلَهٌ مَّعَ اللَّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ (نمل/61) (ایا بتها بهترند) يا آن كس كه زمين را قرارگاهى ساخت و در آن رودها پديد آورد و براى آن، لنگرها (کوهها) گذاشت و ميان دو دريا حایلی گذاشت؟ آيا خدایی همراه الله است؟ بلکه بیشترشان نمی‌دانند.
 گاهی الله مانع را بر می‌دارد تا این دو دریا (یکی آسمانی که منشاء آب باران است و دیگری دریای متعارف ) با هم در آمیزند؛ یکی از نتایج آن، تشکیل مراورید است:
بَيْنَهُمَا بَرْزَخٌ لَّا يَبْغِيَانِ (رحمان/20) میان آن دو حایلی است که به هم تجاوز نکنند.
 فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ (رحمان/21) پس کدام یک از نعمتهای پروردگاراتان را انکار می‌کنید؟
يَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَالْمَرْجَانُ (رحمان/22) از آن دو(دریای شور و شیرین)) مروارید و مرجان بیرون می‌آید.
شرح


96- الله خدای نیرنگباز!



  وَالَّذِينَ كَذَّبُواْ بِآيَاتِنَا سَنَسْتَدْرِجُهُم مِّنْ حَيْثُ لاَ يَعْلَمُونَ (اعراف/182) و کسانی كه آيات ما را دروغ انگاشتند کم کم  به شیوه‌ای که نمی‌دانند گرفتار خواهيم كرد.
وَأُمْلِي لَهُمْ إِنَّ كَيْدِي مَتِينٌ (اعراف/183) و به آنان مهلت (گناه کردن) می‌دهیم که نیرنگ ما بزرگ است.
 .همچنین محمد که خود را در عذاب دادن آنها ناتوان می‌دید از قول الله می‌گوید:
    فَذَرْنِي وَمَن يُكَذِّبُ بِهَذَا الْحَدِيثِ سَنَسْتَدْرِجُهُم مِّنْ حَيْثُ لَا يَعْلَمُونَ (قلم/44)  پس كسى كه اين سخن را تكذيب مى‏كند به من بسپار که بزودی آهسته آهسته آنان در گناه فرو خواهم بود به گونه‌ای که  متوجه نشوند.
و برای توجیه این کار باز می‌گوید که نیرنگ من بزرگ است:
وَأُمْلِي لَهُمْ إِنَّ كَيْدِي مَتِينٌ (قلم/45) و به آنان مهلت (گناه کردن) می‌دهیم که نیرنگ ما بزرگ است.
   همانگونه که مشاهده می‌گردد الله به انسانهای کافر نه تنها اجازه نمی‌دهد که ایمان بیاورند، بلکه آنان را زنده نگه می‌دارد و با فراهم کردن اسباب گناه، گناهشان را یواش یواش زیاد می‌نماید تا در آخرت بهانه‌ای برای شکنجه دادن آنها داشته باشد: 
     وَلاَ يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ أَنَّمَا نُمْلِي لَهُمْ خَيْرٌ لِّأَنفُسِهِمْ إِنَّمَا نُمْلِي لَهُمْ لِيَزْدَادُواْ إِثْمًا وَلَهْمُ عَذَابٌ مُّهِينٌ (آل عمران/178) و کسانی که کفر می‌ورزند گمان نکنند كه اگر به آنان مهلت مى‏دهيم به سودشان است، همانا ما به آنان مهلت مى‏دهيم كه تا  بر گناهان خويش بيفزايند و برای آنان عذاب خوارکننده‌ای خواهد بود.
     و در پاسخ به کسانی که الله را مسخره می‌کردند او هم آنان را با قرار دادن در گناه، مسخره می‌کند؛ این صفت انسانی است کینه جو که محمد آن را به خدایش تسری داده است:

اللَّهُ يَسْتَهْزِئُ بِهِمْ وَيَمُدُّهُمْ فِي طُغْيَانِهِمْ يَعْمَهُونَ (الم/15) الله هم آنان را مسخره می‌کندريشخندشان مى ‏كند و در سرکشی‌شان نگه می‌دارد تا در همان حال بمانند.


97- انسان باید برای زندگی تلاش کند یا الله سرنوشتش را در کتابی نوشته است؟


وَأَن لَّيْسَ لِلْإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَى (نجم/39) و اينكه براى انسان جز حاصل تلاش او نيست.
ولی:
قُل لَّن يُصِيبَنَا إِلاَّ مَا كَتَبَ اللّهُ لَنَا هُوَ مَوْلاَنَا وَعَلَى اللّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ ( توبه/51) بگو جز آنچه الله براى ما تعیین داشته هرگز (چیز دیگری) به ما نمی‌رسد. او سرپرست ماست، و مؤمنان بايد تنها بر خدا توکا كنند.
وَمَا مِن دَآبَّةٍ فِي الأَرْضِ إِلاَّ عَلَى اللّهِ رِزْقُهَا وَيَعْلَمُ مُسْتَقَرَّهَا وَمُسْتَوْدَعَهَا كُلٌّ فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ (هود/6) هیچ جنبنده‌ای در زمین نیست مگر اینکه روزی‌اش بر عهده الله باشد و قرارگاه (محل زیستن) و مردنش را می‌داند و همه در کتاب آشکاری (ثبت) است



98- پارادوکس ساختاری خلقت، پدید آوردن عیب و خلقت چیزی برای خنثی کردن آن.

    این موضوع یکی از ایرادات ساختاری اسلام است، مثلا الله در جهان زمین لرزه را پدید آورده است و برای خنثی کردن آن، کوه را آفریده است:

    وَأَلْقَى فِي الأَرْضِ رَوَاسِيَ أَن تَمِيدَ بِكُمْ وَأَنْهَارًا وَسُبُلاً لَّعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ  (نحل/15) و در زمين كوه‏هايى محکم گذاشت تا مبادا شما را بلرزاند و رودها و راهها  تا شما راه خود را پيدا كنيد.
وَجَعَلْنَا فِي الْأَرْضِ رَوَاسِيَ أَن تَمِيدَ بِهِمْ وَجَعَلْنَا فِيهَا فِجَاجًا سُبُلًا لَعَلَّهُمْ يَهْتَدُونَ (انبیاء/31) و بر زمين کوهها بيافريديم تا مبادا آنها را بلرزاند و در آن راههای فراخ ساختيم ، شاید که راه خويش بيابند.
  خَلَقَ السَّمَاوَاتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا وَأَلْقَى فِي الْأَرْضِ رَوَاسِيَ أَن تَمِيدَ بِكُمْ وَبَثَّ فِيهَا مِن كُلِّ دَابَّةٍ وَأَنزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَنبَتْنَا فِيهَا مِن كُلِّ زَوْجٍ كَرِيمٍ (لقمان/10) آسمان‌ها را بدون ستون‌هائی كه آن را ببينيد (بدون ستون مرئی) خلق كرد و در زمين كوه‌هاى محکمی را گذاشت تا مبادا شما را بلرزاند و در آن از هر گونه جنبنده‏اى پراكنده گردانيد و از آسمان آبى فرو فرستاديم و از هر نوع (گیاه) نيكو در آن رويانيديم..
یا مثلا الاغ را مسخره می‌کند، آن هم به این دلیل که صدایش زشت است:
وَاقْصِدْ فِي مَشْيِكَ وَاغْضُضْ مِن صَوْتِكَ إِنَّ أَنكَرَ الْأَصْوَاتِ لَصَوْتُ الْحَمِيرِ (لقمان/19) و در راه‏ رفتن خود ميانه‏‌رو باش و صدايت را پائین بیار كه بدترين صداها صدای خرهاست.
یکی نیست به الله بگوید "چه کسی صدایش زشت کرده است"؟ 
و مانند این.....


99- بالدار بودن فرشته‌ای که قاصد الله است، به چه معناست؟

     محمد جهان را بسیار کوچکتر از آن تصور می‌کرد که هست، او گمان داشت فضای میان آسمانها و زمین را هوا فرا گرفته است، بنابراین رفتن به بالا بدون بال غیر ممکن است:

 الْحَمْدُ لِلَّهِ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ جَاعِلِ الْمَلَائِكَةِ رُسُلًا أُولِي أَجْنِحَةٍ مَّثْنَى وَثُلَاثَ وَرُبَاعَ يَزِيدُ فِي الْخَلْقِ مَا يَشَاءُ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ (فاطر/1) سپاس الله را كه پديدآورنده آسمان و زمين است، فرشتگان را كه داراى بالهاى دوگانه و سه‏ گانه و چهارگانه‏ اند پيام‏ آورنده قرار داده است در آفرينش هر چه بخواهد مى‏افزايد زيرا الله بر هر چيزى تواناست.



100- زن و فرزند کالا و از گروه انسانها خارج شده‌اند!


زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاء وَالْبَنِينَ وَالْقَنَاطِيرِ الْمُقَنطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَالْفِضَّةِ وَالْخَيْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَالأَنْعَامِ وَالْحَرْثِ ذَلِكَ مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَاللّهُ عِندَهُ حُسْنُ الْمَآبِ ( آل عمران /14 ) برای مردم (انسانها) دوست داشتن لذت شهوت از زنان و (دوست داشتن) پسران و سرمایه‌ی زیاد از طلا و نقره و اسب‌های ممتاز و دام‌ها و کشاورزی، جلوه داده شده است، اينها کالاهای زندگي دنیا هستند، و سرانجام نيک نزد الله است.

          در اینجا زن را کالای جنسی و بقیه را کالای معمولی قرار داده است که مردم آنها را دوست دارند، نکته‌ای که در اینجا به چشم می‌خورد این است که به جای دوست داشتن اولاد، دوست داشتن بنین (پسران) به کار گرفته شده است.      مانند این است که بگوئیم در نهاد ما انسانها، دوست داشتن رابطه جنسی با زنان به همراه دوست داشتن پسرانمان، اسب، طلا، نقره، دام و زمین، وجود دارد؛ زیرا اینها کالای خوبی در جهان هستند.



101- لوط دخترانش را به همجنس‌گرایان تعارف می‌کند.

    مردم شهر سدوم پس ازخبردار شدن از میهمانان زیبای لوط، همگی دور خانه‌ی او جمع شدند و از او خواستند که میهمانانش را در اختیار آنان قرار دهد، لوط خطاب به آنان گفت "من از شما خواهش می‌کنم که با میهمانان من کاری نداشته باشید؛ اگر مایلید من دخترانم را در اختیار شما قرار می‌دهم ، آیا در میان شما کسی که اینکاره باشد وجود ندارد؟:
      وَجَاءهُ قَوْمُهُ يُهْرَعُونَ إِلَيْهِ وَمِن قَبْلُ كَانُواْ يَعْمَلُونَ السَّيِّئَاتِ قَالَ يَا قَوْمِ هَؤُلاء بَنَاتِي هُنَّ أَطْهَرُ لَكُمْ فَاتَّقُواْ اللّهَ وَلاَ تُخْزُونِ فِي ضَيْفِي أَلَيْسَ مِنكُمْ رَجُلٌ رَّشِيدٌ (هود/78) و قوم او شتابان به سويش آمدند و پيش از آن كارهاى زشت می‌کردند (لوط)گفت اى قوم من، اينان دختران من هستند، آنان براى شما پاكيزه‌‏ترند، پس از الله بترسيد و مرا در كار میهمانانم رسوا مكنيد؛ آيا در ميان شما آدمى توانا پيدا نمی‌شوید.
    منظور از رجل رشید (مرد توانا)، کسی است  که بتواند رابطه جنسی با دخترانش داشته باشد و از آنجائیکه لوط به همه‌ی مردان پیشنهاد دختران جوانش را داده بود، پس نمیتواند منظور او از این پیشنهاد، ازدواج باشد.
در تعریف دیوث گفته شده، کسی است که به خاطر هدفی خاص، ناموسش را در اختیار دیگران بگذارد.


102-  اگر تنها در کشتی نوح دوتا دو تا از حیوانات قرار داشتند، پس درندگان چه می‌خوردند، حیوانات گیاهخوار؟

حَتَّى إِذَا جَاء أَمْرُنَا وَفَارَ التَّنُّورُ قُلْنَا احْمِلْ فِيهَا مِن كُلٍّ زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ وَأَهْلَكَ إِلاَّ مَن سَبَقَ عَلَيْهِ الْقَوْلُ وَمَنْ آمَنَ وَمَا آمَنَ مَعَهُ إِلاَّ قَلِيلٌ (هود/40) تا به آنجا كه فرمان ما در رسيد و (آب از) تنور فوران كرد آنگاه گفتيم كه در آن (كشتى‏) از هر جنس (جانورى‏) دو تا سوار كن و نيز خانواده‌ات را، مگر كسى كه حكم  از پيش درباره او مقرر شده است (پسرش کنعان) و نيز كسانى را كه ايمان آورده‌اند و همراه او جز اندكى ايمان نياورده بودند.


103- نوح چگونه با پسرش سخن گفت؟

   نوح در حالی که سوار بر کشتی بود و امواجی به بزرگی کوه، او را احاطه کرده بودند، پسرش را صدا می‌زند؛ چگونه صدای همدیگر را در میان این همه باران و طوفان شنیدند، این را با بزرگی و ارتفاع کشتی مقایسه کنید که قرار است تمام موجودات زنده جهان از فیل و زرافه گرفته تا شیر و غیره را سوار کند:
     وَهِيَ تَجْرِي بِهِمْ فِي مَوْجٍ كَالْجِبَالِ وَنَادَى نُوحٌ ابْنَهُ وَكَانَ فِي مَعْزِلٍ يَا بُنَيَّ ارْكَب مَّعَنَا وَلاَ تَكُن مَّعَ الْكَافِرِينَ (هود/42) و آن (كشتى‏) ايشان را در دل موج‏ كوه پيكر پيش مى‏‌برد و نوح پسرش را صدا زد و او در كنارى بود كه اى فرزندم، همراه ما سوار شو و با كافران مباش.‏‏
     فرزندش نیز در میان این همه بارش باران و امواجی فراوان، در پاسخ به پدرش نوح می‌گوید که من بالای کوه می‌روم:
     قَالَ سَآوِي إِلَى جَبَلٍ يَعْصِمُنِي مِنَ الْمَاء قَالَ لاَ عَاصِمَ الْيَوْمَ مِنْ أَمْرِ اللّهِ إِلاَّ مَن رَّحِمَ وَحَالَ بَيْنَهُمَا الْمَوْجُ فَكَانَ مِنَ الْمُغْرَقِينَ (هود/43) گفت به زودى در كوهى پناه مى‏گيرم كه مرا از سيلاب در امان مى‏دارد، (نوح) گفت امروز در برابر امر الهى، پشت و پناهى وجود ندارد، مگر كسى كه بر او رحمت آورده باشد، و در ميان ايشان موج حايل شد، و او از غرق شدگان گرديد.
      این آخرین جمله‌ی پسر نوح بود، پس از آن نوح او را ندید، پس از اینکه الله اطمینان پیدا کرد تمام جهان را آب فرا گرفته، به زمین دستور داد که آبهایت را بخور و به آسمان نیزدستور توقف بارندگی را صادر کرد و کشتی نوح بر جودی لنگر انداخت.  ضمنا امکان ندارد  بارانی ببارد که ارتفاع آبهای زمین از بلندترین کوهها هم تجاوز کند؛ بارش باران جزئی است از چرخش آب در کره‌ی زمین؛ یعنی خورشید آب را تبخیر می‌کند و همین آب به صورت باران دوباره به زمین بر‌می‌گردد، اما پذیرش داستان خرافی طوفان نوح، بدین معناست که باران منشاء زمینی ندارد و ابر پس از تولید در آسمان، به صورت باران در زمین می‌بارد.


 104- به خاطر ایمان نیاوردن قوم نوح به الله، نه تنها کل بشریت که کل موجودات زنده نابود شدند؛ چرا؟

  وَنَجَّيْنَاهُ وَأَهْلَهُ مِنَ الْكَرْبِ الْعَظِيمِ (صافات/76) و او و خانواده‏‌اش را از گرفتارى بزرگ رهانيديم.
      و الله تمام بشر را از فرزندان او قرار داد و فقط از نسل او انسان را باقی می‌گذارد:‏
     وَجَعَلْنَا ذُرِّيَّتَهُ هُمْ الْبَاقِينَ (صافات/77) و نسل او را باقى گذاشتيم.
     ثُمَّ أَغْرَقْنَا الْآخَرِينَ (صافات/8) و دیگران را غرق نمودیم.
     یعنی ما همه از نوادگان نوحیم:
      ذُرِّيَّةَ مَنْ حَمَلْنَا مَعَ نُوحٍ إِنَّهُ كَانَ عَبْدًا شَكُورًا (اسراء/3) ای نوادگان كساني كه با نوح سوار كرديم، او بنده شكرگزاري بود!


105- چگونه بالای سر یونس، کدو روئید؟!

قرآن برای اینکه به شدت گرفتاری‌های یونس را بیان نماید، گفتهاست پس از اینکه او در شکم ماهی تسبیح الله را گفت، الله به ماهی دستور داد تا او را در کنار ساحل و در بیابانی کاملا خشک رها کند، از سوی دیگر انسان در بیابانی گرم، زیاد نمی‌تواند دوام بیاورد، پس در موضوعی کاملا خرافی و افسانه‌ای، بیان نمود که الله بر او کدوئی رویانید، این کدو طبق نظر مفسرین،بالای سرش روئید است تا او را از گرما نجات دهد:
     فَلَوْلَا أَنَّهُ كَانَ مِنْ الْمُسَبِّحِينَ (صافات/143) اگر از تسبیح کنندگان نبود.
    لَلَبِثَ فِي بَطْنِهِ إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ (صافات/144) تا روزی که برانگیخته می‌شوند (قیامت) در شکمش می‌ماند.
    فَنَبَذْنَاهُ بِالْعَرَاء وَهُوَ سَقِيمٌ (صافات/145) در حالی که بیمار بود در بیابان خشک افنکدیم.
    وَأَنبَتْنَا عَلَيْهِ شَجَرَةً مِّن يَقْطِينٍ (صافات/146)  و بالای (سر) او کدوئی رویانیدیم.
ترجمه محمد مهدی فولادوند: و بر بالاى (سر) او درختى از (نوع) كدوبُن رويانيديم.
 ترجمه مشکینی: و بر بالاى سر او بوته‏اى از نوع كدو (يا موز يا انجير) رويانيديم.
ترجمه مجتبوی:  و بر (سر) او كدوبنى رويانيديم.
ترجمه بهرام‌پور: و بر بالاى (سر) او بوته كدويى رويانديم.
ترجمه خرمشاهی: و بر سر او (براى سايه افكنى‏) گياهى از قسم كدو رويانديم‏. شرح

106- الله در خدمت تمایلات جنسی محمد!


1- قرآن به زنان مسلمان اجازه داده بود که می‌توانند بدن خود را در اختیار محمد بگذارند در صورتی که او مایل به هم‌خوابگی با آنان باشد:
 يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَحْلَلْنَا لَكَ أَزْوَاجَكَ اللَّاتِي آتَيْتَ أُجُورَهُنَّ وَمَا مَلَكَتْ يَمِينُكَ مِمَّا أَفَاء اللَّهُ عَلَيْكَ وَبَنَاتِ عَمِّكَ وَبَنَاتِ عَمَّاتِكَ وَبَنَاتِ خَالِكَ وَبَنَاتِ خَالَاتِكَ اللَّاتِي هَاجَرْنَ مَعَكَ وَامرأَةً مُّؤْمِنَةً إِن وَهَبَتْ نَفْسَهَا لِلنَّبِيِّ إِنْ أَرَادَ النَّبِيُّ أَن يَسْتَنكِحَهَا  خَالِصَةً لَّكَ مِن دُونِ الْمُؤْمِنِينَ قَدْ عَلِمْنَا مَا فَرَضْنَا عَلَيْهِمْ فِي أَزْوَاجِهِمْ وَمَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ لِكَيْلَا يَكُونَ عَلَيْكَ حَرَجٌ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِيمًا (احزاب/50) ای پیامبر، ما براى تو آن همسرانى را كه مهرشان را داده‏اى حلال كرديم و کسانی(زنان و دختران کافری) را كه الله از غنيمت جنگى در اختيار تو قرار داده و دختران عمويت و دختران عمه‌هايت و دختران دايى تو و دختران خاله‌هايت كه با تو مهاجرت كرده‌اند و زن مؤمنى كه خود را به پيامبر ببخشد در صورتى كه پيامبر بخواهد او را به زنى گيرد ويژه توست نه ديگر مؤمنان؛ ما نيك می‌دانيم كه در مورد زنانشان و زنان و دخترانی کافری که در جنگ بدست می آورند چه بر آنان مقرر كرده‏ايم تا براى تو مشكلى پيش نيايد و الله همواره آمرزنده مهربان است. شرح ماجرا
2- الله به محمد مجوز می‌دهد که نوبت سکس هر کدام از زنانت را که خواستی به تأخیر یا جلو بینداز:
  تُرْجِي مَن تَشَاء مِنْهُنَّ وَتُؤْوِي إِلَيْكَ مَن تَشَاء وَمَنِ ابْتَغَيْتَ مِمَّنْ عَزَلْتَ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكَ ذَلِكَ أَدْنَى أَن تَقَرَّ أَعْيُنُهُنَّ وَلَا يَحْزَنَّ وَيَرْضَيْنَ بِمَا آتَيْتَهُنَّ كُلُّهُنَّ وَاللَّهُ يَعْلَمُ مَا فِي قُلُوبِكُمْ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَلِيمًا (احزاب/51) (نوبت هم‌خوابگی با) هر كدام از زنها را كه مى‏خواهى به تاخير بینداز و هر كدام را كه مى‏خواهى پيش خود (برای هم‌خوابگی) جاى ده و ایرادی بر تو  نيست هر یک را كه رها نمودی  (دوباره پیش خود) برگردانی، اين نزديكتر است براى اينكه چشم‌های‌شان روشن شود و دلتنگ نشوند و همه‌ی آنان به آنچه به ایشان داده‏اى خشنود شوند و  الله آنچه در دلهایتان است را می‌داند و الله همیشه داناى شکیباست.
3- قرآن ازدواج مردی که در آن زمان فرزندش محسوب می‌شد را با عروس به هم زد و خطبه‌ی عقد این زن با محمد در آسمانها خواند؛ زیرا محمد پس از مشاهده‌ی بدن لخت این زن عاشقش گردید و (شرح ماجرا):
  وَإِذْ تَقُولُ لِلَّذِي أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَأَنْعَمْتَ عَلَيْهِ أَمْسِكْ عَلَيْكَ زَوْجَكَ وَاتَّقِ اللَّهَ وَتُخْفِي فِي نَفْسِكَ مَا اللَّهُ مُبْدِيهِ وَتَخْشَى النَّاسَ وَاللَّهُ أَحَقُّ أَن تَخْشَاهُ فَلَمَّا قَضَى زَيْدٌ مِّنْهَا وَطَرًا زَوَّجْنَاكَهَا لِكَيْ لَا يَكُونَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ حَرَجٌ فِي أَزْوَاجِ أَدْعِيَائِهِمْ إِذَا قَضَوْا مِنْهُنَّ وَطَرًا وَكَانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولًا(احزاب/37) و آنگاه به كسى (زید)كه الله بر او نعمت ارزانى داشته بود (منظور اسلام آورده بود) و تو به او نعمت داده بودى (او را پسر خوانده‌ی خود نمودی) می‌گفتى همسرت را پيش خود نگاه دار و از الله بترس و آنچه را كه الله آشكاركننده آن بود در دل خود نهان می‌‏كردى و از مردم می‌ترسيدى با آنكه الله سزاوارتر بود كه از او بترسى پس هنگامی که زید او را بعد از کام گیری(سکس) طلاق داد وى را به نكاح تو درآورديم تا در مورد ازدواج مؤمنان با زنان پسرخواندگانشان هنگامی که آنان را طلاق گفتند گناهى نباشد و فرمان الله صورت اجرا پذيرد
4- جواز هم‌خوابگی محمد با کنیزش در بستر یکی از زنانش:
     روزی که نوبت همبستر شدن محمد با حفصه بود، او را به خانه‌ی پدرش فرستاد تا با ماریه قبطیه که پادشاه مصر او را به همراه خری به نام عفیر و غلامی به نام جریج به محمد هدیه داده بود، هم‌خوابگی داشته باشد؛ حفصه شک می‌کند و پس از برگشت، با دیدن اینکه این دو در بسترش خوابیده‌اند، با محمد دعوا راه می‌اندازد (شرح ماجرا)، محمد هم پس از بر ملا شدن این ماجرا، از قول الله آیه نازل می‌کند:
يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ لِمَ تُحَرِّمُ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَكَ تَبْتَغِي مَرْضَاتَ أَزْوَاجِكَ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ (تحریم/1) اى پيامبر، چرا به خاطر خشنود کردن همسرانت، آن چه را که الله براى تو حلال کرده است حرام می‌کنی؟ الله آمرزنده و مهربان است.
    قد فَرَضَ اللَّهُ لَكُمْ تَحِلَّةَ أَيْمَانِكُمْ وَاللَّهُ مَوْلَاكُمْ وَهُوَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ (تحریم/2) بدون شک الله براى شما راه شکستن سوگندتان را ( با کَفاره دادن) گذاشته است و الله سرپرست شماست و او داناى فرزانه است.
    وَإِذْ أَسَرَّ النَّبِيُّ إِلَى بَعْضِ أَزْوَاجِهِ حَدِيثًا فَلَمَّا نَبَّأَتْ بِهِ وَأَظْهَرَهُ اللَّهُ عَلَيْهِ عَرَّفَ بَعْضَهُ وَأَعْرَضَ عَن بَعْضٍ فَلَمَّا نَبَّأَهَا بِهِ قَالَتْ مَنْ أَنبَأَكَ هَذَا قَالَ نَبَّأَنِيَ الْعَلِيمُ الْخَبِيرُ (تحریم/3) و هنگامی که پيامبر با يكى از همسرانش سخن پنهانی گفت، پس آنگاه كه او آن را  گزارش داد و الله را بر آن آگاه کرد بخشى از آن را بیان نمود و از بیان (بخشی) دیگر خودداری نمود، پس آن گاه که آن زن (عایشه) را باخبر کرد، او گفت "چه كسى اين را به تو خبر داده است؟" گفت: مرا آن داناى آگاه باخبر کرد.
     إِن تَتُوبَا إِلَى اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُكُمَا وَإِن تَظَاهَرَا عَلَيْهِ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلَاهُ وَجِبْرِيلُ وَصَالِحُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمَلَائِكَةُ بَعْدَ ذَلِكَ ظَهِيرٌ (تحریم/4) اگر به سوی الله توبه كنيد (برای شما بهتر است)، بدون شک دلهای شما منحرف شده. و اگر بر عليه او به يكديگر كمک کنید، در حقيقت الله خود سرپرست اوست و جبرئيل و مؤمنان شایسته و غیر از این فرشتگان او را پشتيبانی خواهند کرد.
    در ادامه محمد از قول الله ابراز امیدواری می‌کند که اگر هر دوی شما را طلاق دهد الله او را به ازدواج زنی بیوه بهتر از حفصه و زنی باکره بهتر از عایشه، در آورد، زیرا حفصه بیوه و عایشه باکره بود:
    عَسَى رَبُّهُ إِن طَلَّقَكُنَّ أَن يُبْدِلَهُ أَزْوَاجًا خَيْرًا مِّنكُنَّ مُسْلِمَاتٍ مُّؤْمِنَاتٍ قَانِتَاتٍ تَائِبَاتٍ عَابِدَاتٍ سَائِحَاتٍ ثَيِّبَاتٍ وَأَبْكَارًا (تحریم/5) اگر پيامبر شما را طلاق دهد، اميدوار است پروردگارش همسرانى بهتر از شما، مسلمان، مؤمن، فرمانبر، توبه ‏كار، پارسا، روزه‌دار، بيوه و باکره به او عوض دهد.

  
107- دمیدن الله در آلت جنسی مریم مقدس.


وَمَرْيَمَ ابْنَتَ عِمْرَانَ الَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَنَفَخْنَا فِيهِ مِن رُّوحِنَا وَصَدَّقَتْ بِكَلِمَاتِ رَبِّهَا وَكُتُبِهِ وَكَانَتْ مِنَ الْقَانِتِينَ (تحریم/12) مريم دختر عمران، همان كسى كه واژنش (مهبلش) حفظ کرد و ما از روح خود در آن(واژن) دميديم و سخنان پروردگار خود و كتاب‌هاى او را تأیید نمود و از فرمان‌بران بود.
     دمیدن در خود مریم معنا ندارد، وانگهی اگر منظور شخص مریم بود باید از ضمیر مؤنث "ها" به جای ضمیر مذکر ــه استفاده می‌شد (واژه‌ی فرج در عربی مذکر است)؛ درست مانند این آیه که ظاهرا محمد متوجه اشتباهش شده است:
     وَالَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَنَفَخْنَا فِيهَا مِن رُّوحِنَا وَجَعَلْنَاهَا وَابْنَهَا آيَةً لِّلْعَالَمِينَ (انبیاء/91) و آن (مریم) كه واژن خود را حفظ کرد و (ما) از روح خويش در او دميديم و او و پسرش را براى جهانيان نشانه‌ای قرار داديم.
     همانگونه که مشاهده می‌گردد، قرآن در اینجا بر خلاف آیه‌ی قبل از ضمیر "ها" در فیها استفاده نموده است که ضمیری است مؤنث و به مریم برمی‌گردد.
در زبان عربی تمام اعضای جفت بدن مانند چشم، گوش و دست و ... مؤنث و اعضای تک مذکر هستند، فرج در زبان عربی در اصل به معنی شکاف میان دو چیز است ولی هنگامی که به همراه زن یا مرد می‌آید، معنی آلت تناسلی را داد، مانند آلت در زبان فارسی که در اصل به معنی ابزار است.
    شاید برخی‌ها از ترجمه نفخ به معنی دمیدن انتقاد کنند، برای فهم بهتر معنی نفخ، به قرآن مراجعه می‌کنیم:
   وَرَسُولًا إِلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ أَنِّي قَدْ جِئْتُكُم بِآيَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ أَنِّي أَخْلُقُ لَكُم مِّنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِ اللّهِ ...(آل عمران/49) و (عیسی)  فرستاده به سوی بنی اسرائيل (می‌گفت) من نشانه‌ای از سوی پروردگار شما، برايتان آورده‌ام؛ من از گل، چيزی به شكل پرنده می‌سازم، سپس در آن می‌دمم و به اذن الله، پرنده‌ای می‌شود. 


108- الله مردم را به فحشا وا می‌دارد یا نمی‌دارد؟!

لازم به شرح نیست، فقط آیات قرآن را با هم مقایسه کنید:
وَإِذَا أَرَدْنَا أَنْ نُهْلِكَ قَرْيَةً أَمَرْنَا مُتْرَفِيهَا فَفَسَقُوا فِيهَا فَحَقَّ عَلَيْهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْنَاهَا تَدْمِيرًا  (اسراء/16) هنگامی که بخواهیم شهری را نابود کنیم، خوش گذران‌هایش را وا می‌داریم تا در آن شهر به فسق و فجور روی آورند، پس عذاب بر آنان لازم می‌شود، بنابراین آنان را به شدت درهم می کوبیم.
وَإِذَا فَعَلُوا فَاحِشَةً قَالُوا وَجَدْنَا عَلَيْهَا آبَاءَنَا وَاللَّهُ أَمَرَنَا بِهَا قُلْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ أَتَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ (اعراف/28) و هنگامی که كار زشتى كنند مى‏‌گويند پدران خود را بر آن يافتيم و الله ما را بدان وا داشته است؛ بگو بدون شک الله به كار زشت وا نمی‌دارد، آيا چيزى را كه نمی‌دانید به الله نسبت مى‏ دهيد.
الشَّيْطَانُ يَعِدُكُمُ الْفَقْرَ وَيَأْمُرُكُمْ بِالْفَحْشَاءِ وَاللَّهُ يَعِدُكُمْ مَغْفِرَةً مِنْهُ وَفَضْلًا وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ (بقره/268) شيطان شما را از تهيدستى می‌ترساند و شما را به کار زشت وا مى‌دارد؛ و الله از سوی خود به شما وعده آمرزش و بخشش مى‏‌دهد و الله گشايشگر داناست‏.
 زیرا طبق ایراد شماره‌ی 96، الله نیرنگباز است.

109- قرآن در اشتباهی آشکار؛ هامان، وزیر خشایارشاه را وزیر فرعون می‌داند!


به دلیل طولانی شدن مطالب، شرح ماجرا در اینجا 


 

110- اگر مردم سرزمین یاجوج و ماجوج هیچ زبانی را نمی‌فهمیدند، پس چگونه با ذوالقرنین سخن گفتند؟ 


پس از اینکه ذوالقرنین به محل طلوم خورشید (مطلع الشمس) رسید:
حَتَّى إِذَا بَلَغَ مَطْلِعَ الشَّمْسِ وَجَدَهَا تَطْلُعُ عَلَى قَوْمٍ لَّمْ نَجْعَل لَّهُم مِّن دُونِهَا سِتْرًا (کهف/90) تا آنگاه كه به جايگاه برآمدن خورشيد رسيد (خورشيد) را يافت كه بر قومى طلوع مى‏‌كرد كه براى ايشان در برابر آن پوششى قرار نداده بوديم.
 و به دو سد محکم برخورد نمود که مردمانش نمی‌توانستند هیچ سخنی را بفهمند:
 حَتَّى إِذَا بَلَغَ بَيْنَ السَّدَّيْنِ وَجَدَ مِن دُونِهِمَا قَوْمًا لَّا يَكَادُونَ يَفْقَهُونَ قَوْلًا (کهف/93) تا وقتى به ميان دو سد رسيد در برابر آن دو (سد) قومی را يافت كه نمى‏‌توانستند هيچ سخنی را بفهمند.
     ولی همین قومی که هیچ زبانی نمی‌فهمیدند، به ناگاه شروع به سخن گفتن با ذوالقرنین نمودند و از دو موجودی وهمی بنام یأجوج و مأجوج گله‌مند شدند:
قَالُوا يَا ذَا الْقَرْنَيْنِ إِنَّ يَأْجُوجَ وَمَأْجُوجَ مُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ فَهَلْ نَجْعَلُ لَكَ خَرْجًا عَلَى أَن تَجْعَلَ بَيْنَنَا وَبَيْنَهُمْ سَدًّا ( کهف/94) گفتند اى ذوالقرنين ياجوج و ماجوج سخت در زمين فساد مى‏كنند آيا مالى در اختيار تو قرار دهيم تا ميان ما و آنان سدى قرار دهى.


111- چهره‌ی تمامی جهنمیان سیاه و چهره‌ی تمام بهشتیان سفید می‌گردد!


يَوْمَ تَبْيَضُّ وُجُوهٌ وَتَسْوَدُّ وُجُوهٌ فَأَمَّا الَّذِينَ اسْوَدَّتْ وُجُوهُهُمْ أَكَفَرْتُمْ بَعْدَ إِيمَانِكُمْ فَذُوقُوا الْعَذَابَ بِمَا كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ (آل عمران/106) در روزی که چهره‌هائی سفید و چهره‌هائی سیاه می‌شوند، اما (خطاب به) کسانی که چهره‌هایشان سیاه شده (گفته می‌شود) آیا پس از ایمانتان کافر شدید؟ پس به دلیل آن که انکار می‌کردید، این شکنجه (عذاب) را بچشید.
البته مسلمین طبق معمول، این توهین نژادی قرآن را اینگونه توجیه خواهند کرد که الله مثال زده است، در پاسخ:
  در این آیه به صراحت گفته شده که بهشتیان سفید پوست و جهنمیان سایه پوست می‌گردند که این با مثال زدن تفاوت دارد؛ ضمنا اگر مثال بود چرا این موضوع را خود قرآن بیان نکرده است؟ هر جائی که قرآن مثالی زده، آن را به صراحت بیان نموده است:
ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا.... (بقره/26 - زمر/29 - ابراهیم/24 - نحل/76 و 112 - تحریم/11 - مدثر/31 و ...) 
     اکنون فرض بر پذیرش مغلطه شما می‌گذاریم، پس قبول دارید که قرآن مثالهایش حاصل فرهنگی است نژادی؛ چرا خدائی که تمامی انسانها حاصل آفرینش اویند، مجرمین را سیاه چهره بنامد؟


112- کسی که مؤمنی را عمدا بکشد جهنمی است یا نه؟


قرآن در یک جا می‌گوید "کسی که مؤمنی را به عمد بکشد، تا ابد جهنمی است":
 وَمَنْ يَقْتُلْ مُؤْمِنًا مُتَعَمِّدًا فَجَزَاؤُهُ جَهَنَّمُ خَالِدًا فِيهَا وَغَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَلَعَنَهُ وَأَعَدَّ لَهُ عَذَابًا عَظِيمًا (نساء/93)
و هر كس عمدا مؤمنى را بكشد سزایش جهنم است كه در آن برای همیشه ماندگار خواهد بود و الله بر او خشم مى‏‌گيرد و نفرینش مى ‌كند و شکنجه‌ای بزرگ برايش آماده ساخته است.

    و در جائی دیگر بیان می‌کند که اگر دید دو گروه مؤمن مشغول کشتن هم هستند، بین آنها آشتی برقرار کنید؛ این بدین معناست که چه قاتل و چه مقتول از گروه مؤمنان هستند:
   وَإِنْ طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا فَإِنْ بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَى فَقَاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّى تَفِيءَ إِلَى أَمْرِ اللَّهِ فَإِنْ فَاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا بِالْعَدْلِ وَأَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ (حجرات/9) و اگر دو عشیره از مؤمنان با هم بجنگند، میانشان آشتی دهید و اگر يكى از آن دو بر ديگرى تجاوز كرد با آن كه تجاوز مى‌‏كند بجنگيد تا به فرمان الله بازگردد پس اگر باز گشت ميان آنها را دادگرانه سازش دهيد و دادگری كنيد كه الله دادگران را دوست مى دارد.

      بنابراین طبق آیه بالا ممکن است دو گروه با هم بجنگند و هر دو همجنان در دائره اسلام باشند، دائره‌ای که انسانهای درونش قطعا وارد بهشت خواهند شد، زیرا:
  إِنَّ اللَّهَ لَا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَيَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِكَ لِمَنْ يَشَاءُ وَمَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا بَعِيدًا (نساء/116) همانا الله اگر به او شرک آورده شود نمی‌بخشد و (گناه) پائین تر از آن را بر هر کس که بخواهد مى‌‏بخشايد و هر كس به الله شرک ورزد بدون شک دچار گمراهى دور و درازى شده است.
إِنَّ اللَّهَ لَا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَيَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِكَ لِمَنْ يَشَاءُ وَمَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدِ افْتَرَى إِثْمًا عَظِيمًا (نساء/48) همانا الله اگر به او شرک آورده شود نمی‌بخشد و (گناه) پائین تر از آن را بر هر کس که بخواهد مى‌‏بخشايد و هر كس به الله شرک ورزد بدون شک بهتانی بزرگ بسته است. 

====================================
====================================
به این لیست افزوده خواهد شد

۲۱۰ نظر:

‏1 – 200 از 210   ‏جدیدتر›   ‏جدیدترین»
پرنسا گفت...

بسیار عالی، درود بر شما.
کاری بسیار بزرگی انجام دادید و دست مریزاد.
ابن مطالب را باید در کتبی چاپ و منتشر کرد.

Unknown گفت...

پاسخ ها رو تک به تک قرار میدم.

Unknown گفت...

پاسخ اشتباه اول سایت:
چرا مریم رو خواهر هارون نامیدن در حالی که هارون برادر حضرت موسی بوده؟
1- برای پاسخ این مطلب باید به سنت های قوم بنی اسرائیل بر گدردیم(علت رو در قسمت دوم هست).ولا حضرت مریم از نسل هارون برادر حضرت موسی بود به همین دلیل بنی اسرائیل اون رو با اسم جدش صدا میکردن که در بین بنی اسرائیل مشهور بود.شاید سوال بشه که چرا با اسم پدرش صدا نمیشد؟ حضرت مریم یک قدیسه بود و در پاک بودن در میان بنی اسرائیل شهره بود پاک بودن او و همچنین اتصال اون به هارون که تورات از اون تعریف زیادی کرده و در میان بنی اسرائیل مشهور بوده باعث شده به اسم جدش صدا بشه.این مسئله در بین عرب ها هم رواج داشته.به فرزندان حضرت علی که بعد از ایشون به امامت رسدن پسر حضرت محمد صدا میکردن.

2- اما نکته ی اصلی که نویسنده ی این سایت با عداوت و دشمنی و از روی شیطنت اون رو انجام داده.اون هم اینکه خداوند حضرت مریم رو خواهر هارون ندونسته بلکه این جمله رو از زبان بنی اسرائیال نقل میکنه(به همین دلیل گفتم باید به سنت های بنی اسرائیل نگاه بکنیم) . یعنی خداوند اون رو از زبان کسی دیگه نقل کرده وهدفش این نیست که مریم رو خواهر هارون بنامه بلکه سرگذشت حضرت مریم رو نقل میکنه.اما نویسنده برای اینکه به هدفش برسه به دروغ اون رو به زبان خداوند بسته.این موارد در قرآن زیاده مثلا قرآن میگه فرعون خودش رو پروردگار بزگ میدونه آیا ما باید بگیم خداوند فرعون رو خدا دونسته؟ خداوند در قرآن از زبان فرعون میگه «أناَ رَبُّکُمْ الأعْلی» آیا خداوند فرعون رو خدا دونسته؟

ناشناس گفت...

اقای امیر راوندی، نقد شما کاملا بی ربط است. به نظر من کسی یکی از این 108 تناقض را بخواند دیگر مسلمان نخواهد ماند. شماره های آخر قوی ترند مخصوصا آخرینش.

Unknown گفت...


پاسخ به قسمت دوم.
در آیات اول در جواب گفتند:
ما كَانَ جَوَابَ قَوْمِهِ إِلاَّ أَن قَالُواْ أَخْرِجُوهُم مِّن قَرْيَتِكُمْ إِنَّهُمْ أُنَاسٌ يَتَطَهَّرُونَ(و پاسخ قوم او جز این نبود که ( به یکدیگر ) گفتند: اینها را از شهر خود و اجتماع خود بیرون کنید و ( به مسخره گفتند ) اینان مردمی پاکی طلبند!)

در در آیات دوم گفتند:
فَمَا كَانَ جَوَابَ قَوْمِهِ إِلَّا أَنْ قَالُوا ائْتِنَا بِعَذَابِ اللَّهِ إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ(جوب قومش جز این نبود که گفتند اگر راست میگویی عذاب خدا رو فرو بریز)

جوابش بسیار ساده ایت.این آیه ها در دو زمان متفاوت رخ داده.

در آیات اول قبل از عذاب مردم و خارج شدن لوط با لوط حرف میزنن.
اما در آیات دوم زمانی که لوط وارد قوم شده حرف میزنن.

برای این منظور باید آیات رو کامل بخونیم.

آیات اول که قبل از غذاب وارد شده:

79وَ لُوطاً إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ أَ تَأْتُونَ الْفاحِشَةَ ما سَبَقَکُمْ بِها مِنْ أَحَدٍ مِنَ الْعالَمينَ80إِنَّکُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجالَ شَهْوَةً مِنْ دُونِ النِّساءِ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ مُسْرِفُونَ81وَ ما کانَ جَوابَ قَوْمِهِ إِلاَّ أَنْ قالُوا أَخْرِجُوهُمْ مِنْ قَرْيَتِکُمْ إِنَّهُمْ أُناسٌ يَتَطَهَّرُونَ82فَأَنْجَيْناهُ وَ أَهْلَهُ إِلاَّ امْرَأَتَهُ کانَتْ مِنَ الْغابِرينَ83

(80) و به یاد آر لوط را آن گاه که به قوم خود گفت: آیا آن کار زشت را می کنید که احدی از جهانیان در آن بر شما پیشی نگرفته است؟!
81) همانا شما از روی شهوت به جای زنان با مردان می آمیزید ، ( نه تنها در این امر متجاوز از فطرتید ) بلکه شما ( در هر کاری ) گروهی اسرافکارید.
82) و پاسخ قوم او جز این نبود که ( به یکدیگر ) گفتند: اینها را از شهر خود و اجتماع خود بیرون کنید و ( به مسخره گفتند ) اینان مردمی پاکی طلبند!
83) پس او و خانواده اش را نجات دادیم جز همسرش که از بازماندگان ( در میان اهل عذاب ) بود.)


وَ لُوطاً إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ أَ تَأْتُونَ الْفاحِشَةَ وَ أَنْتُمْ تُبْصِرُونَ54أَ إِنَّکُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجالَ شَهْوَةً مِنْ دُونِ النِّساءِ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ55فَما کانَ جَوابَ قَوْمِهِ إِلاَّ أَنْ قالُوا أَخْرِجُوا آلَ لُوطٍ مِنْ قَرْيَتِکُمْ إِنَّهُمْ أُناسٌ يَتَطَهَّرُونَ56فَأَنْجَيْناهُ وَ أَهْلَهُ إِلاَّ امْرَأَتَهُ قَدَّرْناها مِنَ الْغابِرينَ57
و لوط را ( به یاد آر ) هنگامی که به قوم خود گفت: آیا این کار بسیار زشت را در انظار یکدیگر انجام می دهید؟!
55) آیا شما با مردها به جای زنان به شهوت می آمیزید؟! بلکه شما گروهی هستید که پیوسته جهالت می ورزید.
56) پس پاسخ قوم او جز این نبود که گفتند: خاندان لوط را از میان اجتماعتان بیرون کنید ، زیرا آنها مردمی هستند که پاکی می ورزند ( و از کار شما دوری می جویند ).
57) پس او و خاندانش را نجات بخشیدیم جز همسرش را که ( از ازل ) مقدر کرده بودیم از باقی ماندگان ( در آن جمعیت هلاک شونده ) باشد.

آیه ای که در ابتدای کار حضرت لوط وارد شده:
27وَ لُوطاً إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ إِنَّکُمْ لَتَأْتُونَ الْفاحِشَةَ ما سَبَقَکُمْ بِها مِنْ أَحَدٍ مِنَ الْعالَمينَ28أَ إِنَّکُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجالَ وَ تَقْطَعُونَ السَّبيلَ وَ تَأْتُونَ في‏ ناديکُمُ الْمُنْکَرَ فَما کانَ جَوابَ قَوْمِهِ إِلاَّ أَنْ قالُوا ائْتِنا بِعَذابِ اللَّهِ إِنْ کُنْتَ مِنَ الصَّادِقينَ29قالَ رَبِّ انْصُرْني‏ عَلَي الْقَوْمِ الْمُفْسِدينَ30
28) و لوط را فرستادیم هنگامی که به قوم خود گفت: «شما عمل بسیار زشتی انجام می دهید که هیچ یک از مردم جهان پیش از شما آن را انجام نداده است!
29) آیا شما به سراغ مردان می روید و راه ( تداوم نسل انسان ) را قطع می کنید و در مجلستان اعمال ناپسند انجام می دهید؟! «اما پاسخ قومش جز این نبود که گفتند:» اگر راست می گویی عذاب الهی را برای ما بیاور!
30) ( لوط ) عرض کرد: «پروردگارا! مرا در برابر این قوم تبهکار یاری فرما!»

در آیات اول بعد از گفت و گو خداوند سخن از عذاب میکنه و این مسئله بعد از خارج شدن حضرت لوط بوده.
در آیات دوم حضرت لوط از خداوند برای هدایت قوم لوط ممد میخاد که این نشونه ی اینه که حضرت در حال تبلیغ بوده نه در آخر کار.
(ادامه دارد)

Unknown گفت...

ثانیا:مکالمه ی صورت گرفته فرق داره و این خودش دلیلی هست برای اینکه اینها دو گفتگوی متفاوت هستن:

در آیات اول گفته:
و به یاد آر لوط را آن گاه که به قوم خود گفت: آیا آن کار زشت را می کنید که احدی از جهانیان در آن بر شما پیشی نگرفته است؟!
همانا شما از روی شهوت به جای زنان با مردان می آمیزید ، ( نه تنها در این امر متجاوز از فطرتید ) بلکه شما ( در هر کاری ) گروهی اسرافکارید.

اما در آیات دوم میگه:
و لوط را فرستادیم هنگامی که به قوم خود گفت: «شما عمل بسیار زشتی انجام می دهید که هیچ یک از مردم جهان پیش از شما آن را انجام نداده است!
آیا شما به سراغ مردان می روید و راه ( تداوم نسل انسان ) را قطع می کنید و در مجلستان اعمال ناپسند انجام می دهید؟!

دو جمله ی کاملا متفاوت.

آقای ایرانی شما که میتونستید با خوندن قبل و بعد آیات یه جواب برسید چرا این کار رو نکردید؟آیا این نشون نمیده که شما با دروغ به دنبال رسیدن به هدفتون هستین؟

mahlord گفت...

دست عزیز تمام آیات و ترجمه های آورده شده درست است ولی از بابت موارد آورده شده در پرانتز در بخش ترجمه واقعا نمی توان مطمئن بود
ولی عزیز از نظر من تفصیر شما از بن اشتباه است چونتماس جنسی در بهشت به صورت دنیایی مطلقا وجود ندارد
هیچ کجا شما در قرآن و یا کتابهای دینی که بدون دستبرد در مطالب باشند هم نمی توانی نشانه ای از تماس جنسی به صورت جماع پیدا کنی
دلیل من هم بسیار روشن است تماس جنسی و سکس یا همان جفت گیری جانوران به منظور تداوم نسل و یک عمل کاملا دنیوی است در بهشت کسی نمی میرد پس بچه دار شدنی هم در کار نیست پس اندام تناسی هم وجود ندارد و همچنین غریزه جنسی هم نمی توان داشت
و دلیل هم دارم در همان قرآن آمده است که وقتی آدم و هوا از بهشت به دنیای مادی رانده شدند بدیهایشان ( آلات تناسلی) نمایان شد
ولی نوعی پیوند (ازدواج) همچنان در بهشت هست منهای حتی کوچکترین غرایز جنسی همچنان که آدم و هوا پیش از رانده شدن از بهشت پیوند داشتند
فقط عشق و محبت و دوست داشتن در حد بالا ( چیزی مانند دوست داشتن فرزند از طرف مادر و پدر و دوست داشتن پدر ومادر از طرف فرزند و دوستی و محبت دو دوست واقعی در این دنیا) این وجود نبود حوری برای زنان بهشتی را هم توجیه می کند و 100% آنها هم می توانند پیوند داشته باشند
اون موارد همجنس بازی که خنده دار است

ناشناس گفت...

آقای راوندی
شما شوربختانه نتوانستید به اشکال قرآن سرپوش مناسبی بگذارید.
اشتباه قرآن کاملا واضح است.
چرا مریم را خواهر هارون صدا زده اند نه دختر هارون؟ اگر هر کسی کمی بر ادبیات عرب مسلط باشد میداند که فردی که از نسل یا ذریه یک فرد باشد ابن (پسری از نسل فلان) یا بنت (دختری از نسل فلان ) خوانده میشود نه اخت یا اخ که مسلما خواهر وبرادر فرزندان به حساب نمی آیند.
طبق همان افسانه قرآن و انجیل مادر مریم بچه دار نمیشده و مریم را از قبل تولد مریم (در زمان حاملگی) نذر میکند برای خدمت در معبد. مریم اصلا خواهر و یا برادری ندارد و تک فرزند است و برادری به اسم هارون ندارد.
کدام منبع از همان انحیل یا تورات او را از نسل هارون دانسته؟ تازه اگر از نسل هارون باشد باید بگوید بنت هارون نه اخت هارون.
اگر اخت به معنی دختری از نسل هارون است پس باید در جای دیگری از قرآن و یا تعابیر قاموس عربی برای این مدعا شاهدی بیاورید تا نشان دهید که اخت به معنی نسل است. همچنین شجره نامه ای قابل اتکا که نشان دهد نسب مریم به هارون می رسد.
در مورد لوط هم مشخص است که بعد از عذاب که کسی باقی نمانده و قبل از عذاب هم یک سخن به یک شکل گفته شده اما قرآن به اشتباه دو پاسخ متفاوت داده است.

سرباز اسلام گفت...

گنده تر از شما هم نتونستن به اسلام ضربه ای وارد کنند تو که پشه ای بیش نستی به حول و قوه الهی مردم ما روز به روز به اسلام ایمان بیشتری دارند و شما هم بسوزید و بمیرید

ناشناس گفت...

سلام خسته نباشید
واقعا سایت خوب و مفیدی دارید
من که خیلی استفاده کردم و متحول شدم به طوری که هر کدوم از مباحث رو که میخوندم با کمی تحقیق و تامل ایمانم به اسلام و خدا و پیامبر خیلی قویتر میشد
واقعا ممنونم که ایمانم رو تقویت کردید
فقط یکم فکر لازمه که بفهمید همین هایی که بهش میگید تناقض عقلانی و قابل قبول
بی طرفانه میگم حتی خیلی جاها نیاز به تحقیقم نبود
بازم ممنون خدا خودش اجرتون رو بده
بدون طعنه بود حرفم جدا
یا علی

ناشناس گفت...

درود بر شما، واقعا سایت بسیار مفیدی دارید و این اسلامگرایان بی منطق چون پاسخی ندارند می خواهند شما را مایوس کنند به راهت ادامه بده که بسیار تاثیر گذاشته اید.
همین که اینها پاسخی جز فرافکنی ندارند نشان دهنده سوختن درونی ایشان است.

ناشناس گفت...

در پاسخ به ناشناس اولی! ذهن انسان مذهبی فاسد و عقب مانده است و هرچقدر هم دلیل و مدرک جلویش بگذاری او باز هم آنها را با بهانه های مختلف رد میکند. در ضمن علی ابن ابیطالب جانی و جلاد صدر اسلام و ماشین آدمکشی محمد بن عبدالله و یک انسان پست و سنگدل بود نه یک امام معصوم!

ناشناس گفت...

متاسفانه بیش از یک میلیارد گوسفند به الله مدینه و تازینامه و اون پیغمبر جاکش و پدوفیلیش اعتقاد دارند!!!

ناشناس گفت...

تو به کس ننت خندیدی !

ناشناس گفت...

تجاوز جنسی به زنان اسیر اوطاس و بنی مصطلق، قتل عام یهودیان بنی قریظه و خیبر، تجاوز به کودک 9 ساله، هرزگی و زنبارگی، شرکت در راهزنی و غارت کاروان های تجاری، و ترور شاعران از نقاط سیاه زندگانی رسول اکرم (بر روح معصومش صلوات) هستند...

ناشناس گفت...

غارت قبیله بنی نضیر و بنی قینقاع، و گاییدن زنان اسیر شوهر دار، و لواط (دحیه کلبی) به هیچ وجه قابل توجیه نیست..!!

ناشناس گفت...

من مملی را بخاطر کشتار وحشیانه ی 750 نفر از مردان اسیر بنی قریظه و تجاوز به زنان و دختران آنها محکوم میکنم... فقط سعی نکنید که این جنایت را با قانون تورات، طاق بزنید !

ناشناس گفت...

جناب ایرانی عزیز ، از اون 60 مورد تناقض هم موضوعاتی را مطرح کنید.

ناشناس گفت...

اسلامگرایان بی منطق وقتی که در بحث کم میارند اینطور شروع به یاوه گویی میکنند!

ناشناس گفت...

جناب راوندئ ، رابطه مادر شما با حسینی قزوینی (مدیر شبکه ولایت ) چیه ؟!

ناشناس گفت...

باز این راوندی خایه کرد!!

ناشناس گفت...

آیا روایت ابو سعید خدری، درمورد گاییدن زنان شوهردار اوطاس، که در صحیح مسلم و سنن ابوداوود و سنن نسائی و تفسیر طبری آمده معتبر میباشد؟

ناشناس گفت...

به الله مدینه سوگند که شما در آتش جهنم خواهید سوخت!

ناشناس گفت...

پوزش می خواهم ..

ناشناس گفت...

دریدن بکارت 72 حوری باکره در بهشت موهوم الله مدینه ...

ناشناس گفت...

این روزا این مصطفی حسینی طباطبایی مادر قحبه داره گنده تر از دهنش حرف میزنه و گه اضافی میخوره.

ناشناس گفت...

آدرس خونه ی این ملای بی ناموس رو بدین تا من برم ننشو بگام

ناشناس گفت...

دوستان! من واژن مادر مصطفی حسینی طباطبایی رو پاره کردم!!

ناشناس گفت...

ریدی به قران

ناشناس گفت...

به الله مدینه سوگند که به زودی ایران به 6 کشور تجزیه خواهد شد...

ناشناس گفت...

چرا مسلمونا خفه خون گرفتن؟! جوابی ندارن که بدن؟؟

ناشناس گفت...

666

ناشناس گفت...

Muslims are the first Victims of islam

ناشناس گفت...

تف به هر چی سید و سادات حرام زاده هست.

ناشناس گفت...

من سید مصطفی حسینی طباطبایی هستم و بکارت مادرم توسط اعراب مدینه پاره شده ..

ناشناس گفت...

هزاران باکره ایرانی بی پرده شدن و سید حرامزاده زاییدن !!!

ناشناس گفت...

شما اسلام ستیزان ابتدا باید کیر تو ناموس سید مصطفی حسینی طباطبایی بکنید ...

ناشناس گفت...

برید پاسخ زئوس رو به طباطبایی ولد زنا ببینید (کوه های وارونه) نکته جالب اینجاست که این آخوند مادر به خطا خودش رو میزنه به خریت و میگه که کوه شبیه میخ برداشت خود من بود !!

ناشناس گفت...

صد ها نفر از مردان و پسران بالغ بنی قریظه گردن زده شدند و به زنان و کودکان آنها تجاوز شد

ناشناس گفت...

محمد پدوفیل و تازینامه و اون الله کثیف باید نقد شوند !

ناشناس گفت...

تجاوز به دختران باکره قبل از اعدام (تابستان 67)

ناشناس گفت...

محمد ابن عبد الله یک پدوفیلیا ، قاتل توده ، متجاوز به عنف ، زنباره شهوتران ، تروریست و آدمکش ، راهزن و غارتگر بود

ناشناس گفت...

بیش از یک و نیم میلیارد تروریست عقب مانده در این جهان زندگی میکنند...

ناشناس گفت...

?Did muhammad rape a safiyeh

ناشناس گفت...

حضرت ممد و امامان جاکش شیعه همگی زنازاده و حرامزاده بودند! (نگاه کنید به توصیه های سکسی محمد به علی!)

ناشناس گفت...

برید من لایحضره الفقیه شیخ صدوق را بخوانید تا بفهمید امامان شیعه چه گوساله های نادانی بودند

ناشناس گفت...

امام صادق تازی فرج مادر خودش را درید...

ناشناس گفت...

Understanding muhammad and muslims

ناشناس گفت...

سید مصطفی حسینی طباطبایی به واژن مادرش خندید ، شما به بزرگی خودتون ببخشید.

ناشناس گفت...

باید اصول کافی و من لایحضره الفقیه را بخوانید تا به اوج خریت و حماقت و بیشعوری و نادانی امامان تازی پی ببرید

ناشناس گفت...

آرش ایرانی عزیز ، چرا دیگر مقاله ای نمی نویسید ؟

ناشناس گفت...

شما ابتدا باید من لا یحضره الفقیه را بخوانید ، تا درک کنید که امامان شیعه جاکش ، پفیوز ، زنازاده و مادرقحبه بودند

ناشناس گفت...

من امروز موفق به گایش مادر آخوند طباطبایی شدم !

ناشناس گفت...

این راوندی مادرجنده کدوم گوری رفته ؟! چرا نمیاد پاسخ ها رو تک به تک قرار بده ؟؟

ناشناس گفت...

تنها راه سرنگونی این رژیم کثیف اسلامی ، حمله نظامی آمریکا و غرب و بمباران اتمی شهر های قم و مشهد میباشد .

ناشناس گفت...

مردم این دو شهر (قم و مشهد) یک مشت اسلامگرای فاسد و فرومایه هستند که مانع رسیدن ایران به آزادی و دموکراسی می باشند

ناشناس گفت...

برید اشعار لبید ابن ربیعه (شاعر عرب جاهلی!) را در وصف بت الله بخوانید

ناشناس گفت...

برای درک مذهب تخمی شیعه و این ملایان حرامزاده ، شما باید من لا یحضره الفقیه شیخ صدوق را بخوانید .

ناشناس گفت...

پیر زن آمریکایی که با خواندن صحیح البخاری مسلمان شد !

ناشناس گفت...

اگر قدرتش را داشتم ، صحیح البخاری را با یک کاندوم و کیر مصنوعی به عرش الله مدینه می بردم ...

ناشناس گفت...

برای درک اسلام ناب شیعه کسکشی ، شما باید من لا یحضره الفقیه را مطالعه کنید ..

ناشناس گفت...

سکس دهانی محمد ابن عبدالله با دخترش فاطمه زهرا ..

ناشناس گفت...

بگذار تا خشم و نفرت خود را از این اسلام کثیف و اهریمنی خالی کنم ..نمیدانم چرا این بلا باید سر ایران ما میامد ... دیگه روانی شدم ..

ناشناس گفت...

ریدم بر محمد و آل محمد

ناشناس گفت...

سگ هیتلر و استالین شرف داشت به محمد ابن عبدالله (آن دو نفر جنایات و کثافت کاری هاشون رو به گردن یک خدای موهوم نمی انداختند)

ناشناس گفت...

گایش کون فاطمه زهرا در بهشت موهوم الله مدینه ...

ناشناس گفت...

یک میلیارد تروریست .. یک میلیارد زامبی مغز مرده .. یک میلیارد حیوان وحشی ..

ناشناس گفت...

من هنوز منتظرم تا یک حیوان مسلمان بیاید و به این تناقضات پاسخ بدهد

ناشناس گفت...

حوریان همیشه باکره (!) رو ولش کنید .. بیایید به این تناقضات پاسخ بدهید !!

ناشناس گفت...

50000 دلار جایزه برای هر کس که بتواند به تمام این تناقضات پاسخ بدهد

ناشناس گفت...

سکس مقعدی علی ابن آب طالبی با فاطمه زهرا ...

ناشناس گفت...

ایمانم به فاک رفت

ناشناس گفت...

من که ایمانم بگا رفت ..

ناشناس گفت...

Alisina vs edip yuksel

ناشناس گفت...

Alisina 500000$

ناشناس گفت...

در جستجوی محمد تاریخی (ibn warraq)

ناشناس گفت...

وقتی که سربازان روسی در جنگ جهانی دوم مشهد را اشغال کردند ، به مادر خامنه ای تجاوز کردند ..(پس در نتیجه خامنه ای تخم روسه)

ناشناس گفت...

ارزش قران از دستمال توالت هم کمتر است

ناشناس گفت...

مسلمانان باید آیات کثیف تازینامه را بخوانند تا این دین اهریمنی را ترک کنند

ناشناس گفت...

امامان تازی در فرج با مادرشان نزدیکی میکردند ...

ناشناس گفت...

The cult of the narcissist

ناشناس گفت...

گاییده شدن حجاج حرامزاده در منا خیلی به من حال داد ، واقعا لذت بردم

ناشناس گفت...

محمد بن عبد الله یک گدا بود که در جوانی به دنبال شتر های خدیجه می دوید

ناشناس گفت...

نمی دونم چرا هیچ مسلمان حرامزاده ای نمیاد به این تناقضات پاسخ بده ...

ناشناس گفت...

مادر راوندی مشغول لاس زدن با حسینی قزوینی هستش .. در ضمن فاطمه زهرا یه فاحشه ی کثیف بود که توسط عمر ابن خطاب بگا رفت (عمر در جلوی چشمان علی به فاطمه تجاوز کرد و بعد او را کشت)

ناشناس گفت...

شوربختانه جناب راوندی یک جوان کس مشنگ و مزدور آخوند قزوینی است و مادرش را به حراج گذاشته

ناشناس گفت...

شهادت پی پی دو عالم ، فاحشه زهرا !

ناشناس گفت...

فاطمه زهرا یه جنده پاپتی بود که با بلال حبشی دخول غیر شرعی داشت ...

ناشناس گفت...

گاییدن ام کلثوم ، دختر 7 ساله علی توسط حضرت عمر (خیلی دردناکه!)

ناشناس گفت...

به کانال تلگرامی نقد اسلام بپیوندید

ناشناس گفت...

از تارنمای آزادی ایمان دیدن کنید

ناشناس گفت...

تنها راه نابودی این رژیم کثیف اسلامی ، بمباران اتمی ایران به دستور پرزیدنت ترامپ هست .

ناشناس گفت...

علی ابن ابیطالب یه کسکش مادرجنده بیناموس بود که انتقام قتل همسرش (فاطی کس قلمبه) را از حضرت عمر نگرفت و آنقدر دریوزه و بی غیرت بود که به قاتل همسرش (حضرت عمر) در جنگ با ایران مشاوره داد (خطبه 146 نهج البلاغه) و حتی به این هم اکتفا نکرد و دختر خرد سالش ام کلثوم را به نکاح او در آورد (برای اطلاعات بیشتر به سایت ویکی شیعه مراجعه کنید که به این ازدواج اقرار کرده ) حال شما شیعیان حرامزاده بگوبید ، آیا بی غیرت تر و دریوزه تر از امام اول جاکش شما در تاریخ وجود دارد ؟؟؟

ناشناس گفت...

یا گوش کنید به سخنان آخوند قزوینی (مدیر شبکه ولایت) که میگوید علی از ترس اینکه عمر دستانش را به جرم دزدی قطع کند ، دختر خردسالش (ام کلثوم) را به او داد !

ناشناس گفت...

تروریسم در درون اسلام نهفته شده و این دین اهریمنی غیر قابل تغییر است ، امروزه بیش از یک و نیم میلیارد زامبی مغز مرده در این جهان زندگی میکنند که هر کدامشان قابلیت تبدیل شدن به یک تروریست را دارند و این دین فاسد و اهریمنی آینده بشر را در معرض تهدید و نابودی قرار داده

ناشناس گفت...

آیات قتل و کشتار و جهاد و برده داری و تجاوز و زن ستیزی تازینامه را بخوانید و اسلام را ترک کنید و اگر مشکلی در فهم آیات داشتید به تفاسیر ابن کثیر و سیوطی و المیزان مراجعه کنید

ناشناس گفت...

حدود سه ساله که از مهدی میر آخورلو خبری نیست ، حتما از وب سایتش بازدید کنید

ناشناس گفت...

آرش ایرانی عزیز ، خواهش میکنم که جوابم رو بده .. بعد از خودکشی چه اتفاقی برای من میفتد ؟!

ناشناس گفت...

چرا بعضی تا از کامنت ها رو پاک کردی؟؟؟ جواب بده لعنتی!

ناشناس گفت...

ابتدا ستایش قریشی و حالا هم آتنا اصلانی ... وقتی که بنیانگذار این رژیم کثیف اسلامی یک بیمار روانی بود و در کتاب تحریر الوسیله اش ، مجوز بهره برداری جنسی از نوزاد شیر خواره را داده بود ، وقتی که پیامبر این دین در سن 54 سالگی به یک کودک 9 ساله تجاوز کرده بود ، دیگر نمیشود از پیروان این دین فاسد و اهریمنی انتظار بهتری داشت !!

ناشناس گفت...

در ضمن درگذشت نابغه ریاضی ، مریم میرزاخانی را به تمام ایرانیان آریایی (نه تخم تازی ها) تسلیت میگویم .

ناشناس گفت...

اگر 1400 سال پیش ، وقتی اعراب ایران را فتح کردند ، با زنان و دختران اسیر ایرانی سکس منقطع کردند و منی خودشان را داخل واژن آنها نریختند .. پس چرا تعداد سید ها (حرامزاده ها) اینقدر زیاده ؟؟

ناشناس گفت...

من آماده ام تا جنازه مادر مصطفی حسینی طباطبایی رو از تویه قبر بکشم بیرون و بهش تجاوز کنم

ناشناس گفت...

این شبهه آخوند خرفت و کودن (مصطفی طباطبایی) به جای اینکه بیاد از زئوس عزیز به خاطر دروغی که گفته (حذف کلمه من بین در کلیپ صلب و ترائب) عذر خواهی کنه و بگه گه خوردم ، با پررویی تمام میاد و دوباره بهش حمله میکنه !

ناشناس گفت...

شوخی کردم!

ناشناس گفت...

تمامی اتهامات علی سینا به پیامبر حشری اسلام از روی تازینامه ، احادیث بخاری و مسلم ، سیره ابن هشام ، مغازی واقدی ، طبقات ابن سعد و تاریخ طبری مطرح میشود

ناشناس گفت...

کتابهای ارزشمند پروفسور انصاری را حتما بخوانید و بعد با برگه های قرآن ماتحت خودتان را پاک کنید ، در ضمن شنیدم که سعید طوسی هم بعد از تجاوز به کودکان روی قرآن مدفوع میکرد ..

ناشناس گفت...

من بارها کیر تو ناموس سید حرامزاده ، مصطفی حسینی طباطبایی کردم ، و حتی امید دانا هم بارها او را دعوت به مناظره کرده ...

ناشناس گفت...

تفخیذ مادر مصطفی حسینی طباطبایی توسط امام خمینی(ره)

ناشناس گفت...

برخی از اسلامگرایان میگویند که پیغمبر حشری الله کیر تو واژن صفیه نکرد و فقط با او سکس مقعدی داشت ...

ناشناس گفت...

امید دانا خودش گفت که اگه اون مصطفی حسینی طباطبایی مادر سگ بیناموس تخم داشت ، میومد و به این تناقضات پاسخ میداد !

ناشناس گفت...

پیغمبر حشری الله با صفیه اورال سکس میکرد ...

ناشناس گفت...

به همین قرآن پر از تناقض قسم میخورم که به دختران رضا پهلوی تجاوز کنم و به بسیجیان عزیز هم شدیدا توصیه میکنم که به دختران بی حجاب در خیابان ها تجاوز کنند (به جای اسید پاشیدن)

Unknown گفت...

اينا رو دونه دونه بررسي كنيد ميفهميد ايرادي نيست توش الان مثلا اوني كه گفته از ميان خودتان پيامبر امده منظور از بين جن و انس هست چون خطاب جنس و انس هست و وقتي پيامبري از انسان ها باشه از جمع انسان و جن در واقع حساب ميشه دقت بكنيد و خطاب به كساني از اسلام را قبول ندارند و اين پيام را ديده اند: شما بايد مطالعه دو طرفه بكنيد و جواب حرف ها و مطالب ضد اسلاميتون رو از سايت ها و پيج هاي اسلامي كه رفع شبهات ميكنن بگيريد و بدون غرض ورزي و علاقه به مخالفت با اسلام و لذت بردن از مخالفت با اين دين و رهايي از قيد و بندش(توجه كنيد اين خيلي مهمه بايد حقيقت جو باشيد و از مخالفت با اسلام احساس افتخار و راحتي و لذت و اين تفكر كه من فهميدم و خرافاتي نيستم و بقيه نفهميدن و اينها لذت نبريد)روشون فكر كنيد اين واقعا مهمه كه مطالعه دوطرفه باشه تو همين اينستاگرام پيج هاي خوبي براي رفع شبهات هست حتما دنبالش باشيد با توجه به اينكه اگر اشتباه بكنيد در مخالفت با اين دين شايد عاقبت بسيار بدي داشته باشيد و پيدا كردن حقيقت و اشتباه نكردن براي شما واقعا مهمه

ناشناس گفت...

شما دوست عزیز ، کامنتهای رکیک را نادیده بگیر و به این شبهات (!) پاسخ بده تا 50000 دلار گیرت بیاد ..

ناشناس گفت...

من از تمام وبسایت های اسلامی و تخم تازی ها خواهش میکنم که به جای یاوه گویی و اراجیف گفتن به تمام این تناقضات و ایراد های مطرح شده پاسخ منطقی و قانع کننده بدهند (البته اگر دارند) در ضمن مکارم شیرازی گفته که مصطفی حسینی طباطبایی یک ناصبی حرامزاده هست ...

ناشناس گفت...

محمد ابن عبدالله به ریحانه ، جویریه ، صفیه و عایشه خردسال زمانی که بیش از 50 سال سن داشت تجاوز جنسی کرد .

ناشناس گفت...

ترجمه فارسی صحیح بخاری، جلد سوم، حدیث 3017 ؛ از ابو ایوب روایت است که عکرمه گفت: علی گروهی را در آتش سوزانید، چون این خبر به ابن عباس رسید گفت: اگر من بجای وی بودم آنها را نمی سوزاندم، زیرا پیامبر فرموده است: همانند خداوند کسی را عذاب نکنید، بلکه آنها را می کشتم، چنانچه پیامبر فرمود: کسی که دین خود را عوض کرد او را بکشید.

ناشناس گفت...

ترجمه فارسی صحیح بخاری، جلد سوم، حدیث 3018 ؛ از انس بن مالک روایت است که گفت: گروهی از قبیله عکل که هشت نفر بودند، نزد پیامبر آمدند، لیکن اقامت در مدینه را ناخوش دانستند و گفتند: یا رسول الله، برای ما شیر آماده کن، آن حضرت فرمود: برای شما نمی توانم شیر مهیا کنم، مگر آنکه به گله گاه شتران بروید. آنها بدانجا رفتند و (داروگونه) از شیر و ادرار شتران نوشیدند، تا آنگاه که صحتمند و فربه گشتند. آنگاه شتر چران را کشتند و شتران را ربودند و بعد از اسلام آوردن خویش کافر شدند، سپس کسی فریاد کنان نزد پیامبر آمد. آن حضرت گروهی را به تعقیب آنان فرستاد و آفتای هنوز بلند نشده بود که آنان را آوردند. آن حضرت فرمود که دست و پای ایشان را قطع کنند و سپس دستور داد که میل کشیده شوند، میلها داغ شد و بر چشمان شان کشیده شد و آنها به حره (سنگستان مدینه) افکنده شدند و آب می طلبیدند، برایشان آب داده نشد تا مردند. ابوقلابه گفته است: آنها دزدی و قتل کردند و با خدا و رسول خدا جنگیدند و در زمین فساد کردند.

ناشناس گفت...

درود بر آرش ایرانی عزیز بخاطر این مقاله فوق العاده ، خیلی زحمت کشیدی ، دستت درد نکنه ، یکسال گذشت و هنوز پاسخی داده نشده.

ناشناس گفت...

ترجمه فارسی صحیح بخاری، جلد سوم، حدیث 2541 ؛ از ابن عون روایت است که گفت: من نامه ای برای نافع فرستادم و نافع در پاسخ من نوشت: همانا پیامبر ناگهان بر بنی مصطلق تاخت، بدون اینکه به آنها هشداری بدهد و آنها برای نبرد آماده نبودند، مردان جنگی ایشان را کشت و زنان و اطفال را به اسارت گرفت و در همان روز بود که جویریه به سهم آن حضرت رسید، نافع گفته است که عبدالله بن عمر برای او حدیث بالا را نقل کرده و اینکه عمر در آن سپاه بوده است.

ناشناس گفت...

خیلی زجر آوره ... من تازه برام مسجل شد که امید دانا یه مفعول اطلاعاتی هست ... خدا لعنتت کنه مزدور لاشی مادر بخطا ..

ناشناس گفت...

من در یک مناظره فیس تو فیس موفق به گاییدن ناموس تخم آخوند مصطفی حسینی طباطبایی شدم .

ناشناس گفت...

!Dr'arash,please talk to me,im depres

ناشناس گفت...

من کیر تو کس مادر مصطفی حسینی طباطبایی کردم و به او فهماندم که اسلام کثیف ترین دین دنیاست

ناشناس گفت...

بیشتر ایرانیان مبتلا به سندروم استکهلم هستند...

ناشناس گفت...

لعنتی! آرش جواب نمیده، فکر کنم بگا رفته ..

ناشناس گفت...

بخش مذهبی و مسلمون رو میگم ، چون دارن اعراب متجاوز به خاک و ناموسشون رو میپرستن و ستایش میکنن

ناشناس گفت...

اصلا همه کامنتها رو پاک کن

ناشناس گفت...

اون محمد تازی مادر بخطا جنگ را فریب نامید و گفت که من با استفاده از ترور به پیروزی میرسم

ناشناس گفت...

ترجمه فارسی صحیح بخاری، جلد سوم، حدیث 2926 ؛ از ابوهریره نقل شده است که پیامبر گفت: قیامت بر پا نخواهد شد تا زمانی که شما با قوم یهود بجنگید و آنها پشت سنگ پنهان شوند، پس سنگ به صدا در آمده و خواهد گفت: ای مسلمان، یک یهودی پشت من پنهان شده، بیا و او را بکش

ناشناس گفت...

آیا ماجرای افراد قبیله عکل را شنیده اید ؟ ممد رسولولا به آنها دستور داد تا بروند و از شیر و ادرار شتر هایش بنوشند تا درمان شوند، بعد از اینکه آنها اینکار را کردند و بهبود یافتند ، شتربان را کشتند و شتر ها را دزدیدند! بعد از آن افراد ممد آنها را دستگیر کرده و به نزد او آوردند، ممد دستور داد تا دست و پایشان را قطع کنند و چشمانشان را با میله داغ کور کنند، دستور انجام شد و آنها در زیر آفتاب داغ رها کردند و به آنها آب هم داده نشد تا اینکه مردند ... من در مناظراتم با اسلامگران همیشه این حدیث امام بخاری را مطرح میکنم ..

ناشناس گفت...

شیعه ها میگویند که امام بخاری جاکش، پفیوز و زنازاده بود ...

ناشناس گفت...

مححد رسول الله یه کونی تمام عیار بود که مردان قبیله عکل را شکنجه کش کرد
https://m.youtube.com/watch?v=mhzz2krb250

ناشناس گفت...

کتاب های شجاع الدین شفا و مسعود انصاری را بخوانید و بعد روی قران مدفوع کنید، مانند سعید طوسی...

ناشناس گفت...

مسلمانان با زنان اسیر بنی مصطلق جماع منقطع کردند، در یورش ناگهانی به خیبر هم پیامبر جنگجویان آنها را کشت و زنانشان را به بردگی گرفت.(Sahih bukhari)

Unknown گفت...

سلام آرش
وبلاگ تان زیاد عالی و دلچسب است
بخاطر تحقیقات تان از قرآن ذکر استفاده کنید بخاطر که دارای ابزار قوی جستجو است
it has a advanced search engine

www.zekr.org

بخاطر استفاده از برنامه java runtime را هم دانلود کنید.

مصطفی
کابل
افغانستان

ناشناس گفت...

طبری، ابن کثیر، سیوطی و زمخشری در تفسیرشان گفته اند که آیه شمشیر (مشرکان را هر کجا که یافتید آنان را ذبح کنید) تمام آیات صلح آمیز مکی را نسخ میکند و من با همین استناد توانستم در مناظره کیر تو ناموس مصطفی طباطبایی بکنم.

ناشناس گفت...

جناب آرش ایرانی، من بارها در این سایت برای گاییدن ناموس مصطفی حسینی طباطبایی در یک مناظره فیس تو فیس اعلام آمادگی کرده ام، همچنین من در مناظراتم با اسلامگرایان اثبات کرده ام که محمد ابن عبدالله یک پدوفیلیا، یک متجاوز جنسی، یک تروریست، یک غارتگر، یک زن ستیز و یک رهبر فرقه ای بوده است. فقط امیدوارم که این کامنت بی پاسخ نماند.

با تشکر
علی سینا

ناشناس گفت...

من از مدتها پیش شروع به خواندن و کنکاش بر روی احادیث نبوی و نقوی کردم و هر چقدر که بیشتر می خواندم، بیشتر حشری و افسرده میشدم و انگیزه ام برای گاییدن زنان اسیر شوهردار بیشتر میشد، زیرا نمی توانستم باور کنم که این همه یاوه گویی و چرندیات از زبان امامان جاکش و پفیوز شیعه و پیامبر خارکسه و مادرجنده اسلام است!

ناشناس گفت...

سوره نساء آیه ۲۴:و زنان شوهردار بر شما حرام شده اند بجز آنهایی که با دست های راست خود مالک شده اید...
صحیح بخاری، جلد چهارم، حدیث ۴۱۳۸
از ابن محیریز روایت است که گفت:به مسجد در آمدم، ابوسعید خدری را دیدم، در کنارش نشستم و در مورد عزل (خود داری از افکندن منی در فرج زن) از وی سوال کردم. ابوسعید گفت:با رسول الله به غزوه بنی مصطلق بر آمدیم. اسیرانی از اسرای عرب نصیب مان شد و به سوی زنان میل کردیم و رنج دوری از زن بر ما شدت گرفت و دوست داشتیم که عزل نماییم (تا حمل نگیرد و مانع فروش وی نشود) با خود گفتیم:چگونه عزل کنیم در حالی که قبل بر آن (حکم عزل) را از رسول الله که در میان ماست نپرسیم. در این مورد از آن حضرت سوال کردیم فرمود:بر شما باکی نیست اگر این کار را نکنید، هر زنده جانی که تا روز قیامت خلقتش مقدر شده باشد خلق میشود...

ناشناس گفت...

این آخرین کامنتی هست که در اینجا میگذارم و با دلی پر از افسوس و قلبی شکسته، در واقع بزرگترین آرزوی من این بود که آرش بیخدا را از نزدیک ببینم و یا حدقل با او چت کنم، اما نشد، حالا برویم سر اصل مطلب ، میخواستم درباره ی اسلام با شما صحبت کنم دوستان، اسلام یک فرقه هست نه یک دین یا مذهب، محمد ابن عبد الله یک رهبر فرقه ای بود، امروزه یک و نیم میلیارد مسلمان دارند از او پیروی میکنند رفتارشان را شبیه به وی میکنند، مثلا وقتی پیامبرشان در سن ۵۴ سالگی به عایشه ۹ ساله تجاوز کرد (فقط نگویید که تجاوز نبود، کاری که محمد کرد شرم آور بود) مسلمانان امروز هم همان عمل کثیف و ننگین پیامبرشان را تکرار میکنند و به بهانه ازدواج به کودکان تجاوز میکنند، اسلام یک فرقه است ومسلمانان حیوان هستند، حالا برگردیم به آرش بیخدا، نوشتارهای او فوق العاده هست و بی نظیر، او از ۱۸ یا ۱۹ سالگی شروع کرد نوشتن و الان هم که در غیبت است! او الان مشغول کار و تحصیل در اروپا یا آمریکا هست و اصلا وقت ندارد و راستش من هم خیلی زیاد به او حسادت میکنم.. بگذریم، اما در مورد هدف زندگی موضوعی که دوست دارم درباره اش صحبت کنم و همینطور جهانی از عدم، ولی زیاد نمیخوام کس شعر بگم و سرتون رو درد ، هر چند نمیدونم که روزی چند نفر از این سایت بازدید میکنن، آمار سایت هم که باید کیری باشه! اما دوست دارم در مورد یگانه دختر محلمون صحبت کنم، من از کودکی. این دختر میشناختم والان یه تیکه کسه، خیلی دوست دارم که بکنمش، شب ها خواب میبینم که دارم باهاش سکس میکنم، شاید بهش تجاوز کردم، یه جوری از خونشون بکشمش بیرون و چاقو بذارم زیر گلوش و ببرمش به انباری خونمون و بهش تجاوز کنم، و بعد از تجاوز بکشمش و جسدش رو با بنزین بسوزونم... راستش من خیلی این دختر رو دوست دارم و میخوام یه سکس داغ و حسابی باهاش داشته باشم، میخام پستوناش رو بمالم و بکارتش رو پاره کنم.
حرف های من تمام شد دوستان، فقط این رو بدونید که شما میتونید هر کاری که دلتون میخواد رو انجام بدین و به پدر آسمانی هم ایمان داشته باشید، تنها هدف من از آمدن به این سایت گاییدن ناموس مصطفی حسینی طباطبایی بود.فقط این رو بدونید که اگه آرش بیخدا وقت داشت، کاری میکرد که طباطبایی بیاد به خوایه هاش بیفته و بگه که کیر خوردم!

بدرود دوستان

ناشناس گفت...

صحیح مسلم، حدیث ۲۰
ابوهریره میگوید: هنگامی که رسول الله درگذشت و بعد از ایشان ابوبکر به جانشینی وی انتخاب گردید و تعداد زیادی از اعراب مرتد شدند، عمر ابن خطاب به ابوبکر گفت: چگونه با مردم می جنگی در حالی که رسول الله فرمود: به من دستور داده شده که با مردم بجنگم تا لا اله الا الله بگویند و هر کس که لا اله الا الله گفت، جان و مالش را از دست من حفظ نموده است ...

ناشناس گفت...

حقیقت این است که پیامبر اسلام یه خوک کثیف و شهوتران بود و با اجازه او مسلمانان به تمام زنان اسیر بنی مصطلق تجاوز کردند.

Unknown گفت...

سلام عزیزان من یک ایرانی هستم راستش در اعتقادات من هم تردید وجود داره وبطور مطلق هیچ دینی رو قبول ندارم چون تاچیزی رو باچشم خودم نمیبینم باور نمیکنم بشما توصیه میکنم بجای فحش به کسانیکه اصلا ندیدینشون به فکر یک چیز باشیم واون هم انسانیت هست کمک به هم نوع ودرست کردن جامعه با همفکری مامیتونیم همین دنیا رو باهمت به بهشت تبدیل کنیم ومحتاج وعده های بهشتی هیچ کس نباشیم چون معلوم نیست که مطلقا همچین چیزی صحت داشته باشه

Unknown گفت...

سلام عزیزان من یک ایرانی هستم راستش در اعتقادات من هم تردید وجود داره وبطور مطلق هیچ دینی رو قبول ندارم چون تاچیزی رو باچشم خودم نمیبینم باور نمیکنم بشما توصیه میکنم بجای فحش به کسانیکه اصلا ندیدینشون به فکر یک چیز باشیم واون هم انسانیت هست کمک به هم نوع ودرست کردن جامعه با همفکری مامیتونیم همین دنیا رو باهمت به بهشت تبدیل کنیم ومحتاج وعده های بهشتی هیچ کس نباشیم چون معلوم نیست که مطلقا همچین چیزی صحت داشته باشه

Unknown گفت...

بی تربیت احمق دین نداری انسان که هستی از الاع بعمل اومدی نه الاع بدبخت از تو مودب تره

Unknown گفت...

ای احمقهاییکه نفهمیده کس شعر وفحش میدین کتاب قران دس به دس شده وتحریف شده ودشمنا تا جاییکه تونستن بهش تبصره ولایحه ومطالب دلخواه خودشونو اصافه کردن یعنی فکرتون قد نمیده مطالب رو باعقل بسنجین ما باید بدونیم که عالم افریدگاری داره وما بنده هستیم وهیچ بنده ای بی معبود نمیشه پس باید خدا رو قبول داشته باشیم وبخاطر خدا همیدیگه رو دوس داسته باشیم

Unknown گفت...

چقدر بدبختی تو و چقدر ارش بی خدات بدبخته و تو بازم بدبخت تر از اونی من نه قران را قبول دارم نه پیامبرش ولی هیچ وقت نمیگم مسلمونا حیونن به هیچ قوم و دینی توهین نمیکنم تو اگه انسانیت حالیت بود به کسی توهین نمیکردی . ناشر و نویستده این سایت هم گرچه اقایدی ضد دین و روشنفکرانه دارد با اینکه من هم همین اقاید را دارم اما متاسفانه ایشون هیچ اشنای با ادبیات و زبان عربی ندارد فقط از روی ترجمه ها نظر دادن کاش بجای ایشون افرادی با سوادتر و عالم تر میتونستن این قران رو محکوم کنن البته دانشمندان خارجی خیلی بهتر تونستن این کار رو بکنن کتاب ارابه خدایان . خدای گمشده نویسنده این کتابها با علم و اطلاعات تاریخی تونستن خیلی از ادیان رو زیر سول ببرن ولی این اقای نویسنده وبلاگ فقط یه مشت مطلب رو نشر کرده بدون اینکه علمی داشته باشه و یکی مثل توهم که خیلی بی سواد و بیشعوری مریدش میشی

ناشناس گفت...

ای کاش این تناقض را هم میاوردی، خلقت جهان در شش روز یا چهار روز ؟

ترجمه سوره فصلت آیه ۹ : بگو آیا شما به آن کس که زمین را در دو روز آفرید کافر هستید و برای او همتایانی قائل میشوید، اوست پروردگار جهانیان

ترجمه سوره فصلت آیه ۱۰ : او در آن از فراز آن کوه های استواری قرار داد و برکاتی در آن آفرید و مواد غذایی آن را مقدر فرمود، اینها همه در چهار روز بود، درست به اندازه نیاز تقاضا کنندگان!

ترجمه سوره فصلت آیه ۱۱ : سپس اراده آفرینش آسمان فرمود در حالی که به صورت دود بود، به آن و به زمین دستور داد به وجود آیید و شکل گیرید، خواه از روی اطاعت و خواه اکراه! آنها گفتند ما از روی اطاعت می آییم!

ترجمه سوره فصلت آیه ۱۲ : و در این هنگام آنها را به صورت هفت آسمان آفرید و آنچه را می خواست در هر آسمانی مقدر فرمود و آسمان پایین را با چراغ هایی زینت بخشیدیم و از استراغ سمع شیاطین حفظ کردیم، این است تقدیر خداوند دانا


ایامی که در این آیات برای خلقت آسمانها و زمین آمده چهار روز است، دو روز برای خلقت زمین و دو روز برای خلقت آسمانهای هفتگانه بعد از آنکه دود بود، و ایامی که در آن روزی ها درست شده ایام تقدیر آنها است نه خلقت روزی ها، و تناقض اینجاست که در قرآن مکرر آمده که خدا آسمانها و زمین را در شش روز آفریده

ناشناس گفت...

به صورت هفت آسمان در دو روز آفرید (فصلت ۱۲)

Unknown گفت...
این نظر توسط نویسنده حذف شده است.
Unknown گفت...
این نظر توسط نویسنده حذف شده است.
ناشناس گفت...

مباحث خوبی مطرح شد مستدل و بامنطق . به نظرم باید یک سایت باشه که کلیه شبهات تجمیع بشود و روی اینها بحث شود.

ناشناس گفت...

مباحث خوبی مطرح شد مستدل و بامنطق . به نظرم باید یک سایت باشه که کلیه شبهات تجمیع بشود و روی اینها بحث شود.

Unknown گفت...

واقعا که شما مسلمونا از نظر مغزی قابل ترحم هستید.
یا نقی

ناشناس گفت...

نکته : آسمان همه جهان نیست و تعریف مشخصی دارد و اینکه الله بیچاره این نکته را نمی‌دانسته یک سوتی بزرگ است.

این الله بیچاره و نگون بخت زمین و کوهها و مواد غذایی آن را در 4 روز می آفریند ، اما 2000 میلیارد کهکشان که هر کدام صد ها میلیارد ستاره دارد را در 2 روز !!!

ناشناس گفت...

1) هیچ زنی به مرحله کمال نرسید به غیر از دو زن.

از ابوموسی روایت است که رسول الله فرمود: بسا از مردان به درجه کمال رسیده اند و از زنان کسی به درجه کمال نرسیده است به جز آسیه زن فرعون و مریم بنت عمران و به تحقیق که فضیلت عایشه بر سایر زنان مانند فضیلت آبگوشت بر سایر غذاها است.

{صحیح بخاری، جلد چهارم، حدیث 3411، ترجمه احراری}

2) نگر پلید محمد درباره توانمندی های زنان

...آنگاه که به پیامبر خبر رسید که مردم فارس دختر خسرو را به پادشاهی گرفتند، فرمود: هرگز قومی که زنی را ولی امر خود بسازند رستگار نخواهند شد.

{صحیح بخاری، جلد هفتم، حدیث 7099، ترجمه احراری}

3) شومی زنان

از مالک از ابو حازم از سهل بن سعد روایت است که رسول خدا فرمود: اگر (شومی) در چیزی باشد، در اسپ و زن و مسکن خواهد بود.

{صحیح بخاری، جلد ششم، حدیث 5095، ترجمه احراری}

4) زنان زیان آورترین فتنه برای مردان هستند

از ابو عثمان نهدی، از اسامه بن زید روایت است که پیامبر فرمود: پس از خود فتنه ای را نگذاشته ام که زیان آور تر باشد از زنان بر مردان.

{صحیح بخاری، جلد ششم، حدیث 5096، ترجمه احراری}

5) عقل و ایمان زنان ناقص است و بیشتر زنان اهل دوزخ هستند.

از ابو سعید خدری روایت است که گفت: رسول الله در عید قربان یا عید فطر به سوی عیدگاه روانه شد و چون به جمعی از زنان گذشت فرمود: ای گروه زنان، صدقه بدهید، همانا بر من نشان داده شده که شما بیشتر اهل دوزخ هستید. زنان گفتند: چرا یا رسول الله؟ آن حضرت فرمود: لعنت، لعنت بسیار می کنید. و کفران نعمت شوهران می نمایید.من هیچ ناقص عقل و دینی را ندیده ام که عقل مرد عاقل را زودتر از شما از میان برد. زنان گفتند نقصان عقل و دین ما چیست یا رسول الله؟ آن حضرت فرمود: آیا شهادت زن نصف شهادت مرد نیست؟ گفتند آری، فرمود: این از نقصان عقل اوست. آیا چنان نیست که زنی که حیض می شود، نماز نمی خواند و روزه نمی گیرد؟ گفتند آری چنین است. فرمود: و این از نقصان دین اوست.

{صحیح بخاری، جلد اول، حدیث 304، ترجمه احراری}



ناشناس گفت...

6) قرار دادن زنان در ردیف حیوانات

از مسروق روایت است که گفت: نزد عایشه از چیزهایی که باعث قطع نماز می گردد یاد شد و گفتند گذشتن سگ و خر و زن از جلو نمازگذار، نماز را قطع می کند. وی گفت: ما زنان را با سگ برابر کردید! به تحقیق که رسول الله را دیده ام که نماز می گذارد و من میان او و قبله، بر بستر خود آرمیده بودم و برای من ضرورتی پیش می آمد و ناپسند می داشتم که روبروی آن حضرت قرار گیرم، پس به آهستگی خودم را از بستر بیرون می کشیدم.

{صحیح بخاری، جلد اول، حدیث 511، ترجمه احراری}

7) زنانی که به سکس میل نداشته باشند توسط فرشتگان لعنت میشوند

از ابو حازم از ابو هریره روایت است که پیامبر فرمود: اگر مردی زن خود را به بستر خواب خود فرا خواند و زن از آن خودداری ورزید، فرشتگان تا بامداد بر آن زن لعنت می کنند.

{صحیح بخاری، جلد ششم، حدیث 5193، ترجمه احراری}

8) محمد در یک شب با همه زنانش سکس میکرد و قدرت جنسی او برابر با سی مرد بود

از قتاده روایت است که انس بن مالک گفت: پیامبر در برخی اوقات از روز و شب بر زنان خویش گردش می کرد و آنها یازده زن بودند. (قتاده می گوید) انس را گفتم: آیا طاقت آنقدر جماع داشت؟ انس گفت: می گفتیم که برای آن حضرت نیروی سی مرد داده شده است.

{صحیح بخاری، جلد اول، حدیث 268، ترجمه احراری}

9) محمد سحر می شد و خیال میکرد که با زنانش سکس داشته است

از عبدالله بن محمد روایت است که گفت: نخستین کسی که به ما حدیث کرد ابن جریج بود که می گفت: اولاد عروه از عروه روایت کرده اند. من از هشام در این باره پرسیدم. وی از پدر خود روایت کرد که عایشه گفت: رسول خدا سحر کرده شد تا آنکه می پنداشت که با زنان خود نزدیکی کرده است در حالی که نکرده بود. سفیان گفت: این حالت از شدیدترین حالت سحر است اگر همچو حالتی باشد.

{صحیح بخاری، جلد ششم، حدیث 5765، ترجمه احراری}

10) محمد آیات قرآن رو فراموش میکرد

از هشام، از پدرش روایت است که عایشه گفت: پیامبر از مردی در مسجد شنید که (قرآن) می خواند، فرمود: خدا بر وی رحمت کند که همانا آیه چنین و چنان را به یاد من آورد که آن را در سوره چنان و چنین فراموش کرده بودم.

{صحیح بخاری، جلد ششم، حدیث 6335، ترجمه احراری}

ناشناس گفت...

11) جواز تجاوز جنسی به زنان اسیر

باب_۹۷: عزل (برآوردن آلت از فرج زن تا منی در آن نریزد و حمل نگیرد)

از عمرو ، از عطا روایت است که جابر گفت: ما در روزگار پیامبر عزل می کردیم و قرآن نازل می شد.
از مالک بن انس، از زهری، از ابن محیریز روایت است که ابو سعید خدری گفت: بر زنان اسیر دست یافتیم و عزل می کردیم، در این مورد از رسول خدا پرسیدیم، فرمود: آیا شما واقعا اینکار را می کنید_ سه بار پرسید_ هیچ موجودی نیست تا به روز قیامت که پدید آمدنی باشد، مگر آنکه پدید می آید.

{صحیح بخاری، جلد ششم، حدیث 5209 و 5210، ترجمه احراری}

12) زمانی که عدل اسلامی اجازه آب دادن به افراد در حال جان کندن را نمی دهد

باب_۱۷: جنگجویان از دین برگشته، آب داده نشدند تا مردند

از وهیب، از ایوب، از ابو قلابه روایت است که انس گفت: گروهی از قبیله عکل نزد پیامبر آمدند. آنها در صفه (مسجد که مسکن فقرای بی خانمان بود) به سر می بردند و هوای مدینه را سازگار نیافتند و گفتند: یا رسول الله، برای ما شیر بفرست. آن حضرت فرمود: برای شما شیر یافته نمی توانم، مگر آنکه به (گله گاه) شتران بروید. به آنجا رفتند و از شیر و پیشاب شتران نوشیدند تا آنکه صحت یافتند و فربه شدند. آنگاه شتر چران را کشتند و شتران را ربودند. فریاد خواه نزد پیامبر آمد. آن حضرت به دنبالشان فرستاد و هنوز روز بلند نشده بود که آورده شدند. آن حضرت امر کرد که میله آهنین داغ شود. و به چشمانشان کشیده شد و دست و پایشان را قطع کرد و ایشان را زخم داغ نکرد، سپس در (محلی به نام) الحره افکنده شدند در حالی که آب می طلبیدند و به ایشان آب ندادند تا مردند. ابو قلابه گفت: آنها دزدی کرده بودند و مرتکب قتل شده بودند و با خدا و رسول او جنگیده بودند.

{صحیح بخاری، جلد هفتم، حدیث 6804، ترجمه احراری}

13) خورشید در شبها به کجا می رود ؟!

از ابراهیم تیمی از پدر وی روایت است که ابوذر گفت: پیامبر هنگام غروب آفتاب به ابوذر گفت: آیا می دانی که خورشید کجا می رود ؟ گفتم خدا و رسول او بهتر می دانند، فرمود: همانا می رود تا آنکه زیر عرش سجده کند و اجازه می طلبد و به آن اجازه داده می شود، و نزدیک است که سجده کند ولی پذیرفته نمی شود، و سپس اجازه می خواهد و به آن اجازه داده نمی شود و به آن گفته می شود: بازگرد از جایی که آمده ای. سپس طلوع می کند از جای غروب خود، و این است فرموده خدای تعالی: و آفتاب می رود به راهی که قرارگاه وی است. این است تقدیر خدای غالب دانا.(سوره یس آیه ۳۸)

{صحیح بخاری، جلد سوم، حدیث 3199، ترجمه احراری}

ناشناس گفت...

قبلا به این شبهات پاسخ داده شده اگر اهل جواب باشید میتونید به جای فحش دادن تحقیق کنید

برید درباره نظم نوین جهانی و کنترل ذهن هم تحقیق کنید که فراماسونها و.. از طریق رسانه ها تحقیق کنید که چرا نظر 70 درصد آمریکایی ها حمله به ایرانه!!!

چرا تنها در مورد تفاوتها حرف می زنند؟

مایکل شرات میگه ما 400 سال از اینکه می بینیم جلوتریم و تکنولوژی صفر بین سیارات رو هم داریم

برید در مورد انرژی رایگان تحقیق کنید که همین جهان اولی ها نذاشتند تسلا کارهاش رو ادامه بده و آزمایشگاهش رو سوزوندند !!!


برید تحقیق کنید

رسانه ها چرا شباهت هامون رو نمیگن که همگی انسانیم
تو همین اروپا عروسک ساختند برای لذت
یعنی کالا بودن انسان



به امید آگاهی بیشتر .

ناشناس گفت...

در ادامه نظر دیروز م بگم
اگه تو یوتیوب بگردین میبینین دو تا اکانت مختلف خارجی فحشهایی تکراری یعنی کپی پبست شده زیر ویدیوها قرار می دن تا نشون دهند ایرانی ها چجوری ند و اینکه این لغات رو یاد بگیرید
این کار اسراییلی هایی است که زبان فارسی به آنها آموزش داده شده است

ایران فرهنگ غنی چند هزار ساله داره و باید فرهنگ علم و رفتار و گفتار نیک را پاس بداریم


خداوند در کتاب آسمانی خود میفرماید :

سوره الحج

وَهُدُوا إِلَى الطَّيِّبِ مِنَ الْقَوْلِ وَهُدُوا إِلَى صِرَاطِ الْحَمِيدِ [24] آنان به آن سخن پاك و به راه خداوند ستودنى راهنمايى شده‌اند. (24)



ذهنتان را خالی کنید از اطلاعاتی که دارید
تعصب و تفرقه را کنار بگذارید
خودتان کتابها را باز کنید و خودتان نظر خود را بیان کنید


به امید آگاهی بیشتر .

ناشناس گفت...

unknown عزیز،
به این فکر بکن که اعراب مسلمان با استناد به آیه 24 سوره نساء کیر تو کس مادرت کردند و مادرت رو به صورت گروهی گاییدند...
به این فکر بکن که اعراب مسلمان چه بلاهایی بر سر نیاکان ما آوردند...
به این فکر بکن که اعراب مسلمان بعد از فتح مدائن و تیسفون بیش از سیصد هزار زن و دختر ایرانی را به عنوان کنیز و برده جنسی برای فروش به بازار مدینه فرستادند و هنگامی که عمر خلیفه دوم، زنان و دختران ایرانی که حامله شده بودند را دید، بر سرش کوبید و گفت از فرزندانی که این زنان قرار است به دنیا بیاورند به الله پناه می برم...

اگه یه خورده تحقیق و تفکر بکنی و بدون تعصب روی این موضوعات فکر بکنی بد نیست...

ناشناس گفت...

مکتب و راه شما چیست
بگوئید ماهم یکم به شما ایراد بگیریم
نه حتی از نظر علمی،بلکه با عقل ناقص خود چند جمله سرهم کرده اید تا ادیان الهی را زیر سوال ببرید!!!
زبان حراف همیشه دراز است
شما بقول خودتان به این علم و آگاهی رسیدید که خداپرستی و دینداری کار بیهوده ای است
خوب میبینیم چقدر طرفداران سینه چاک هم دارید
کسی از مسلمانان یا ادیان دیگر به شما توهین کرده،که شما اینطور زبان به هتاکی میرانید؟
ما داور داریم همین نوع نگرش خود دلیل بر عدم وجود درک و شعور در فرد است و نیازی به اثباتش نیست
ما برای روشن شدن حقیقت هم بر خود و هم بر شما سکوت کردیم و صبر پیشه کردیم.بقولی نه کر می شنود و نه کور میبیند.
پس چرا شما سکوت نمیکنید و صبر نمیکنید؟
آن کس که با خواندن این اراجیف بی پایه و اساس بخواهد از دین برگردد تنها مهری بر بی عقلی خود زده
پس بهتر آنست سرتان به زندگیتان گرم باشد.شما برخود رسالت میدانید برای آگاهی مردم.خود شما چطور به قول خودتان به این آگاهی رسیدید؟
جزاین است احکام اسلام به مزاجتان خوش نیامد و ترک آن کردید؟و هنگامی که شیطان در شما رسوخ کرد با هتاکی و فحاشی دکانی باز کردید شاید مورد توجه قرار بگیرید
کجای کتب دینی نوشته اگر کافری دیدید به او هتاکی کنید؟
شما و اموالتان بدنبال آزادی بیان و برابری هستید و ادعا میکنید آزارتان به موری نرسیده،اما با زبانتان باعث رنجش دیگران میشوید.
چون قدرت درک حقیقت را ندارید مانند ضعیفان و ذلیلان دست به هتاکی میزنید تا خود را مشروع جلوه دهید.
دین داری یا کفر من و شما بجز سود و ضررش برای خودمان نیست و خدا خودش خوب میداند از دین،کتاب و ایمان آورندگانش چطور محافظت کند.

Unknown گفت...

خدا شفا بده بده شما کوچک مغزهارو که تو کار خودتون موندید انوقت رسول خدا و الله را دارید کقد میکنید ان هم به کفر . از خدای متعال میخواهم که هنگام مجازات شما من تماشاگر باشم و بگویم شما همان گمراهان دوره ایمان هستید که که به خدا مشرک شدید . تمام دلایلت پوچ و الکی هستن من همه را خواندم . شما افراط گریه چند انسان مسلمان ، نما ، را پای اسلام میگذارید . مگر در تمام دینهای دیگر چنین جنایاتی نیست

Unknown گفت...

خدارشکر معلومه کی کم آورده و دهان به یابه و فحاشی گشوده.خدا شفا بده بده شما کوچک مغزهارو که تو کار خودتون موندید انوقت رسول خدا و الله را دارید کقد میکنید ان هم به کفر . از خدای متعال میخواهم که هنگام مجازات شما من تماشاگر باشم و بگویم شما همان گمراهان دوره ایمان هستید که که به خدا مشرک شدید . تمام دلایلت پوچ و الکی هستن من همه را خواندم . شما افراط گریه چند انسان مسلمان ، نما ، را پای اسلام میگذارید . مگر در تمام دینهای دیگر چنین جنایاتی نیست

Unknown گفت...

شما عقلت بسیار کوچیکه خدا شفات بده . اگر قابل هدایتی هدایت . اگرم نه نابود بفرماید
انشاالله

Unknown گفت...

شما کافرید . شماهارو که میبینم . میفهمم گناهان ما انقدرها بزرگ نیست . و جزو اصحاب یمن هستیم

Unknown گفت...

شما انسانهای ناقص العقل جز فحاشی کاری بلد نیستید امامان ما از پاک ترین پاکترین ها بودن . البته این یک مثله ساده هست که کفار پشت 14معصومه ما و خدای ما فحاشی کنن و بد بگویند

Unknown گفت...

اولآ زن اسیر در آن زمان جزو قناعم بوده . چون شوهرشان یا کشته یا به اسارت در می آمدن. زن باید سر پرسیدی میشد . از طرفی زن یک فرد مشرک مشرک است . مگر عکسش ثابت میشد و آزاد میشد . و این در تمام دینها هست

Unknown گفت...

اولآ دوست داری یکی پدر شمارا مملی بخواند یا بگه دودولی . بعدش مگه خواهر و مادر شماهم جزو آنها بوده که داغ کردی😂😂😂😂

Unknown گفت...

اولآ که جاکش پدرتا عزیز دل برادر . و اسلام فرموده خواهر و مادر امثال شمالو مورد گایش قرار بدهند که فحاشی میکنید . انشاالله خواهرتو مادرتو و زنتو اسلام به عهده بنده میگذارت . سزای عملت با خود الله

Unknown گفت...

و ایزن ایشان جنبی از طلاب هم به مادر و خواهر شما دست رسی پیدا کردند😂😂😂😂😂😂

Unknown گفت...

و ایزن ایشان و بنده هم خواهر و مادر شمارو بعد از گرفتن بکارت با آلت تناسلی بیستو دو سانتی . در معرض دست رس عموم گذاشتیم . خوشحال باش😂😂😂😂

Unknown گفت...

عزیزم پس شما از واژن مادرو خواهر خودت بی خبری برو یه سر بزن میبینی که مثل جیگر زلیخا شده . باید به حالشون گریست😢😢😢😢😢

Unknown گفت...

عزیزم فکر نکنم شما حلال زاده باشیدا . البته کافر همه را به کام خیش پندارد . اگر شعرو درست گفتم توف کونید تو کس ننه این کسای که این حرفارو میزنن اگرنه تو کوس خواهرشون توف کنید توف
توف
توف ×100000000000000000000000000000
خسته شدم انقدر صفر گذاشتم به توان هزار میلیار

Unknown گفت...

عزیزان گلم شما گوهتونو بخورید حرف بد نزنید وگرنه اسهال خونی به خوردتون میدما . تو کار بزرگان دخالت نکنید کس مغزا

Unknown گفت...

اولآ که دروغه . بعدشم تو نگران خواهرو مادرتی که کرده شدن 😂😂😂😂😂. کار من بوده میتونی بیا کیرمو بخور

Unknown گفت...

گوساله توی عزیز کیرم با ان انی که میگی من کتاب شما 2نفرو خوندم خواهرت تو خونه خالی با 200تا مرد خوابید گفت کیر فقط کیر خر و ایزن مادرتم رو آنتن برج میلاد بود با واژنش داشت برج میلادو غیب میکرد باور نداری برو کوس ننتو ببین بدو بدو😂😂😂😂

Unknown گفت...

شما برو ان گوهی که گفتمو بخور . بدو مادرتو از کون کردم کیرم انی شوده بیا لیس بزن کیرمو . حرف مفت نزن

Unknown گفت...

شما چرا بلای که یر خواهر و مادراتون امده دارید به اینها نصبت میدید . چرا عقده شده خواهر مادرتون جنده هستن تقصیر مسلمانان چیست . بروید تا حودتونم نکردم حرف بد نزنید که ان دنیا خر کونتون میزاره

Unknown گفت...

خدا لعنتتون کنه . خدا حق داره میگه بیشتر شماها به آتش جهنم گرفتار میشید . من نمیگذرم از این همه توهین و بحاشی به معصومین خداهم نمیگذره . بیشک شما تا آخر عمر تو آتش دوزخ هستید . دوست دارم خودم شاهد ان روز باشم

Unknown گفت...

البته ما حیوان هستیم . ولی انی که منتظره ان حیوان😂😂😂😂😂😂😂

Unknown گفت...

اینها تناقض نیست زایده فکر مسموم یک انی بدتر از شماهاست

Unknown گفت...

اشتباه میکنی آنها به مادرشان نزدیکی نکردن و پاک بودن . مادر تو بود که به من داد

Unknown گفت...

من نمیدانم که اینها‌ را از روی نادانی نوشته کرده یا از روی تعصب زیرا اگر از علم و فهم استفاده می کردی چنین چیزهای را هیچوقت نمی نوشتی زیرا:
۱) در تمام موجودات قانون زوجیت(مذکرومونث)
وجود دارد و این چیزی است همه دانشمندان به آن اعتراف دارند حتی در کتابهای مکاتب،دانشگاه
وجود دارد کافی است یکبار مراجعه شود فقط با این تفاوت که
در بعضی موجودات جنس مذکر و مونث جدا

بوده
مانند انسانها،حشرات،پستانداران،پرندگان و....
اما در بعضی موجودات دیگر جنس مذکر و مونث یکجا میباشد مانند حلزون،نباتات و...
به همین خاطر در قرآن آمده است(ومن کل الثمرات جعل فیها زوجین اثنین)ترجمه:قراردادیم در تمام میوه زوجیت(مذکرومونث بودن)سوره رعد آیه3 پس می بیند حتی در میوه هم قانون زوجیت وجود دارد زیرا در هر درخت میوه ابتدا گل میوه به وجود می آید و یک گل 4 بخش دارد ۱)گلبرگ ۲)کاسبرگ ۳)آله تذکیر ۴)آله تانیث
بعد از آن گل میوه تبدیل به خود میوه می شود
پس به کدام دلیل میگوی قرآن اشتباه کرده در حالیکه قرآن در سوره ذاریات آیه49 می فرماید(و خلق کردیم هر چیزی را دو جنسه(مذکرومونث)
۲)در باره اشتباهات گرامری که در قرآن ذکر کردی ابتدا باید زبان عربی و قواعد آن را درست یاد می گرفتی زیرا:
.تمام قواعد زبان عربی بر گرفته از قرآن می باشد و این یعنی(قرآن کتاب گرامرها می باشد)و گرامرهای عربی از آن استنباط میشود
.لغات های قرآن را نباید عرفی ترجمه کرد زیرا لهجه یک محل با محل دیگر متفاوت بوده و لهجه ها در طول تغییروتحول می کند مثلا:ما
می دانیم که در زبان عربی برای مرد(زوج)وبرای
زن(زوجه)ذکر می گردد در حالیکه در قرآن برای هر دو زوج ذکر میشود و این یعنی که قرآن را
به همان زبان که با آن نازل شده ترجمه کرد
.گرامر قرآن را نباید با گرامر عربی مقایسه کرد زیرا گرامر قرآن خالص و منحصر به خود می باشد مثلا:ما می دانیم که برای قوم نوح تنها یک پیامبر آمده است اما وقتی قرآن از قوم نوح سخن میفرماید(و کذبو قوم نوح المرسلین)
ترجمه: و تکذیب کردند قوم نوح پیامبران را
در آیه لفظ (مرسلین)که جمع است ذکر شده است در حالیکه نوح فقط یک نفر بود و از لحاظ قواعد عربی باید لفظ مرسل ذکر میشد
اما چرا لفظ مرسلین ذکر شده؟بخاطریکه از لحاظ قانون قرآن دعوت تمام پیامبران یکی بوده آنهم توحید می باشد و این یعنی اینکار یک از آنها مساوی به اینکار تمام آنها می باشد بهمین علت
وقتی قوم نوح، نوح را اینکار کردند الله به آنها گفت"شما تمام پیامبران را تکذیب کردید"
بنابر آن نباید گرامر های عربی با قرآن مقایسه کرد چون قرآن مادر گرامر های عربی است
۳)در آفرینش جهان قرآن می فرماید(او لم یرالذین آن السماوات والارض کانتا رتقا ففتقنهما)
ترجمه:آیا کسانیکه کافر شده اند نمی دانند که زمین و آسمانها یکجا بود پس آنها را جدا کردیم
سوره انبیاه آیه30 شما می دانید مفهومی(یکجا بودن زمین و آسمانها)به معنی یک جسم واحد است که پس از آن از یکدیگر جدا گردیدند و آن همان چیزی است که علم امروزه میگوید
و اما در باره آیه های که ذکر کردید من حتی' در یکجا پیدا نه کردم که ذکر شده باشد که اول آسمان سپس زمین یا اول زمین سپس آسمان خلق شده است.البته در صورتیکه (ثم استوی) به زور یا جبر به (خلق) معنا نکنید
زیرا لفظ (خلق) و(ثم استوی) فرق دارد
۴)انشاءالله در باره باقی مانده چیزهای دیگر در پیام های بعدی صحبت خواهم کرد

Unknown گفت...

فقط دشنام دادن چیزی دیگری را یاد ندارید

Unknown گفت...

جواب جاهلان فقط سلام است

Unknown گفت...

دوست عزیز محمد مصطفی(ص) اول یک چوپان بود و یک شخصی بی سواد چطور میتواند تقلید کند از دیگر کتاب ها و امین الان یک ملیارد وهشت صد میلیون پیروان داره یعنی این همه نمی داند تو میدانی

Unknown گفت...

اااا نکنه خودت اونجا بودی تو ک از ظرز حرف زدنت معلومه چی هستی. معلومه از شیعه جماعت زیاد خوردی ک انقدر میسوزی خخخخخ

ناشناس گفت...

در دین هیچ اجباری نیست.
راه درست از راه غلط روشن شده
قران یه کتاب کامل و خلاصه شده است. و دلیل خلاصه بودنش اینکه انسان از قدرت تفکرش استفاده کنه تا به تفسیر درست ایات خدا برسه
اینکه یه نفر میاد به سلیقه ی خودش قران رو تفسیر میکنه ما نباید بدون فکر کردن از اون تقلید کنیم چون نظره اونه،خود قران هم میگه افلا تعقلون(ایا تعقل نمی کنید)
بیاید به جای محکوم کردن همدیگه خودمون بریم قران و بخونیم و تفسیر کنیم و راه درست رو پیدا کنیم
بهترین وسیله تفسیر عقل ،عشق ،عرفان

ناشناس گفت...

سگ برینه تو اسلام و مسلمین احمق

ناشناس گفت...

همه اینا از ذهن عده ای انسان تراوش شده قرانیکه میگوید مثل من بیاورید بی شک نمیتوان آورد نه اینکه نتوان بلکه به این دلییل که آیات قران اغلبا درباره چیزهایی است که نمیدانیم و نمیشناسیم.دین و خدا از زندگی بیرون خواهد رفت همانطور که داروین خدا را از زیست و استیون هاوکینگ خدا را از فیزیک بیرون پرت کرد اگر عمرمان قد بدهد روزی میرسه که علم خدا رو رد میکنه .انسان تنها به دلیل ترس از اینکه جاودان نیست دست به آفرینش خدا زد تا بتواند نرس و نیاز خود به زندگی جاویدان خود را بر پایه سه اصل اعتقاد به کسی آرزو برای کسی و عمل برای کسی را برطرف کند.حتی قران هم دارای اشتباهاتی هست میتوانید بخوانید همانجا که گفته ما بسیاری از موجودات را از دو زوج آفریدیم در حالی که فراوان ترین موجودات زمین باکتریهایند اما زوج ندارندو... آنها انسان را با لذات مادی در آخرت همچون حورالعین فریب میدهند تا از آنها اطاعت کنیم.مگر نمیگویند که خدا بی نیاز است پس لازم نبود که ما انسانها را بیافرد چون نیازی به ما ندارد و اینکه ذات خودش رو نشان بدهد به خاطر صفت فیاض بودن انسان را آفریده نشان میدهد که نیاز داشته تا ذات خود را به اجرا بگذارد.میگن درباره خدا فکر نکن گمراه میشیید.. چون میدانند که انسان اگر زیادبیندیشد خواهد دانست که خدایی در کار نیست و عده ای برای سود خود از آن استفاده میکنند.

ناشناس گفت...

با این حال که ایناروگفتم انسان عاقل باید جانب احتیاط رو نگه دارد

ناشناس گفت...

پس حتی اگر هم شک دارید جانب احتیاط رو نگه دارین

Unknown گفت...

سلام ممنونم آقای عزیز بنده هم گفتم بیایم به این سایت و شکم برطرف بشود.که خیلی ممنون شد.اما آیا خالقی به جز چیزی که دین میگه و الله نیست.وجود دارد تا باعث به وجود آمدن و جرقه ای برای بیگ بنگ باشد؟

Unknown گفت...

سلام و احترام به همه
واقعا از این نوشته ها بسیار باید ترسید. قرآن تنها کتابیست که دچار تحریف نشده و به نظرم نباید دنبال دلیل و مدرک برای اثبات یا عدم اثبات آیات آن باشیم چون قطعا دچار انحراف میشیم. بیشترین ضربه رو همین مفسران شیعه و سنی به اسلام و قرآن زدند درصورتیکه طبق آیات قرآن نباید آیات رو تفسیر کرد. خدا در قرآن اشاره کرده که ایات دو دسته هستند آیات محکم و آیات متشابه و منحرفین به دنبال آیات متشابه میروند. دوستان در طول تاریخ حوادث بسیاری رخ داده و احادیث و تفاسیر گوناگونی توسط اشخاص و حکام وقت وارد دین شده و همین تفاسیر داستان های غیر واقعی را از برخی ایات درست کرده اند. قرار نیست چون هر کاری با عقل و منطق ناقص ما انسان ها همخوانی نداشته باشد انرا انکار کنیم. قطعا حوادثی که در دوران پیامبر صلی الله رخ داده رو الان نمیشه بیان کرد چون قطعا از اصل ماجرا بسیار فاصله دارد و چه بسا ۱۸۰ درجه اصل موضوع، دچار انحراف شده است. در حقانیت قرآن کریم همین بس که با وجود این همه پیشرفت در علوم مختلف، هنوز نتوانسته اند آیاتی به فصاحت و بلاغت قرآن بیاورند و همین ناتوانی سندی محکم دررابطه با حقانیت قران و پیامبر صلی الله است. دوستان قران را محکم بگیرید و دستورات خدا دررابطه با نماز و زکات و روزه و ... رو انجام بدید و به عقاید انحرافی شیعه و سنی کار نداشته باشید چرا که این گروه های افراطی بیشترین ضربه رو به اسلام و قرآن وارد کرده اند. تنها سند معتبر و دست نخورده همین قرآن کریم است که کلام خداست و دست نخورده است. به هیچ تفسیری گوش ندهید که تفسیر توسط هر کسی صورت گرفته باشد اشتباه و تحریف در کلام خداست.

Unknown گفت...

حرف زدن بلد بود که نبود نمیتونست بشنوه یا کر هم بوده

ناشناس گفت...

صلح و سلامتی خداوند با شما باشه،
خیلی ممنون از شما که انقدر وقت گذاشتین و این اطلاعات مهم رو با توضیحات که تمامش از قرآن است رو برای بیداری دیگران در اختیار گذاشتین.
با کمی تفکر و رجوع کردن به آیات قرآن به راحتی میشه متوجه شد که نه الله خداست بلکه یک بت است و نه محمد فرستاده خداست و نه قرآن کلام خداست.
امیدوارم مسلمونا به جای تعصب و خشم و زیرپا گذاشتن حقیقت،در آرامش با وجدان و منطق به این آیاتی که نوشته شده رجوع کنن تا حقیقت رو بشناسن و آزاد بشن.لطفا اگه میتونید این مطالب رو در خیلی جاهای دیگه منتشر کنید و همچنین به زبان انگلیسی،المانی،فرانسوی،عربی و زبانهای مختلف در اختیار دیگران قرار بدید تا نه تنها فارسی زبانان بلکه اروپایی‌ها و آمریکایی‌ها و آسیایی ها و ملتهای دیگه هم این حقایق رو راجب محمد و الله و آیات قرآن بفهمن.

ناشناس گفت...

ههه اومدم بزنم تو دهن همتون . تمامی این ها از کتاب "نقد قرآن" گرفته شده که بسیاری از افراد جمع شدن و به این کتاب پاسخ دادن . میتونید با سرچ کردن "پاسخ به کتاب نقد قرآن سها" به جواب تمامی این تناقضاتی که شما بهش میگین تناقض پی ببرید .

‏«قدیمی ترین ‏‹قدیمی تر   ‏1 – 200 از 210   ‏جدیدتر› ‏جدیدترین»

Translate

بايگانی وبلاگ